پرسش
من خیلی دوست دارم خوشتیپ و امروزی باشم؛ ولی در عین حال باحجاب. اینها چهطور جمع میشوند؟ دوست دارم وقتی با همسرم بیرونم هرکس دید بگوید چه همسر زیبایی گرفته! حضرت علی (ع) میگوید: هرکس طبق زمانهی خودش رفتارکند. یعنی چه؟
پاسخ
یکی از کجفهمیها این است که بین «حجاب و عفاف» و «زیبا و شیک بودن» تعارض دیده شود. به خاطر همین کجفهمی، عدهای زیبایی و شیک بودن را انتخاب کردهاند و حجاب و عفاف را دور انداختهاند و عدهای دیگر حجاب و عفاف را ترجیح دادهاند و زیبایی و شیک بودن را زیر پا گذاشتهاند. البته در بین این دو، گروه دوم بر گروه اول خیلی شرافت و برتری دارد؛ ولی به هر حال کار آنها هم کجفهمی است. در این میان، کم نیستند کسانی که فهم درستی دارند و هردوی این ارزشها را ـ با حفظ اندازه و تناسب ـ نگه میدارند و بین آن دو اتحاد برقرار میکنند و هیچکدام را فدای دیگری نمیکنند. گویا شما جزء این گروه هستید؛ انشاءالله!
«خوشتیپ بودن» با «حجاب» قابل جمع است ولی «امروزی بودن» شرط و شروط دارد. صرف «امروزی بودن» ملاک درستی یا نادرستی چیزی یا کاری نیست. برای اینکه به یک پدیدهی جدید امروزی امتیاز بدهیم و خوب یا بد بودن آن را مشخص کنیم، باید با اصول ارزشی خود آن را ارزیابی کنیم و بعد دربارهی آن قضاوت کنیم. اگر با معیارهای دینی ـ که بر اساس عقل و قرآن و سنت اهل بیت علیهمالسلام به دست میآید ـ پدیدههای امروزی را بسنجیم، میبینیم که همهی آنها امتیاز خوبی نمیآورند و بعضی از آنها در عین حال که خیلی جدید هستند، بهشدت منفی و ضدانسانی هستند؛ مثل بسیاری از شیوههای دوستی و دوستیابی و مثل بسیاری از امور مربوط به غریزهی جنسی و مثل برخی شیوههای آموزشی و تربیتی و...
اینکه انسان باید طبق زمانه رفتار کند حرف درستی است ولی معنایش این نیست که در همهچیز باید همرنگ جماعت و همراه زمانه شد. زندگی انسانی اصولی دارد که برای همیشه ثابت و غیرقابل تغییر است؛ مانند اصل «عدالت» و اصل «رابطهی متقابل حق و تکلیف» و اصل «لزوم پایبندی به تعهدات» و اصولی از این قبیل. اما برخی دیگر از امور، سیال و تغییرپذیرند که دربارهی آنها باید متناسب با زمانه عمل کرد؛ مثل تغییری که سیستم آموزش از ابتدای دورهی حیات انسانی تاکنون داشته است. در زمان ما اگر کسی بخواهد نقش رایانه و اینترنت و وسایل کمکآموزشی چندرسانهای را در سیستم آموزشی نادیده بگیرد، از زمانه عقب است.
دربارهی سبک زندگی اجتماعی و تعامل با نامحرم هم اصولی تغییرناپذیر داریم و هم فروعی تغییرپذیر. مثلاً اصل «وفاداری نسبت به همسر» و اصل «احترام به ناموس دیگران» هرگز قابل نسخ نیست ولی اموری مثل رنگ و نوع پوشش تاحدودی قابل تغییر و تحول است. برای نمونه در شهر ورزنه از توابع اصفهان رنگ چادر خانمها سفید است و اغلب خانمها بهجای چادر مشکی، چادر سفید میپوشند.
اگر دنبال اطلاعات کاملی در این باره هستید، توصیه میکنم کتاب «اسلام و نیازهای زمان» از شهید مطهری را مطالعه کنید.
اما اینکه شما دوست دارید همه به شما و زیباییتان و به همسرتان غبطه بخورند و شما را تحسین کنند، اصلش خوب است و نشان از وجود یک اشتیاق متعالی و خدایی در درون شما دارد؛ اما اگر به آن جهتِ درست ندهید و این احساس را در مسیر درست هدایت نکنید، میتواند خطرناک باشد! غبطهی دیگران میتواند به حسادت تبدیل شود و آتش این حسادت علاوه بر خود آنها، دامن شما را هم بگیرد؛ چون شما زمینهساز آن بودهاید! ممکن است وقتی مردی زیبایی شما را تحسین میکند، ناخواسته شما را با همسر خودش مقایسه کند و این مقایسه یعنی نقطهی شروع یک نزاع خانوادگی یا حتی جدایی؛ درحالیکه شما در شکلگیری این مقایسه نقش داشتهاید! و ممکن است جلوهگری شما دل مریض مردی را به وسوسه بیندازد و او بخواهد همسر شما را به شکلهای مختلفی مانند تهدید و تصادف و حتی قتل از میان بردارد تا شما را تصاحب کند! و ممکن است زنی در اثر حسادت به شما، برای اینکه به شما ضربه بزند، برای همسرتان دام پهن کند و برای فریب او نقشه بکشد! و...
اینها که عرض کردم، توهم و تخیل نیست. اگر فرد مطلعی باشید، خواهید دید روزی نیست که چنین حوادث تلخی در جهان و حتی ایران خودمان اتفاق میافتد. میگویند: «خوبی که از حد بگذرد، نادان خیال بد کند». و البته کسی که خوبی و جلوهگریاش را از حد گذرانده، در به خیال انداختن نادان مقصر است. به همین دلیل دستور دین به خانمها این است که برای اینکه روان جامعه دچار تلاطم و آشوب نشود، حس خودآرایی و جلوهنمایی خود را کنترل کنند و آن را در مسیر درست قرار دهند.
گفتیم «زیبا و خوشتیپ بودن» با «حجاب و عفاف» منافات ندارد. کمی در این باره بیشتر توضیح میدهم:
بعضیها در جمع اموری که متعارضنما است توانایی ندارند و در عمل یک طرف را گرفته و طرف دیگر را رها میکنند؛ مانند جمع بین «خوشغذا بودن» و «پرخور نبودن» که عدهای به خاطر خوشغذا بودن و به بهانهی استفادهی کامل از ویتامینها و پروتئینها و سایر مواد مورد نیاز بدن، به ورطهی پرخوری و شکمبارگی میافتند؛ در مقابل، برخی دیگر به بهانهی پرهیز از پرخوری بدغذا میشوند و به سوء تغذیه مبتلا میشوند. کسانی که هم بتوانند خوشغذا باشند و نیازهای غذایی بدن خود را بهطور کامل برآورده کنند و در عین حال پرخور و شکمو نباشند خیلی کماند.
اگر خانمی بخواهد محبوب و زیبا و بافرهنگ و متمدن و خوشتیپ و باکلاس باشد و در عین حال، هیچ رخنهای در عفاف و حجابش ایجاد نشود، باید به دو نکته در ظاهر و پوشش خود و به سه نکته در رفتار و گفتار خود توجه جدّی داشته باشد.
نکتههای مربوط به ظاهر و پوشش:
1. ساده و بیآلایش و بیآرایش بودن
از نگاه مردان، نظر و سلیقهی غالب این است که خانمها بهطور فطری و دستنخورده، زیبا و دوستداشتنی هستند. چهرهی مرتب ولی ساده بانمکتر و دلنشینتر است؛ در عین حال که زمینهای برای تحریکهای شهوانی و وسوسههای شیطانی برای دلهای سالم ایجاد نمیکند. آرایش و روغنمالی کردن، چهره را زیباتر نمیکند؛ زیرا همه میبینند و میدانند که این صورت آرایش شده است و چهرهی واقعی در زیر این آرایش پنهان است؛ بلکه آرایش ـ مخصوصاً آرایش غلیظ و افراطی ـ پیام دیگری دارد و آن این است که «من میخواهم توجه همه را به خودم جلب کنم و همه را به دنبال خود بکشانم!». شاید خانم آرایشکردهای در دلش چنین قصدی نداشته باشد ولی چه بخواهد چه نخواهد، آرایش در نظر مردان یعنی این! رنگ و لعاب آرایش بر چهرهی خانم مثل اتیکت «فروشی» بر روی خودرو است که فقط نگاه عابرین را از نگاه عادی به نگاه خریدار تغییر میدهد و ذرهای بر ارزش آن خودرو نمیافزاید.
سخن دربارهی ساده و بیآلایش و بیآرایش بودن لباس و پوشش نیز همین است. پوشیدن لباسهای خاص و همراه داشتن کیف خاص همان پیام آرایش غلیظ را به مخاطب القا میکند.
2. تمیز و مرتب بودن
وقتی خانمی دو عنصر «تمیزی» و «مرتب بودن» را در پوشش و ظاهر ساده و بیآلایش خود رعایت میکند، بخش زیادی از زیبایی و خوشتیپی را به دست آورده است. معنای تمیزی که روشن است؛ اما مرتب بودن یعنی شکل و اندازه و رنگبندی لباس و کفش و عینک و کیف و سایر متعلقاتش مناسب و متناسب و شکیل و در عین حال متین و وزین باشد. بهویژه لباس که باید تمیز و اتوکشیده باشد و از هر گونه شلختگی پیراسته باشد.
در کنار نمای ساده و تمیز و مرتب، «رفتار» و «گفتار» هم در زیبایی شخصیت یک خانم اهمیت دارد. حرف زدن و رفتار و تعامل یک خانم متشخص با دیگران بهویژه با نامحرم باید ویژگیهایی داشته باشد.
نکتههای مربوط به رفتار و گفتار:
1. ادب
رفتار و گفتار یک خانم با همه بهویژه با نامحرم باید مؤدبانه و محترمانه باشد. واژههای محترمانه با لحنی مؤدبانه به کار گرفته شود. از بهکاربردن الفاظ غیررسمی و کوچهبازاری و خودمانی پرهیز شود.
2. غرور و اعتماد به نفس
اعتماد به نفس و غرور و تکبر در رفتار خانم با نامحرم باید کاملاً مشهود باشد. ناز و عشوههای زنانه هرگز نباید در صدا و لحن او بهچشم بخورد. به تعبیر قرآن، یک خانم نباید در گفتار با نامحرم، خضوع و نرمی داشته باشد.1 به عبارت دیگر، باید جدی و نسبتاً بلند و با جملات کوتاه حرف زد. امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید: یکی از خصلتهای خوب خانمها غرور است؛ زیرا اگر خانمی مغرور باشد خودش را هرگز در دسترس و در اختیار نامحرم نمیگذارد.2
3. آرامش و وقار
یک خانم نباید در رفتار و گفتارش هول و خودباخته باشد. از زیادهگویی و انجام حرکتهای اضافی و ارتباطهای زائد و خندههای بیجا باید پرهیز کرد.
اگر خانمی این سه نکته را در رفتار و گفتار خود و آن دو نکته را دربارهی ظاهر و پوشش خود بهخوبی رعایت کند، به یقین خانمی محبوب و مطلوب برای همگان خواهد بود؛ بدون اینکه خللی به عفت و حجابش وارد آید. همه به چنین خانمی غبطه خواهند خورد و از او الگو خواهند گرفت و تلاش خواهند کرد خود و بستگان خود را شبیه او کنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذي في قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً: با نرمی و خضوع سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند. و سخن شايسته بگوييد. (سورهی احزاب، آیهی 32)
2. خِیارُ خِصالِ النساءِ شِرارُ خِصالِ الرِّجالِ؛ الزَّهْوُ... فَاِذا کانَت المَرأةُ مَزهُوَّةً لمتُمَکِّنْ مِن نَفسِها... (نهجالبلاغه، حکمت 234)
نظرات (80)