بسم الله
ماه رمضان امسال (1393) برای خرید نان بربری به یکی از نانواییهای خلخال رفته بودم. نانواها همانطور که مشغول کارشان بودند، با چند نفر از مشتریان سخت گرم صحبت بودند. نمیدانم بحث سر چه بود که جناب شاطر گفت: «حالا کی بهشت و جهنم رو دیده و از اون ور خبر آورده؟!» یکی دو نفر «استغفر الله» و «لعنت بر شیطان» گفتند و یکی دو نفر حرفش را تأیید کردند. دوباره تکرار کرد: «راست میگم دیگه؛ نه کسی دیده، نه کسی برگشته؛ چیزی هم که نه دیدیم و نه کسی برگشته خبرش رو آورده، نمیشه روش حساب باز کرد!»
دوست داشتم جوابش را بدهم ولی احساس کردم مسأله خیلی جدی نیست و جناب شاطر عمداً میخواهد تنشی ایجاد کرده باشد و عدهای را ـ شاید بیشتر از همه مرا که تنها روحانی جمع بودم ـ اذیت کند؛ به همین خاطر چیزی نگفتم.
حالا پاسخ این شبهه را که در زبان عوام زیاد شنیدهام، اینجا بیان میکنم:
اول اینکه این نحو حرف زدن و این منطق که «کی دیده؟ کی شنیده؟» در شأن یک مسلمان نیست؛ این منطق مربوط به مَتِریالیستها و تجربهگران است که جز چشم و گوش و زبان و بینی و پوست، منبع دیگری را برای درک و شناخت نمیشناسند. ما منابع ادراکی و شناختی خود را منحصر در حواس پنجگانهی ظاهری نمیدانیم. ما معتقدیم خدا به ما عقل و شعور و نیروی فهم حقایق ماورای ماده را هم داده است و ما به وسیلهی آن میتوانیم به حقایق غیرمادی و غیرمحسوس پیببریم و ایمان بیاوریم.
بهشت و جهنم تنها موضوعات غیرمادی نیستند که ما باورشان داریم؛ خود خداوند، روح انسانی، عشق و محبت و خشم و نفرت و همت و اراده و بسیاری از امور دیگر هستند که حقیقت دارند با اینکه مادی نیستند و ما آنها را با راههایی غیر از حواس پنجگانه درک میکنیم؛ آنها را با استدلال عقلی و با شهود وجدانی و علم حضوری درک میکنیم.
یکی از راههای ایمان به بهشت و جهنم، استدلال عقلانیِ «وجوب دفع ضرر مُحتمَل» است. یعنی وقتی خبر احتمالیِ «وجود بهشت و جهنم و پاداش و کیفر اخروی» را میشنویم، عقل ما ایجاب میکند که به آن ترتیب اثر بدهیم و نسبت به آن بیتوجه نباشیم؛ هرچند احتمالی باشد و یقینی نباشد؛ زیرا اگر این خبر دروغ باشد، ما چیز زیادی را از دست ندادهایم و با دیگرانی که آن را باور نکردهاند، تفاوت زیادی نخواهیم داشت؛ ولی اگر این خبر راست باشد، آیندهی جاویدان و سرنوشت همیشگی ما در خطر است؛ پس صِرف احتمال وجود بهشت و جهنم، برای پذیرفتن آنها کافی است و هیچ عاقلی نباید بگوید: من تا با چشم خودم نبینم باور نمیکنم! مانند انسان عاقلی که به مسافرت میرود و صِرف احتمال برخورد با کولاک و سرمای شدید او را به برداشتن لباس گرم وامیدارد.
قرآن کریم نیز کسانی را که به حقایق ماورایی از روی تعقل و درک عقلانی ایمان میآورند میستاید و ایمان آنها را ایمان به غیب معرفی میکند.1
دوم اینکه دیدن یا شنیدن از کسی که خودش دیده، در هر موردی مفید باشد، دربارهی بهشت و جهنم مفید نیست؛ زیرا از طرفی، فرصت نجات از جهنم و کسب امتیاز لازم برای ورود به بهشت، محدود به این دنیا است و کسی که از این دنیا منتقل شد، مهلتش تمام شده و دیگر نمیتواند سرنوشت خود را تغییر بدهد. به عبارت دیگر، ایمان و تقوا فقط قبل از مرگ سودمند است و ایمان و تقوای بعد از مرگ هیچ اثری ندارد. از طرف دیگر بهشت و جهنم دو سرای باقی و جاودان هستند و کسی که در آنها داخل میشود، دیگر اجازهی خروج ندارد.2
این دو مطلب جزء باورهای دینی ما است که مورد تأیید وحی است و شکی در آنها نیست. با ملاحظهی این دو مطلب، میبینیم که اگر کسی بخواهد ترتیب اثر دادن به خبر بهشت و جهنم را تا زمان دیدن آنها به تأخیر بیندازد، دیدن آنها سودی به حالش نخواهد داشت؛ زیرا در آن هنگام دیگر مهلت تغییر سرنوشت به پایان رسیده است. و نیز اگر بخواهد تا زمان شنیدن خبر بهشت و جهنم به انتظار بنشیند، باز هم چیزی به دست نخواهد آورد؛ چون کسی که بهشت و جهنم را میبیند و وارد آنها میشود، اجازهی بیرون آمدن ندارد تا بخواهد خبر آن را به کسی بدهد. مانند اینکه کسی به شما خبر میدهد این سیم لخت برق دارد؛ آن وقت شما میگویید: من تا وقتی که خودم آن را تجربه نکنم حرف شما را باور نمیکنم و دستتان را برای تجربه کردن جریان برق دراز میکنید. درست است که با تماس دستتان با سیم برق، آن را تجربه میکنید، ولی این تجربه با مرگتان همراه میشود و این تجربه دیگر سودی به حال شما نخواهد داشت.
سوم اینکه خدایی که بهشت و جهنم را آفریده، آن دو را دیده و از وجودشان خبر داده است. بخش عظیمی از قرآن مربوط به آیات بهشت و جهنم و پاداش و کیفر و حسابرسی آخرت است. پس دیگر نگوییم: حالا کی بهشت و جهنم رو دیده و از اون ور خبر آورده؟!
چهارم اینکه پیامبر خدا، حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله هم در شب معراج، بهشت و جهنم را مشاهده کرده و خبر آن را مفصلاً در حدیث معراج بیان فرموده است. پس دیگر نگوییم: حالا کی بهشت و جهنم رو دیده و از اون ور خبر آورده؟!
پنجم اینکه حتی بسیاری از انسانهای عادی هم بهشت و جهنم را دیده و از آنها برای ما خبر آوردهاند. توضیح اینکه بهشت و جهنم بر دو قسم است؛ 1. بهشت و جهنم برزخی؛ 2. بهشت و جهنم اخروی. بهشت و جهنم برزخی مربوط به فاصلهی بعد از مرگ تا روز قیامت است. خیلیها بعد از مرگ، بهشت و جهنم برزخی را دیدهاند و به صورت خواب و رؤیای صادقه از آن برای آشنایان و بستگان زندهی خود خبر آوردهاند. بسیاری از ماها تجربهی چنین رؤیاهایی را داشتهایم و حتی خودمان بهشت و جهنم برزخی را که عزیزانمان در نعمتش متنعم یا خدایناکرده در عذابش معذب بودهاند در رؤیاهای صادقه دیدهایم. پس دیگر نگوییم: حالا کی بهشت و جهنم رو دیده و از اون ور خبر آورده؟!
ششم اینکه از آیات قرآن3 و احادیث اهلبیت4 علیهمالسلام و از براهین عقلی استفاده میشود که مرتبهای از بهشت و جهنم جزء وجود ما است و چیزی جدا از وجود ما نیست. مرتبهای از بهشت و جهنم انعکاس هستی خود ما و نمای دیگری از اعمال خود ما است که رشد و تعالی یا افت و تنزل پیدا کرده است. به قول حافظ:
من که امروزم بهشت نقد حاصل میشود وعدهی فردای زاهد را چرا باور کنم5
و به قول مولوی:
ای دریده پوســـتین یوسفـــــان گرگ برخیزی از این خواب گران
گشته گرگان یکبهیک خوهای تو میدرانند از غضب اعضــــای تو
آن سخنهای چو مـــار و کژدمت مــار و کژدم گردد و گیرد دمت6
پس اگر میخواهیم بهشت و جهنم را ببینیم، نگاهی عمیق به خودمان و خلق و خو و صفات خوب و بد خودمان بیندازیم و دیگر نگوییم: حالا کی بهشت و جهنم رو دیده و از اون ور خبر آورده؟!
به امید آنکه در اندیشهها و سخنهای خود بیشتر دقت کنیم و هر اندیشه و سخن سخیفی را به ذهنمان راه ندهیم و به زبانمان جاری نکنیم!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. سورهی بقره، آیهی 3
2. به استثنای کسانی که ورودشان به جهنم موقت است و بعد از مدتی عذاب کشیدن و تطهیر شدن، به بهشت میروند. اینان نیز اجازهی برگشت به دنیا را ندارند و مستقیم از جهنم به بهشت میروند.
3. سورهی ق، آیهی 22؛ سورهی آل عمران، آیهی 30؛ سورهی نساء، آیهی 10؛ سورهی اعراف، آیهی 147؛ سورهی زلزال، آیات 7 و 8 و 9؛ و سورهها و آیات بسیار دیگر.
4. مانند این حدیث از پیامبر اعظم (ص) در بحارالانوار: «لَا بُدَّ لَكَ مِنْ قَرِينٍ يُدْفَنُ مَعَكَ وَ هُوَ حَيٌّ وَ تُدْفَنُ مَعَهُ وَ أَنْتَ مَيِّتٌ فَإِنْ كَانَ كَرِيماً أَكْرَمَكَ وَ إِنْ كَانَ لَئِيماً أَسْلَمَكَ. لَايُحْشَرُ إِلَّا مَعَكَ وَ لَاتُحْشَرُ إِلَّا مَعَهُ وَ لَاتُسْأَلُ إِلَّا عَنْهُ وَ لَاتُبْعَثُ إِلَّا مَعَهُ فَلَاتَجْعَلْهُ إِلَّا صَالِحاً فَإِنَّهُ إِنْ كَانَ صَالِحاً لَمْتَأْنَسْ إِلَّا بِهِ وَ إِنْ كَانَ فَاحِشاً لَاتَسْتَوْحِشْ إِلَّا مِنْهُ وَ هُوَ عَمَلُك». و مانند این حدیث از امام صادق علیهالسلام در مرآة العقول: «إِذَا بَعَثَ اللَّهُ الْمُؤْمِنَ مِنْ قَبْرِهِ خَرَجَ مَعَهُ مِثَالٌ يَقْدُمُ أَمَامَهُ... فَيَقُولُ: مَنْ أَنْتَ؟ فَيَقُولُ: أَنَا السُّرُورُ الَّذِي كُنْتَ أَدْخَلْتَ عَلَى أَخِيكَ الْمُؤْمِنِ فِي الدُّنْيَا خَلَقَنِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ لِأُبَشِّرَكَ» و احادیث دیگر.
5. دیوان حافظ
6. مثنوی معنوی
نظرات (12)