ای كاش دعای مرگ برای دیگر ملتها از دهان ايرانيان بيفتد! ای کاش جمعه به جمعه برای نیمی از جهان آرزوی مرگ و نیستی نکنیم تا اينقدر مملكتمان دچار مرگ و غم و عزا نشود! همان انرژی منفی كه بعد هر نماز از حلقوم ایرانیان هیجان زده در میآید، عاقبت به سر ايرانيان برمیگردد. كاش بعد هر نماز در مساجد آرزوی بركت و ايمان و يكتاپرستی برای تمام دنيا میكرديم تا شاید قطرهای از این دریای انرژی مثبت به خودمان بازگردد.
بسم الله
عزیزی این پیام را برایم فرستاد و نظر خواست. این پیام به نقل از دکتر الهی قمشهای منتشر شده است؛ اما تقریباً اطمینان دارم که او این سخن را نگفته است. او داناتر از این است که چنین سخن سخیف و سبکی بر زبان و قلم جاری کند!
به گویندهی این سخن عوامفریب باید گفت:
نظر شما دربارهی این عبارتها چیست؟!
ـ قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ؛ مرگ بر دروغپردازان! (ذاريات، ١٠)
ـ فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ؛ مرگ بر او باد که چگونه تدبیر کرد! آری مرگ بر او باد که چگونه تدبیر کرد! (مدثر، ۱۹ و ٢٠)
ـ قُتِلَ الْإِنسَانُ مَا أَكْفَرَهُ؛ مرگ بر انسان که چه ناسپاس است! (عبس، ١٧)
ـ قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ؛ مرگ بر آدمسوزان خندق! (البروج، ٤)
نیز نظر شما دربارهی دهها آیهی دیگر از قرآن کریم چیست که کفار و منافقان و شیاطین و اشرار را با الفاظی مانند «لعن» و «ویل» و مانند آن مورد سرزنش و نفرین قرار میدهد؟!
همچنین نظر شما دربارهی زیارت عاشورا چیست که مملو از لعن و نفرین دشمنان خدا و اهل بیت است؟!
متأسفانه باید بگویم که شناخت شما از خدا ناقص است؛ شما از خدا فقط رحمت و محبت یکسویهاش را شناختهاید؛ غافل از اینکه این سکه، روی دیگری نیز دارد به نام خشم و غضب.
«به بندگان من خبر بده که منم آمرزندهی مهربان و اینکه عذاب من عذابی است دردناک!» (نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَ أَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ/ حجر، ۴۰ و ۵۰)
خدا مؤمنان را نیز اینگونه میپسندد؛ «سخت و شدید بر کافران و مهربان و لطیف برای مؤمنان» (اشداءُ علی الکفارِ و رحماءُ بینَهم/ فتح، ۲۹). اسلام کامل است و محبت و مهربانی را در کنار خشم و نفرت میبیند و دربارهی خشم و نفرت، صورت مسأله را پاک نمیکند؛ بلکه میفرماید: مؤمن کسی است که هم حب و دوستیاش و هم بغض و نفرتش برای خدا و بر مدار خدا است. برای خدا دوست میدارد و برای خدا دشمن میدارد. گرفتن و واگذاشتنش نیز با محوریت الله است؛ اگر او بخواهد میگیرد و برمیدارد و اگر او بخواهد ترک میکند و رها میسازد. (المؤمن حُبُّه لَلّه و بغضُه لِلّه و اَخذُهُ لِلّه و تَرکُه لِلّه)
اسلام ولایت اولیای الاهی و محبت مؤمنان را وظیفهی مسلمانی میداند و آن را با عنوان «تولّی» بر همگان تکلیف میکند؛ اما برای تکمیل کار، دستور «تبرّی» را نیز جعل میکند و همگان را به اعلام بیزاری از دشمنان خدا و اولیای خدا امر میکند و تولی را بدون تبری ناقص میشمارد.
آری، ترحم بر پلنگ تیزدندان، ستمکاری بوَد بر گوسفندان! چشم شما کمسو است و لطف و محبت نهفته در این «مرگ»ها و «لعن»ها را نمیبیند. این مرگها در واقع مرگ بر مرگ است که مساوی است با «زنده باد زندگی!».
مبارزه با میکروب و آلودگی مساوی است با اهتمام به سلامتی و بهداشت! آیا شما زبالههایتان را ساعت نه شب سر کوچه نمیگذارید؟! آیا نمیترسید انرژی منفی طرد کردن این زبانبستههای بیچاره دامن شما و خانوادهتان را بگیرد؟!
پزشک جراحی که بدن بیمارش را با بیرحمی تمام میشکافد و غدهی مرگبار را درمیآورد و دور میاندازد، آیا با شکافتن بدن بیمار و طرد کردن آن غدهی کذایی انرژی منفی تولید میکند و خود و خانوادهی خود را گرفتار میکند؟!
آیا به نظر شما در جنگ تحمیلی ایران و عراق، رزمندگان ما باید بهجای مرگ خواستن برای دشمنان متجاوز، بر آنها درود میفرستادند و به روی تیرهای کشندهشان آغوش استقبال میگشودند؟! آیا باور دارید که دشمن امروزی (آمریکا و اسرائیل و برخی دیگر) هر لحظه طمع حمله و تجاوز به ایران اسلامی را دارند و همین شعارهای مرگ ما مانند تیرهایی مؤثر عزم آنان را سست میکند و توهم تجاوزشان را از بین میبرد؟! اگر الآن شلیک تیرهای شعاری مرگ به سوی دشمن درست نیست، آیا بعد از حملهی آنان، میتوان تیرهای واقعی مرگ را به سویشان شلیک کرد؟! چه تفاوتی بین الآن و آینده و چه تفاوتی بین تیر شعاری و تیر سربی هست که این انرژی منفی دارد و اثر منفیاش به خودمان برمیگردد ولی آن دیگر چنین نیست؟!
قرآن هرچند در جای خود بخشش را بر مجازات برتری میدهد (وَ إِن تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ/ تغابن، ۱۴) اما در یک قاعدهی کلی، قصاص را که ظاهرش مرگ و نابودی است، مایهی حیات و زندگی میداند (و لکم فی القصاص حیات یا اولی الالباب/ بقره، ۱۷۹).
به عنوان نکتهی پایانی عرض میکنم که:
ما برای نیمی از جهان آرزوی مرگ نمیکنیم. اگر میگوییم «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر انگلیس» منظور دولتمردان شیطانصفت آمریکایی و انگلیسی است، نه ملت آمریکا و انگلیس. اگر میگوییم «مرگ بر اسرائیل» منظور دولتمردان اسرائیل و صهیونیستها هستند نه همهی یهودیها. اگر میگوییم «مرگ بر منافقین و کفار» منظور سردمداران نفاق و کفر است نه کفار مستضعف. اگر میگوییم «مرگ بر ضد ولایت فقیه» منظور کسانی است که ولایت فقیه را شناخته و ابعاد آن را درست درک کرده و جایگاه رفیعش را متوجه شدهاند و با این حال با آن ضدیت و مخالفت میکنند، نه هر مخالفی که دربارهی ولایت فقیه شبههی علمی دارد و علیرغم تلاشهایش هنوز به حقانیت آن راه نبرده است.
اینها را اگر جمع کنی، روی هم رفته حداکثر یک درصد از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند. پس ما برای کمتر از یک درصد جمعیت جهان آرزوی مرگ میکنیم. آیا شما برای اینان آرزوی مرگ نمیکنید؟! اینها همانهایی هستند که اگر امام زمان تشریف بیاورند، دیگر برایشان آرزوی مرگ نخواهد کرد؛ بلکه زهر تلخ مرگ را در کامشان خواهد ریخت و نابودشان خواهد کرد؛ زیرا جهان با وجود اینان هرگز گلستان نخواهد شد.
نظرات (12)