بسم الله
تلنگر یکم) پیشینهی تاریخی حجاب
حجاب و پوشش ویژهی بانوان از یک پیشینهی بلند تاریخی برخوردار است و در همهی فرهنگها و تمدنها حضور دارد. کهنترین تمدنهای بشری، تمدن ایران باستان و تمدن یونان باستان است. آثار تاریخی به دست آمده از این دو تمدن و نیز سایر ملل و ادیان بهخوبی نشان میدهند که پوشش بانوان بسیار بیشتر از پوشش آقایان بوده است. مقالهها و کتابهایی در این باره نگاشته شده است که مراجعه به آنها حقیقت این امر را روشن میکند. برای نمونه مقالهی «تاریخچهی پوشش در ایران»
بسیاری از اندیشمندان و بزرگان ملل مختلف از ارزش پوشش بانوان دفاع کردهاند و دربارهی آن سخن گفتهاند که نامهی منسوب به چارلی چاپلین خطاب به دخترش جرالدین از این دست میباشد. در این نامه آمده است:
«دخترم هیچ چیز و هیچ کس در این جهان نیست که شایستهی آن باشد که دختری ناخن پایش را برای او عریان کند. برهنگی بیماری عصر ما است.»
تلنگر دوم) حجاب در فطرت انسان
حجاب امری فطری است؛ یعنی در سرشت انسان نهاده شده است و انسان بدون نیاز به آموزش، به حجاب و پوشیدگی گرایش دارد.
برای فطری بودن حجاب نیز دلایل و نشانههایی هست که آیهی ۲۲ سورهی اعراف یکی از آنها است. این آیه داستان عصیان آدم و حوا و خوردن از درخت ممنوع و اتفاقهای بعد از آن را حکایت میکند و میفرماید: «همین که آدم و همسرش از آن درخت ممنوع چشیدند، بلافاصله لباسهایشان از تنشان فروریخت و اندامشان آشکار گشت. هنگامی که آدم و حوا چنین دیدند، بلافاصله از برگهای درختان بهشتی برای پوشیدن اندام خود استفاده کردند. فَلمّا ذاقا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لهُما سَوءاتِهِما و طَفِقا یَخصِفانِ عَلیهما مِن وَرَقِ الجَنّةِ.»
این نکته که آدم و حوا به محض زایل شدن لباسها و لخت شدنشان، بدون تأمل و درنگ شروع میکنند به پوشاندن بدن و شرمگاه خود با اولین چیزی که به دستشان میرسد (برگ درختان)، فطری بودن گرایش به پوشش و حجاب را نشان میدهد. برخی از مفسران به این نکتهی ظریف اشاره کردهاند. در تفسیر نور آمده: «زشتى برهنگى و كرامت پوشش، جزو فطرت انسان است؛ وَ طَفِقا يَخْصِفان».
تلنگر سوم) حجاب بایستهای عقلانی
لزوم حجاب و پوشش بانوان از آن احکامی نیست که متوقف بر بیان دین باشد. چنین نیست که تا دین ضرورت حجاب را بیان نکند، عقل انسان از پی بردن به اهمیت آن عاجز باشد. عقل انسان به تنهایی لزوم آن را درک میکند و به ضرورت آن حکم میکند. اگر دین هم به بیان لزوم حجاب بانوان اهتمام داشته است، از باب امر ارشادی است، نه امر مولوی.
ویژگیهای بدنی و روانی خانمها و آثار منفی آشکار کردن این ویژگیها در جامعه و آثار مثبت پوشاندن آنها و نیز آسیبهای فردی و اجتماعی بیحجابی با عقل عمومی درک میشود و هر انسان عاقلی به خوب بودن حجاب و بد بودن بیحجابی اذعان میکند.
نقل خاطرهای از حجت الاسلام پناهیان در اینجا مناسب است. ایشان میگوید:
«روزی در دانشگاهی دربارهی حجاب سخنرانی میکردم. در بین صحبتهای خود به عقلانی بودن مسألهی حجاب اشاره کردم و گفتم: ضرورت حجاب را عقل ما بهخوبی درک میکند و برای درک این مطلب ضرورتاً به تبیین دین نیاز نداریم. بعد از صحبتهای من یکی از اساتید دانشگاه به سراغم آمد و گفت: من چند سال در یک کشور غیراسلامی تدریس داشتم. یک بار یکی از دانشجویان دختر که بنا بود کنفرانس بدهد، با پوشش و آرایشی جذاب و تحریک کننده در کلاس حاضر شد و همهی دانشجویان در طول کنفرانس او، خیره و مجذوب زیباییهایش بودند. من به او و کنفرانسش نمرهی خوبی ندادم. او که از مسلمان بودن من مطلع بود، گمان کرد که من به خاطر گرایشهای دینی و مذهبی، برای انتقام از پوشش نامناسبش نمرهاش را کم دادهام. به همین دلیل نزد رئیس دانشگاه از من و کارم شکایت کرد. هیأت رئیسهی دانشگاه مرا احضار کردند و مسأله را با من در میان گذاشتند. من گفتم: بله، دقیقاً من بهخاطر پوشش نامناسب او نمرهاش را کم کردهام؛ اما نه بهخاطر گرایشهای دینی و مذهبی خودم، بلکه بهخاطر اینکه آن پوشش و آرایش جذاب و تحریک کنندهی او باعث شد سطح علمی کلاس بهشدت پایین بیاید. دانشجویان من چنان مجذوب ظاهر او شده بودند که هیچ کسی مطالب او را نقد نکرد و همه در کمال تعجب او و مطالبش را تحسین کردند؛ با اینکه ضعفهای آشکاری در مطالب او بود که اگر وضع پوشش و آرایشش مانع نبود، دانشجویان حتماً او را به نقد میکشیدند. وقتی من با این توضیحات، کارم را برای هیأت رئیسه توجیه کردم، آنها نه تنها پذیرفتند و قانع شدند، بلکه برای جلوگیری از کاهش سطح علمی دانشگاه مقرراتی را دربارهی محدود کردن آزادی در پوشش و ظاهر دانشجویان تصویب و به همهی دانشجویان اعلان کردند.»
مشاهدهی وضعیت پوشش دانشجویان در دانشگاههای ایران و مقایسهی آن با دانشگاههای دنیا مایهی شرمساری است. در کشورهای غیردینی صرفاً برای تقویت فضای علمی و متمرکز کردن فکر و ذهن دانشجویان در درس و تحصیل و تحقیق، از بیبندوباری در پوشش و آرایش جلوگیری میکنند و محدودیتهای خاصی را اعمال میکنند؛ ولی دانشگاههای اسلامی ما منشأ بیحجابی و سرچشمهی ترویج فرهنگ برهنگی در جامعه در بسیاری از شهرها است.
تلنگر چهارم) حکم خدا دربارهی حجاب و بیحجابی
وجوب حجاب و حرمت بیحجابی یکی از مسلمات دین مبین اسلام است و هیچ عالِم دینی در آن شک و تردید ندارد. اگر کسی خود را مسلمان و مؤمن میداند، با هیچ بهانه و توجیهی نمیتواند حکم خدا را نادیده بگیرد و نسبت به آن اهمال و سستی داشته باشد.
در قرآن کریم نهتنها حکم لزوم پوشش بانوان از نامحرم در آیات متعددی بیان شده است؛ بلکه نوع لباس برای حفظ حجاب اسلامی نیز بیان شده است. در آیهی ۳۱ سورهی نور از مقنعه (خُمُر) نام برده شده و در آیهی ۵۹ سورهی احزاب به پوشیدن چادر (جِلباب) به عنوان حجاب برتر توصیه شده است.
علمای اسلامی با بررسی آیات قرآن و احادیث اهل بیت علیهمالسلام بیان کردهاند که محدودهی آزاد در حجاب اسلامی که پوشاندن آن برای خانمها در برابر نامحرم لازم نیست و پوشاندن غیر آن واجب است، عبارت است از:
۱. صورت به اندازهای که در وضو واجب است شسته شود.
۲. دستها از نوک انگشتان تا مچ.
تذکر ۱: اگر صورت و دستها زینت شده و آرایش کرده باشند، پوشاندن آنها نیز از نامحرم واجب است.
تذکر ۲: حجاب اسلامی علاوه بر محدودهی پوشش، ویژگیهای دیگری نیز دارد که باید رعایت شود؛ مانند اینکه مُد و رنگ لباس نباید برای نامحرم جذاب باشد و نیز نباید لباس چنان تنگ باشد که برجستگیهای بدن را بنمایاند.
تلنگر پنجم) ارتباط ظاهر و باطن
برخی معتقدند مهم سلامت و پاکی باطن آدمها است و حجاب و بیحجابی که مربوط به ظاهر است، مهم نیست. میگویند: پوشش ظاهری اهمیتی ندارد؛ مهم دل انسان است که باید پاک باشد. چرا شما اینقدر ظاهربین هستید و به چند تا تار مو گیر میدهید!
برای ارزیابی این سخن گفتنی است: یقیناً باطن مهمتر از ظاهر است و قطعاً پاک بودن درون مهمتر از پاک بودن بیرون است؛ اما این هرگز بدان معنا نیست که چگونگی ظاهر هیچ اهمیتی ندارد و هیچ ضابطهای بر پوشش و آرایش ظاهری حاکم نیست؛ چون:
۱. ظاهر آینهی باطن است؛ یعنی انسانها بهصورت طبیعی از نشانههای ظاهری یکدیگر به شخصیت باطنی همدیگر پی میبرند و خواسته یا ناخواسته یکدیگر را بر اساس سیگنالهایی که از ظاهر همدیگر (علائم مربوط به پوشش و آرایش و رفتار و گفتار) دریافت میکنند قضاوت میکنند و خودشان را در این قضاوت مُحِق میدانند.
بدحجابی و آرایش ـ مخصوصاً آرایش غلیظ و افراطی ـ خواه ناخواه پیامی را به همه میرساند به این مضمون که: «من میخواهم توجه همه را به خودم جلب کنم و همه را به دنبال خود بکشانم!». شاید خانم بدحجابی در دلش چنین قصدی نداشته باشد؛ ولی چه بخواهد چه نخواهد، آرایش در نظر مردان یعنی این!
به این حکایت توجه کنید:
«پسر با دیدن دختر به دنبال او راه افتاد. بعد از مدتی دختر متوجه تعقیب پسر شد. قدمهایش را تندتر کرد. فایدهای نداشت. مسیرش را عوض کرد. فایدهای نداشت. پسر همچنان به دنبالش بود. تا اینکه از صدای قدمهای پسر احساس کرد که خیلی به او نزدیک شده است. قلبش تندتند میزد. تصمیمش را گرفت؛ ایستاد و برگشت و با دلهره و ناراحتی به پسر خیره شد...
پسر که از نگاه و حالت دختر فهمیده بود او اهل اینجور بازیها نیست، با تعجب گفت: خیلی معذرت میخواهم ولی من که لباس و آرایش شما را دیدم، فکر کردم بدتان نمیآید بیایم سراغتان! شما که اهلش نیستید، پس چرا اینطوری لباس میپوشید و اینطوری بزک میکنید و خود و دیگران را به دردسر میاندازید؟!»
حاج آقا قرائتی ارتباط ظاهر و باطن را در یک کلیپ ۳۵ ثانیهای به شیرینی بیان میکند. این کلیپ را از اینجا دریافت کنید.
۲. عفت ظاهری مقدمهی پاکی دل است؛ یعنی ظاهر در باطن تأثیر میگذارد و بدون داشتن ظاهری پاک، اساساً نمیتوان به دلی پاک دست یافت. پاکیزگی و نورانیت دل ثمرهی رعایت احکام شرعی و حلال و حرام الاهی است که یکی از آنها حجاب و عفاف است. در روایات اهل بیت علیهمالسلام بیان شده است که «ایمان» دارای مراتبی است که عبارتند از: ۱. اعتراف زبانی؛ ۲. پیوند قلبی؛ ۳. عمل با اعضا و جوارح. (تحفالعقول، ص ۵۷) طبق این روایت، پاک بودن دل تنها بخشی از ایمان است و بدون داشتن عمل و رفتار متناسب هرگز به ایمان کامل دست نخواهیم یافت.
همانگونه که ظاهر پاک و عفیف در باطن تأثیر مثبت میگذارد و موجب تطهیر دل میشود، ظاهر ناپاک و خراب نیز باعث آلوده و خراب شدن دل میشود. پس حتی اگر فرض کنیم کسی بدون داشتن حجاب و پوشش اسلامی به دلی پاک و باطنی پاکیزه دست یافته است، برای حفظ مروارید پاک دلش باید از صدف محکم حجاب مدد بگیرد و اجازه ندهد گوهر سفید و درخشانش در معرض سیاهی و تیرگی قرار بگیرد.
از تأثیر مثبت و منفی ظاهر در باطن که بگذریم، باز گفتنی است که طهارت باطن و پاک بودن دل همهی کارکرد حجاب نیست؛ بلکه حجاب و پوشش اسلامی ثمراتی بیش از پاک کردن دل دارد. اصولاً طهارت باطن یک امر فردی و درونی است، درحالیکه کارکرد اصلی حجاب مربوط به بُعد اجتماعی آن است؛ یعنی حجاب و پوشش ظاهری حتا اگر با طهارت درونی همراه نباشد، باز از نظر اجتماعی دارای فواید بسیاری است و هرگز چنین نیست که اگر خانمی از پاکی دل و طهارت درون بیبهره باشد، حجاب و پوشش اسلامی او کاری عبث و بیفایده است. برخی از فواید اجتماعی حجاب که حتی بدون طهارت باطن نیز حاصل میشوند، عبارتند از: امنیت اخلاقی فرد باحجاب (که در آیهی ۵۹ سورهی احزاب نیز به آن اشاره شده است) و گسترش فرهنگ حجاب و جلوگیری از انتشار بذرهای بیعفتی و هوسرانی.
البته لازم به یادآوری است که حجاب، چیزی فراتر از پوشش است و همهی رفتار و گفتار را نیز شامل میشود؛ یعنی اگر خانمی پوشش کامل اسلامی داشته باشد ولی در پوشش خود از رنگ یا مدل نامناسب استفاده کند یا در لحن گفتار یا سبک راه رفتن و نگاه کردن، بیعفت باشد، حجابش ناقص است و قابل قبول نیست. حجاب کامل آن است که حیا و عفت را در همهی ساحتهای ظاهری انسان اعم از پوشش و رفتار و گفتار و حرکات و سکنات به نمایش بگذارد.
نتیجه آنکه هرچند کاملترین حالت این است که حجاب اسلامی با طهارت باطنی همراه باشد و عفت ظاهری، نمایندهی بیرونیِ دل پاک درونی باشد، اما حجاب بدون دل پاک نیز فایدهمند است؛ بنابراین دیگر نگوییم: «حجاب مهم نیست؛ دلت پاک باشد!»، بلکه بگوییم: «حجاب مهم است؛ حتا اگر دلت پاک نباشد!»
نکتهی پایانی دربارهی ارتباط ظاهر و باطن این است که: هرچند گفتیم ظاهر و باطن تأثیر و تأثرهای عمیقی بر یکدیگر دارند و ظاهر، تبلور باطن است؛ اما با وجود این، نباید باطن انسانها را صرفاً بر اساس ظاهرشان قضاوت کرد و با دیدن لکهی ننگی در ظاهرشان، حکم قطعی به ناپاکی باطنشان نمود. روح و روان و عالم درونی انسان بسیار پیچیدهتر از آن است که با رؤیت شمایل ظاهری، شناخته شود. ما در عین حال که ارتباط ظاهر و باطن را قبول داریم، میگوییم که حتا نسبت به کسانی که ظاهرشان ناخوشایند است، باید خوشبین و خیرخواه بود و باطنی زیبا و الاهی را از آنها امید داشت. در این باره قطعهای شیوا از بیانات رهبر معظم انقلاب، امام خامنهای را اینجا ببینید.
تلنگر ششم) حجاب تداومبخش جذابیت خانمها
برخی گمان میکنند حجاب پوششی است بر سر زیباییها و جاذبهها و لطافتهای جسمی خانمها برای محو کردن آنها؛ گویی خدا از زیبا و جذاب آفریدن خانمها پشیمان شده است ـ معاذ الله ـ و برای جبران خطای خود حکم حجاب را صادر کرده است و با منش «شتر دیدی ندیدی!» سعی کرده است زیبایی و جذابیت خانمها را به عنوان امری پلید و شیطانی در زیر ستر حجاب پنهان کند و بدین وسیله جامعه را از لوث آن پاکیزه نگه دارد!
چنین گمانهای دربارهی حجاب، کجاندیشی و کجفهمی است. حقیقت این است که خداوند حکیم و هنرمند، خانمها را زیبا و جذاب و دوست داشتنی آفریده است و ذرهای به کمرنگ شدن این جذابیت و درخشش رضایت نمیدهد و اگر حجاب را بر زنان واجب کرده است، تنها برای جلوگیری از تباه شدن این همه ثروت خدادادی و صرفاً برای بقا و استمرار آن است. آری، حجاب رمز ماندگاری جذابیت خانمها است!
اگر حجاب و فرهنگ محرم و نامحرم نباشد و زنان هیچ محدودیتی برای خودآرایی و خودنمایی نشناسند و زیباییها و جذابیتهای خود را در همهجا و برای همهکس به نمایش بگذارند، رفتهرفته این زیباییها را از دست خواهند داد و کمکم برای آقایان عادی خواهند شد. نتیجهی روشن این رنگ باختن حنای خانمها این خواهد شد که نیازهای عاشقانه و لطیف و ظریف آقایان به خانمها به یک حرص شهوانی خشن و حیوانی تبدیل خواهد شد که در این میان، خانمها دیگر به عنوان معشوق و ملکهی سرزمین عشق پرستیده نخواهند شد؛ بلکه به عنوان یک وسیلهی بیارزش برای رفع یک نیاز پست و به عنوان یک طعمهی فناشدنی برای رفع گرسنگی و فجیعتر، به عنوان یک دستمال کوتهعمر بدون ذرهای شخصیت و احترام، مصرف شده و دور انداخته خواهند شد. سرنوشت تلختر از زهری که در جوامع غربی برای زنان و دخترانشان رقم خورده است.
به یاد دارم روزی در قم در کنار یک صافکار جوان بودم و او در حین کار بر روی ماشینی که برایش برده بودم، با من حرف میزد و سؤال میپرسید و درددل میکرد. میگفت: «قم اصلاً شهر خوبی نیست؛ آدم دلش میگیرد. من هرچه خیابان را دید میزنم، هیچ زن و دختر چشمگیر و روحنوازی نمیبینم! همه باحجابند! حتا آنهایی که شاید در درونشان حجاب را باور ندارند، بهخاطر فرهنگ اینجا چنان حجاب میگیرند که تار مویی را نمیتوانی ببینی! به نظر من این دیگر افراط است! شورش را درآوردهاند! همین کارها باعث میشود مردم عقدهاش شوند! به خدا!»
به او گفتم: راست میگویی که چنین فرهنگ محرم و نامحرمی اجازه نمیدهد نیازهای عاطفی و جنسی انسان نسبت به جنس مخالف در کوچه و خیابان برآورده شود؛ بلکه باعث میشود این نیازها در دل عقده شوند؛ ولی هر عقدهای که بد نیست! من از تو میپرسم: کدام بهتر است: آیا این بهتر است که زنان و دختران جامعه مطابق هوس تو بپوشند و خود را بیارایند و تماشای آنها نیازهای عاطفی و جنسی تو را برآورده کند و با چشمی پُر و دلی سیر به خانه و نزد همسر خود بروی و با دیدنش حالت به هم بخورد و آرزو کنی کاش این خانم همسرت نبود و کاش آن عروسکهایی که در کوچه و خیابان دیدی، جای همسرت بودند؟! یا این بهتر است که زنان و دختران جامعه زیباییهای خود را بپوشانند و کاری کنند که نیازهای عاطفی و جنسی تو شعلهور بماند و وقتی به خانه و نزد همسر خود میروی، با عطش و اشتیاق به نزد او بروی و با دیدن روی او خود را سیراب کنی؟! کدامیک به نفع تو و خانوادهی تو است؟!
تأملی کرد و صادقانه گفت: عجب حرفی زدی! راست میگویی! هرگز این موضوع را از این زاویه نگاه نکرده بودم.
برایش گفتم: نیازهای انسان به جنس مخالف، نیازهایی حقیقی هستند و باید با شیوهای درست و حقیقی برآورده شوند. تنها بستر مناسب برای برآوردن این نیازها، ازدواج و خانواده است. احساس لذت و آرامشی که با چشمچرانی و روابط عاشقانهی خارج از چارچوب به انسان دست میدهد، یک سیری کاذب است و اولاً موقت و سطحی است؛ ثانیاً صدمههای هلاک کنندهای به جسم و جان انسان میزند و گرما و طراوت و سرزندگی خانواده را با سرما و پژمردگی و مرگ جایگزین میکند. دلیل اینکه همجنسگرایی این قدر در فرهنگهای غیردینی رواج پیدا کرده است، همین عادی و بیجاذبه شدن جنس مخالف است.
برای کسب اطلاعات بیشتر دربارهی علاقه به جنس مخالف در فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی، مقالک «مقایسهی فرهنگ محرم و نامحرم اسلامی با فرهنگ بیبندوباری غربی» را مطالعه نمایید.
تلنگر هفتم) حجاب مایهی امنیت و آرامش
یکی از فواید بسیار مهم حجاب که همهی خانمها، مخصوصاً خانمهای باحجاب و بهویژه کسانی که از دنیای بیحجابی خداحافظی کردهاند و تاج حجاب را بر سر گذاشتهاند، به آن اذعان دارند، این است که حجاب مانند یک چتر پولادین از آنان در برابر باران تیرهای زهرآگین محافظت میکند و بهطرز شگفتآوری امنیت و آرامش آنان را در برابر نگاهها و توجههای آلوده تأمین میکند.
چه زیبا است تشبیه خانم به دُرّ و مروارید و تشبیه حجاب به صدف زیبا و مستحکم! آری؛ تنها پول و طلا و جواهر را در گاوصندوق ضد حریق و ضد انفجار نگه میدارند و کسی ندیده است که هیچ بقالی سیبزمینیها و پیازهایش را در گاوصندوق بگذارد! همانگونه که کسی به خود زحمت نمیدهد پیکان سی و پنج سالهی زهوار دررفتهاش را وارد پارکینگ کند و شب تا صبح در کنار خیابان رهایش میکند؛ اما کسی که اتومبیلی باکلاس و گرانبها دارد، حتی برای یک ساعت توقف، آن را در پارکینگ امن قرار میدهد.
خدای حکیم در آن آیهای که خانمها را به پوشیدن چادر توصیه میفرماید، برای اینکه خانمها این توصیه را بهتر بپذیرند به این فایده اشاره میکند و میفرماید: «داشتن حجاب و پوشیدن چادر، بهتر باعث میشود که شخصیت عفیف و باتقوای شما در نزد دیگران شناخته شود و در نتیجه، مورد اذیت و آزار هوسرانان قرار نمیگیرید.»
یکی میگوید: «حجاب محدودیت نیست؛ مصونیت است». دیگری میگوید: «حجاب محدودیت است؛ اما برای هوسرانی؛ برای نگاهها و توجههای آلوده». دختری نیز میگوید: «ارزش چادرم را زمانی فهمیدم که رانندهی تاکسی مرا «خانم» و او را «خانومی!» صدا زد».
به این حکایت توجه کنید:
«جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مؤدبانه گفت: «ببخشید آقا، میتوانم کمی به همسر شما نگاه کنم و لذت ببرم؟» مرد که اصلاً توقع چنین حرفی را نداشت، یقهی جوانک را گرفت و او را به دیوار کوبید و با خشم گفت: «مردک عوضی! مگر خودت ناموس نداری؟!»
جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحشهای مرد عصبی شود و واکنشی نشان دهد، همانطور مؤدبانه و متین ادامه داد: «خیلی عذر میخواهم! فکر نمیکردم این همه عصبی و غیرتی شوید! دیدم همهی بازار دارند بدون اجازه نگاه میکنند و لذت میبرند، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم. حالا هم یقهام را ول کنید، از خیرش گذشتم!»
مرد خشکش زد... همانطور که یقهی جوان را رها میکرد، آب دهانش را فروبرد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد...»
در یکی از قسمتهای مستند ارزشمند «از لاک جیغ تا خدا» خانمی که چادری شده بود میگفت: «من پیش از آنکه چادری شوم، خانم عفیفی بودم و گاه پیش میآمد که در تاکسی مردی میخواست کنارم بنشیند و من که از این امر خوشم نمیآمد، از راننده یا مسافر جلویی درخواست میکردم که من بروم جلو و مسافر جلویی برود عقب، ولی قبول نمیکردند و غر میزدند و اما و اگر میآوردند. اما از وقتی که چادر میپوشم، با کوچکترین اشارهی من، مسافر جلویی بلند میشود و جایش را به من میدهد. حتا گاه پیش میآید که بدون اینکه من چیزی بگویم، خود راننده پیشنهاد میدهد که مسافر جلویی جایش را با من عوض کند.»
تلنگر هشتم) حجاب و حقالناس
رعایت حجاب حقالناس است و بیحجابی، تعدّی به حقوق دیگران. گاه اتفاق میافتد که کسی به خانم بیحجابی تذکر میدهد که برای رعایت حقوق دیگران حجابش را رعایت کند؛ ولی آن خانم بهجای تشکر و عذرخواهی، با پررویی میگوید: «خب تو نگاه نکن!». این سخن مانند آن است که کسی در یک فضای عمومی سیگار بکشد و هوا را دودآلود کند و هنگامی که کسی برای این کارش به او اعتراض کند، بگوید: «خب تو نفس نکش!»
حقیقت این است که پوشش و ظاهر انسان در فضاهای عمومی ـ هرگونه که باشد ـ یک امر عمومی است و به همهی افراد پیرامون ارتباط دارد. همانگونه که حجاب و پوشش مناسب، آزادی منفی دیگران را محدود میکند و به آنها اجازه نمیدهد در روابط اجتماعی به خطا و انحراف بیفتند، بیحجابی نیز آزادی مثبت آنها را محدود میکند و اجازهی لذت بردن از زندگی پاک و نفس کشیدن در هوای پاکیزه را از چشم و ذهن و دل انسانهای مؤمن میگیرد و آنها را تحت فشار قرار میدهد.
با این حساب، اگر کسی به خودش اجازه بدهد که با بیحجابی خود حقوق دیگران را ضایع کند و آزادی آنها را محدود کند، به دیگران نیز باید اجازه بدهد به او تعرض کنند و با انواع تجاوزها او و آزادیاش را مورد هجوم قرار دهند. اگر او حق بیحجابی دارد، دیگران هم حق تعرض دارند؛ و اگر دیگران حق تعرض و تجاوز ندارند، او نیز حق بیحجابی ندارد!
یک خانم بیحجاب با بیحجابی خود، نهتنها سلامت ایمان و اخلاق و معنویت تکتک افراد پیرامون خود را به خطر میاندازد، بلکه زمینهی پژمردگی و فروپاشی خانوادهها را نیز فراهم میکند. خانمی که زیباییهای خودش را در مقابل دیدگان مرد خانوادهداری به نمایش میگذارد، خواسته یا ناخواسته دل آن مرد را از همسرش چرکین میکند و جویبار محبت جاری در بین آن دو را گلآلود و خشک میکند.
در این کلیپ انیمیشن که گفتوگویی است بین یک خانم باحجاب و یک خانم بدحجاب، به این تلنگر، خوب اشاره شده است.
تلنگر نهم) ترویج بیحجابی، خطرناکترین نقشهی دشمن
دشمنان اسلام و تشیع و انقلاب برای نابود و ضعیف کردن ما دست به هر کاری میزنند. یکی از کارهای مهم و مؤثر برای تخریب و تضعیف اسلام و ایران اسلامی، تهاجم فرهنگی با رنگ و بوی بیحجابی و بیعفتی است. کسی که بیحجابی میکند، خواه ناخواه تبری است در دست دشمن که برای ضربه بر ریشه و تنه و ساقه و شاخه و برگ و گل و میوهی درخت اسلام به کار گرفته شده است. حجت الاسلام شیخ حسین انصاریان در این باره سخنان تکاندهندهای دارد که در قالب این کلیپ منتشر شده است.
تلنگر دهم) حجاب و وصیت شهدا
قطعههایی از وصیت شهدا دربارهی حجاب:
ـ «خواهرم سیاهی چادر تو از سرخی خون من کوبندهتر است.»
ـ شهید یعقوب ابراهیمنژاد: «اگر میدانستم با هر بار که خونم ریخته میشود، بیحجابی آغوش حجاب دربرمیگیرد، حاضر بودم هزاران هزار بار کشته شوم.»
ـ شهید احمد پناهی: «حجاب شما سنگری است آغشته به خون من که اگر آن را حفظ نکنید به خون من خیانت کردهاید.»
ـ شهید رحیم آقانجفی: «خواهرم، محجوب باش و باتقوا؛ که شمایید که دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان مىکشید. حجاب تو سنگر تو است؛ تو از داخلحجاب دشمن را مىبینى و دشمن تو را نمىبیند.»
ـ شهید سید محمد تقى میرغفوریان: «از تمامى خواهرانم مىخواهم که حجاب، این لباس رزم را حافظ باشند.»
ـ شهید حمید رستمی: «به پهلوى شکسته فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها قسمتان مىدهم که حجاب را، حجاب را، حجاب را رعایت کنید!»
ـ شهید محمّد حسن جعفرزاده: «اى خواهرم، قبل از هر چیز استعمار از سیاهى چادر تو مىترسد تا سرخى خون من.»
جملهای هم از یک همسر شهید: «تفنگی را که همسرم زمین گذاشت، من و سه دخترم برداشتیم!»
این کلیپ ویدیویی را هم ببینید.
* * *
اینها ده تلنگر هستند دربارهی ضرورت حجاب و فواید آن و آسیبها و خطرهای بیحجابی که ممکن است انسانهای غفلتزده و بیتوجه را کمی هشیار و متوجه کنند. اما راستی آیا بیحجابها هم برای کار خود دلیل و توضیح دارند؟!
از جهت نظری و تئوری ـ تا جایی که من تتبع و جستوجو کردهام ـ هیچ دلیل منطقی و علمی و فلسفی و دینی وجود ندارد که بیحجابی را تأیید کند؛ بلکه همهی ادله، حامی حجاب و پوشش بیشتر خانمها نسبت به آقایان هستند. اما اگر بخواهیم دلایل رفتاری و انگیزشی پدیدهی اجتماعی بیحجابی را بررسی کنیم، به موارد زیر میرسیم:
۱. ناآگاهی از اهمیت حجاب و آسیبهای بیحجابی
مهمترین عامل نپذیرفتن حجاب و گرایش به سوی بیحجابی، نداشتن آگاهیهای مناسب دربارهی حجاب و اهمیت آن است؛ بنابراین مهمترین گام برای گسترش فرهنگ حجاب و عفاف، بالا بردن آگاهی عمومی جامعه است. در این راستا، کتاب رمان «دختران آفتاب» را معرفی میکنم که تقریباً همهی مطالب مربوط به سبک زندگی خانمانه را در لابهلای ماجراهای داستانی بیان کرده است.
۲. خودشیفتگی و لذت بردن از جذابیت خود
وقتی انسان زیباییهایی دارد و میداند که زیباییهایش برای دیگران نیز جذّاب هستند، از دیدن و نشان دادن آنها احساس خوبی به دست میآورد و پنهان کردن آنها را نمیپسندد و تا هنگامی که متوجه مانع و خطری دربارهی خودآرایی و خودنمایی احساس نکند، طبیعتاً به کارش ادامه خواهد داد؛ اما اگر او بتواند ۱. تمایلها و گرایشهایی معنوی و متعالی به دست آورد و خودِ حقیقی و زیباییهای حقیقیاش را متفاوت با جسم و جاذبههای جسمانیاش بیابد و ۲. متوجه شود که چنین رفتارهایی میتواند آسیبهای جدی برای خودش و خانوادهاش و جامعهاش پدید آورد، آنگاه با پشتوانهی این گرایشهای نو و با کمک این درک و فهم جدید میتواند بر میل غریزی خودنمایی غلبه کند و با پوشش و حجاب اسلامی در جامعه حاضر شود.
دیدن مستندهای ارزشمند «از لاک جیغ تا خدا» میتواند برای ایجاد انگیزه و علاقه به حجاب بسیار مفید باشد.
این کلیپ را نیز ببینید که نشان میدهد خانمهای بیحجاب، با داشتن پوشش اسلامی نیز میتوانند زیبایی و جذّابیت رضایتبخشی برای خود داشته باشند.
۳. کمبود محبت و اعتماد به نفس
بعضی از خانمها که در خانوادهی خود از مهر و محبت محروم بودهاند و دوستدار و حامی مناسبی نداشتهاند که دل و روان آنها را با محبت و توجهش سیراب کند، برای پر کردن این خلأ عاطفی دست به خودآرایی و خودنمایی در ملأ عام میزنند و با این کار توجه و محبت مورد نیازشان را از دیگران و احیاناً از نااهلان جلب و جذب میکنند.
۴. محدود شدن آزادی و آسایش
بسیاری از خانمهای بیحجاب، محدودیتهای ناشی از پوشش اسلامی را بهانهی بیحجابی خود معرفی میکنند و میگویند که داشتن حجاب بهویژه چادر، مزاحم بسیاری از فعالیتهای آنها است و آزادی و راحتی آنها را به شدت محدود میکند. در مقابل اینها، مُحَجّبههای پرکار و پرتحرک و موفق قرار دارند که میگویند: درست است که پوشش بیشتر، کمی محدودیت ایجاد میکند، ولی اولاً چنین محدودیتی بد نیست؛ زیرا به انسان وقار و متانت میدهد و تنها رفتارهای سبک و جلف را محدود میکند؛ ثانیاً با کمی دقت و تمرین میتوان مهارت انجام هر کاری را با پوشش اسلامی و حتا با چادر به دست آورد. کسی که حجاب و چادر را مانع بسیاری از فعالیتها میداند، اگر بهانهجو نباشد و در حرفش انصاف داشته باشد، قطعاً محجبهای تازهکار است و در حجابش مهارت پیدا نکرده است.
بنده خودم که یک روحانی هستم و عبای طلبگی ـ که از جهاتی شبیه چادر خانمها است ـ بر تن دارم، در یک برنامهی کوهنوردی جدّی (فتح قلهی سبلان) خواستم این ادعای خانمهای چادری را خودم امتحان کنم و ببینم آیا اینها صرفاً شعار میدهند یا اینکه واقعاً چنین چیزی امکان دارد. به همین خاطر تصمیم گرفتم عبا و قبای طلبگیام را درنیاورم و با همان لباس که در حالت عادی گشاد و آویزان است به کوهپیمایی بروم. البته هرگز بنا نداشتم که این کار را به هر قیمتی انجام دهم؛ بلکه تصمیم داشتم اگر در جایی از کار احساس زحمت و دردسر کردم، لباسم را عوض کنم و بدون عبا و قبا پیش بروم؛ اما از آنجایی که من سالهای سال با این لباس انس داشتم و مهارت کنترل آن را بهخوبی به دست آورده بودم، حقیقتاً بدون کوچکترین زحمت و دردسری تا نوک قله رفتم و با همان لباس نیز مسیر برگشت را که دست کمی از مسیر رفت نداشت، برگشتم و تنها در یک مقطع سی ثانیهای در مسیر برگشت ـ که باید با حالتی شبیه به چهاردستوپا حرکت میکردیم ـ عبایم را برداشتم و مانند شال گردن به دور گردنم انداختم.
۵. کلاس و تمدن خیالی
انسانهای خودباخته و غربزده که فرهنگ غربی را معیار تمدن و پیشرفت میدانند، پوشش سنتی و اسلامی را نشانه و مایهی عقبماندگی و بیکلاسی میانگارند و طبعاً هرگز نمیتوانند آن را تحمل کنند.
در این باره پرسش و پاسخ «چگونه خوشتیپ و امروزی و در عین حال باحجاب باشم؟» را هم مطالعه نمایید.
۶. چشم و همچشمی و همرنگی با جماعت
وقتی در جامعهای بیحجابی و شلحجابی تبدیل به یک فرهنگ شد، بسیاری از مردم ناخواسته تابع این فرهنگ خواهند شد و حتا اگر هیچ دلیل و انگیزهی دیگری برای سبک پوشش خود نداشته باشند، صرف همرنگی با جماعت را برای انتخاب پوشش خود کافی خواهند دانست. و وای به حال جامعهای که مردمش چنان در این فرهنگ شیطانی غرق شوند که دربارهی آن حسادت و چشم و همچشمی را نیز روا بدارند!
۷. زدگی از محجبههای کجسلیقه
یکی دیگر از عوامل گرایش به بیحجابی، رفتار غلط خانمهای باحجابی است که با وجود حجاب خوبشان، از سایر کمالات و فضایل و از هرگونه ذوق و سلیقه و هنر تهی هستند و با رفتار و گفتار نادرست خود چنان روح کودکان و نوجوانان و حتا جوانان را آزرده میکنند که آنها ناخواسته از حجاب و دین و معنویت نیز زده میشوند و زشتی اخلاق و رفتار آن محجبهی کجسلیقه را به اصل حجاب و پوشش سرایت میدهند.
اینها عواملی هستند که باعث میشوند تا یک خانم غفلتزده و خودباخته، بیحجابی را بر باحجابی ترجیح دهد؛ که نادرستی این بهانهها برای دست شستن از ارزشهای انسانی و دینی و برای محروم کردن خود و جامعه از برکات حجاب برای هر عاقلی از آفتاب درخشان نیز روشنتر است.
نکتهی پایانی اینکه حجاب و عفاف مخصوص خانمها نیست؛ بلکه آقایان نیز متناسب با ویژگیهای خود، موظف به رعایت حجاب و عفاف هستند. اینکه در این مقاله کمتر به آقایان پرداختیم، به این دلیل بود که مخاطب اصلی این مقاله، خانمها هستند.
نظرات (3)