بسم الله
چرا خداوند متعال انسان را در دو جنس «دختر» و «پسر» آفریده است؟ پاسخی که معمولاً مطرح است این است که هدف از آفرینش انسان در دو جنس زن و مرد، ایجاد امکان تناسل و تولید مثل است. مثل سایر حیوانات و حتی گیاهان که همهی آنها جفت (نر و ماده) هستند و با لقاح و آمیزش آنها تولید مثل و تکثیر نسل صورت میگیرد.
شاید تولید مثل و تکثیر نسل در حیوانات و گیاهان تنها دلیل (دست کم مهمترین دلیل) برای جفت بودن و دو جنسیتی بودن آنها باشد؛ ولی دربارهی انسان به نظر میرسد چنین نیست. برخی دلیل دوجنسیتی بودن انسان را چیزی فراتر از تولید مثل و تکثیر نسل میدانند و آن را چنین تحلیل میکنند:
خداوند سرچشمهی هستی است و از نظر همهی کمالات، در اوج است و هیچ موجودی در هیچ کمالی از خدا بالاتر نیست؛ چون هرکسی و هرچیزی همهی کمالات خود را از خدا دارد.
خداوند با آفریدن هر موجودی، درجهی محدودی از هستی و کمالات خود را به او بخشیده است. تکتک موجودات مانند تکههای آینه، هر کدام به اندازهی ظرفیت خود، روی زیبای خدا را نشان میدهند. گل به اندازهی ظرفیت خود لطافت و خوشرنگی و خوشبویی خدا را نشان میدهد و سنگ هم به اندازهی قابلیت خود استحکام و سرسختی آفریدگارش را به نمایش میگذارد. اما هیچکدام آینهی تمامنمای خدا نیستند و نمیتوانند همهی زیباییها و کمالات خدا را بهطور کامل نشان دهند؛ بهجز انسان که اشرف مخلوقات است و تنها مخلوقی است که خالقش بعد از خلقت آن، خود را تحسین میکند (تبارکَ اللهُ احسنُ الخالقین).
آری انسان آینهی تمامنمای خداوند است. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید:هرکس خود را بشناسد، خدا را شناخته است (من عَرَفَ نفسَهُ فَقَد عَرَفَ ربَّه). خداوند متعال زیبایی و کمالی ندارد جز اینکه آن را به انسان داده است؛ البته با این تفاوت که کمالات انسانی از نوع امکانی و محدود به عالم خلقت است ولی کمالات الهی از نوع وجوبی و نامحدود است. و هرچه مقام انسانیِ کسی بالاتر باشد، درجهی زیبایی و کمالاتش بیشتر شده، به خدا نزدیکتر میشود. در مناجات رجبیه دربارهی اهل بیت علیهمالسلام میخوانیم: هیچ فرقی بین تو (خداوند) و بین آنها (اهل بیت) نیست جز اینکه آنها بندهی تواند.1
استاد خرمیان میفرماید: «هر موجودی مَظهر اسمی از اسماء خداوند است و انسان در بین موجودات کاملترین مظهر برای نامهای خدا است و از بین انسانها انبیا و از بین انبیا، حضرت ختمیمرتبت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مظهر تام و تمام اسما و صفات الاهی است.»2
پس انسان را میتوان آینهی تمامنمای الهی نامید؛ ولی مشکلی هست که کار را دشوار میکند. برای تبیین این مشکل، باید یکی از ویژگیهای منحصربهفرد خدا را بیان کنیم.
یکی از ویژگیهای خاص خداوند این است که دارای صفات ضد و نقیض است و بهاصطلاح «جامع اضداد» است؛ یعنی صفاتی را که در حالت عادی امکان اجتماع ندارند، همه را یکجا و هر کدام را در بالاترین درجه دارد. هم از نظر «مهربانی و نرمی و لطافت» بالاترین است و هم از نظر «سختی و خشونت (بهمعنای مثبت سفتی و زمختی نه بهمعنای منفی بیرحمی و ستمگری)»؛ هم «دوستداشتنیترین و نازترین» است و هم «پرهیبتترین و ترسناکترین»؛ هم در «تسامح و گذشت» کسی به پایش نمیرسد و هم در «سختگیری و دقت در حسابرسی»؛ هم از نظر «دوست داشتن و عاشقی» در اوج است و هم از نظر «محبوب و معشوق بودن»، و...
حال، انسان که قرار است آینهی تمامنمای خداوند باشد، باید همهی این صفات ضدونقیض را در خود جمع کند؛ کاری که برای انسان عادی مقدور نیست.3 از این رو حضرت آفریدگار انسانها را به دو گروه «خانم» و «آقا» تقسیم کرده و صفات متضاد را در بین این دو گروه تقسیم کرده است. و به این ترتیب آقا میشود مظهر «سختی و خشونت» و خانم میشود مظهر «مهربانی و نرمی و لطافت»؛ آقا میشود مظهر «هیبت و عظمت» و خانم میشود مظهر «ظرافت و نازنینی»؛ آقا میشود مظهر «عاشقی و نیاز» و خانم میشود مظهر «معشوقی و ناز»؛ و... . در نتیجه میتوان گفت: هیچ انسانی در حالت عادی نمیتواند کامل شود مگر با ازدواج و قرار گرفتن در کنار نیمهی مکمّل خود.4
پس همانطور که دانستیم، یکی از تفاوتهای دو جنس دختر و پسر، تفاوت در مقولهی محبت و عشق است. بهخاطر اهمیت این مقوله، کمی بیشتر دربارهی آن سخن میگوییم.
محبت یک مقولهی دوسویه است؛ یعنی حداقل باید دو طرف داشته باشد؛
1. کسی که دوست میدارد (مُحب، عاشق)؛
2. کسی که دوست داشته میشود (محبوب، معشوق).
خداوند متعال سرچشمهی هر دو طرف محبت (دوست داشتن و دوست داشته شدن) را در وجود همهی انسانها ـ اعم از دختر و پسر ـ قرار داده است و همهی انسانهای سالم نسبت به دوست داشتن و دوست داشته شدن احساس نیاز میکنند و از هر دوی آنها لذت میبرند و به عبارت دیگر، همهی انسانها هم عاشقند و هم معشوق.اما همانطور که در سطور پیشین گذشت، یک انسان ـ برخلاف خدا ـ به تنهایی نمیتواند هم اوج عاشقی باشد و هم اوج معشوقی؛ هم در دوست داشتن بالاترین باشد و هم در دوست داشته شدن. به همین خاطر خدا این دو صفت متضاد را بین انسانها تقسیم کرده است و اوج عاشقی را به پسر و اوج معشوقی را به دختر داده است؛ یعنی لباس عاشقی بر قامت پسرها و لباس معشوقی بر قامت دخترها دوخته شده است و دختر مثل پسر از محبت کردن و پسر مثل دختر از محبت دیدن لذت نمیبرد.
این تفاوت در محبت و علاقه منشأ بسیاری از پدیدههای تلخ و شیرین است که در فصلهای بعدی به آنها خواهیم پرداخت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. لا فرق بینک و بینها الا انهم عبادک.
2. خرمیان جواد، قواعد عقلی در روایات، ج 1، ص 364.
3. البته این کار برای اولیای خاص خدا کموبیش امکانپذیر است؛ مانند امیرالمؤمنین علی علیهالسلام که دوست و دشمن به صفات متضادش اعتراف میکنند؛ از طرفی وقتی بچهیتیم بینوا را میدید، مینشست و مثل مادر بچهمرده زارزار میگریست و از طرفی در میدان جنگ، از هیبت شمشیرش پهلوانها به خود میلرزیدند. امام خمینی (ره) در این باره میفرماید: «اين علي همه چيز است؛ يعني در همهی ابعاد انسانيت درجه يک است؛ و لهذا هر طايفهاي خودشان را به او نزديک ميکند... و لهذا ميبينيد که فقها حضرت امير را از خودشان ميدانند؛ پهلوانها هم از خودشان ميدانند؛ زورخانهکارها وقتي اينجا ميآيند دم از علي ميزنند. همه دم از علي است. ايشان يک موجود اعجوبهاي بوده است که هر کسي او را از خودش ميدانست... اين بزرگوار شخصيتي است که داراي ابعاد بسيار است و مظهر اسم جمع الهي است که داراي تمام اسما و صفات است. ابعادي که از او مخفي است بيشتر از آن ابعادي است که از او ظاهر است... همهی ابعادي که در بشر وجود دارد در اين شخصيت جمع شده است؛ جهات متناقص؛ جهات متضاد. انساني که در عين حالي که بزرگترين زاهد است، جنگجو و بزرگترين جنگجو است در دفاع از اسلام. آنکه جنگجو است زاهد نيست. در عين حالي که در معيشت آنطور زهد داشت و آنطور در خوراک و در آن طور چيزها به حداقل قناعت ميکردند، قدرت بازو داشتند؛ آن قدرت بازو را! و اين هم جزء اموري است که جمعش، جمع متضادين است. در عين حالي که داراي علوم معنويه و روحانيه و ساير علوم اسلامي است، در عين حال ميبينيم در هر رشتهاي، مردمي که اهل آن رشتهاند او را از خودشان ميدانند. لهذا حضرت امير از همه است. داراي همهی اوصاف است و کمالات است... اين شخصيت که جامع تضاد است، امور متضاده در او جمع است.» (نرمافزار صحیفهی امام).
4. این تحلیل و تعلیل دربارهی علت آفرینش انسان در دو جنس زن و مرد شاید بیشتر جنبهی ذوقی و اقناعی داشته باشد و از نظر برهانی و علمی بر پایههای محکمی استوار نباشد ولی مطلب را خوب میرساند و تفاوت دو جنس و مکمّل بودن آنها را خوب نشان میدهد.
این مقاله برگرفته از کتاب «دوستش دارم!» نوشتهی حامد شاد است. اطلاعات بیشتر دربارهی این کتاب: اینجا
سلسله مقالات «دوستش دارم»:
- چرا دو جنس «دختر» و «پسر»؟ (دوستش دارم 1)
- و خدا دختر و پسر را عاشق آفرید... (دوستش دارم 2)
- تفاوتهای علاقهی پسر به دختر و علاقهی دختر به پسر (دوستش دارم 3)
- مقایسهی فرهنگ محرم و نامحرم اسلامی با فرهنگ بیبندوباری غربی (دوستش دارم 4)
- خطرهای ویرانگر دوستی با نامحرم (دوستش دارم 5)
- چند حقیقت تلخ دربارهی دوستی با نامحرم (دوستش دارم 6)
- عشق سه طرفه (دوستش دارم 7)
- حکم دین دربارهی دوستی با نامحرم (دوستش دارم 8)
- محدودهی ارتباط مجاز با نامحرم (دوستش دارم 9)
- نقاط ضعف و قوتِ دختر بودن (دوستش دارم 10)
- دختران بر سر دوراهی «جذابیت» و «امنیت» (دوستش دارم 11)
- دختران و برخورد با مزاحمتهای ناموسی (دوستش دارم 12)
- ابزار سنجش و انتخاب همسر (دوستش دارم 13)
- یک راز دربارهی انتخاب همسر (دوستش دارم 14)
- تفاوت دختر و پسر در انتخاب کردن و انتخاب شدن (دوستش دارم 15)
- خطر به تأخیر انداختن ازدواج (دوستش دارم 16)
- درمان آسیبدیدگان عشق شیطانی (دوستش دارم 17)
- توبه و آشتی با خدا (دوستش دارم 18)
- لیلا و فرزاد (دوستش دارم 19)
نظرات (1)