
پرسش:
سلام. من یه دختر 28 ساله هستم که تا این سن خیلی راهمو اشتباه رفتم. تقریبا چن هفته پیش یه داستان راجب بادیگاردها خوندم و کمو بیش روم تأثیر گذاشت. خیلی داستان جالبی بود از همه بیشتر که شخصیت داخل داستان توسط یه بادیگارد متحول شده بود. الان درست چن روزه بدجور دلم میخواد منم متحول بشم. اولین روز آرایشمو پاک کردم و از روز دوم شروع کردم حجابمو رعایت کنم و نمازمو سعی میکنم بخونم ولی متاسفانه یه چیزی حسابی ذهنمو مشغول کرده؛ من واقعا دوس دارم چادر سرم کنم و از اونجایی که محیط کارم جوریه که ممکنه بخاطر این تغییر یهوییم مورد تمسخر قرار بگیرم و از سوی دیگه من هیکل درشتی دارم و حس میکنم اگه چادر سرم کنم خیلی بد دیده میشم. همیشه توی خونه میگم دوس دارم با یه بسیجی یا طلبه ازدواج کنم ولی اینو میدونم تا چادر سرنکنم هیچ موقع این امر میسر نمیشه.
خیلی درگیری ذهنیم بابت این مسأله زیاده. از روزی که سعی میکنم حجابمو بیشتر رعایت کنم نگاه سنگین اطرافیانمو حس میکنم؛ حتی همسایه هامون یه جوری نگا میکنن. حس میکنم میگن این تا دیروز بدون آرایش بیرون نمیومد چطور شده یهو محجبه شده! تور و خدا راهنماییم کنین! خیلی خیلی دوس دارم برای ازدواج از طرف یه طلبه یا بسیجی یا یه همچین کسی که مقرب الهی هست انتخاب شم ولی مطمعنم هیچ موقع بخاطر شرایطی که دارم انتخاب نمیشم و این موضوع خیلی ناراحتم میکنه. میشه کمکم کنین چیکار کنم؟ اینم بگم پدر و مادرم مریضن و من که بچه آخر خونواده هستم بخاطر مراقبت ازشون مخصوصا مادرم مجبورم کار کنم و تا این سنم خرج خودمو خودم دراوردم و دوس ندارم شغلمو از دست بدم ولی میدونم چیزی که میخوامم با کار کردنم یکم مشکل خواهد بود.
حاج آقا اینم بگم الان خیلی خیلی پشیمونم که چرا تا این سن اینقدر زندگیمو تباه کردم. نمیدونم خدا منو میبخشه یا نه؟ نمیدونم چطور میتونم گناهای کردمو جبران کنم. خیلی از آتش جهنم میترسم. از روی بیعقلی گناهایی مرتکب شدم که واقعاشرمم میاد. قبلا دختری بودم که با نامحرم رابطه دوستی داشتم. و خیلی کارای دیگه کردم ولی واقعا از چیزی که بودم پشیمونم شنیدم میگن جاهایی که مرتکب گناه شدی تو روز قیامت زمینش و تمام چیزهایی که اونجا بودن برعلیهت شهادت میدن. نمیدونم چیکار کنم خیلی کلافم. از رحمت خدا ناامید نیسم ولی میدونمم که بنده گناهکاری مثل من هیچ موقع توفیق اینو نخواهد داشت که با کسی که مقرب خدا هستش زندگیشو شریک بشه.....
پاسخ:
سلام خواهرم!
انقلاب درونی و تحول فکری و روحی یک پدیدهی شگفتانگیز بشری است که کمتر کسی چنین تجربهی شعفناکی را در زندگی خود تجربه میکند. انقلاب شخصیتیتان را به شما تبریک میگویم و از خدا میخواهم شما را در این مسیر یاری کند و بتوانید به ثمرات شیرین و زیبای این حرکت خدایی دست پیدا کنید!
شما برای موفقیت و برای به سرانجام رساندن این حرکت نورانی، کارهایی باید انجام دهید که دو مرحله دارد:
مرحلهی اول: تقویت حقپرستی و بالا بردن اعتماد به نفس و بیتوجهی به حرفهای مفت
اگر همهی مردم طرفدار سیگار باشند، آیا شما هم به تبعیت از مردم طرفدار سیگار میشوید یا اینکه با آن مخالفت میکنید؟
اگر همهی مردم طرفدار ایدز باشند، آیا شما هم به تبعیت از مردم طرفدار ایدز میشوید یا اینکه از آن فرار میکنید؟
اگر همهی مردم طرفدار بداخلاقی و کجخلقی باشند، آیا شما هم به تبعیت از مردم طرفدار بداخلاقی میشوید یا اینکه به مبارزه با آن میپردازید؟
اگر همهی مردم طرفدار جهل و نادانی باشند، آیا شما هم به تبعیت از مردم طرفدار نادانی میشوید یا اینکه به سوی علم و دانش میروید و برای گسترش آن تلاش میکنید؟
پاک بودن و پاکیزه زیستن و به تعبیر قرآن «حیات طیبه»، حقیقتی است گنجوار که باید برای به دست آوردنش تلاش کنیم و کم بودن طرفداران این گنج نباید ما را سست و نگران کند.
همیشه به دنبال حق و حقیقت باشید و کم بودن طرفداران حق هیچ تأثیری در شما نگذارد. امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید: «در راه هدایت از اندک بودن همسفران هراس نداشته باشید؛ لاتَسْتَوْحِشُوا فِى طَرِيقِ الْهُدى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ (نهجالبلاغه، خطبهی ۲۰۱)»
اگر پیامبران الاهی از کم بودن طرفداران حق هراس داشتند، هرگز نمیتوانستند مأموریت خود را بهخوبی انجام دهند!
اگر ائمه و اهل بیت از کم بودن طرفداران حق هراس داشتند، هرگز نمیتوانستند مأموریت خود را بهزیبایی انجام دهند!
اگر امام خمینی از زیاد بودن طرفداران باطل و کم بودن طرفداران حق هراس داشت، هرگز نمیتوانست انقلاب اسلامی را به پیروزی برساند!
خیلی از کارهای بزرگ در دنیا با یکی دو نفر شروع شدهاند. این یکی دو نفرها اگر از کم بودن طرفدارانشان هراس داشتند، هرگز در کارشان موفق و پیروز نمیشدند!
پس در این مرحله فقط خودتان را ببینید و کارتان را و درست و نادرست بودنش را؛ همین!
برای موفقیت در این مرحله نباید منفعل و تأثیرپذیر باشید؛ بلکه باید فعال و تأثیرگذار باشید؛ برای این منظور چند کار بایسته است:
۱. افزایش آگاهی دربارهی موضوع مورد نظر
در این باره من مطالعهی کتاب رمان «دختران آفتاب» نوشتهی امیرحسین بانکی و همکاران را به شدت توصیه میکنم.
مقالک «ده تلنگر دربارهی حجاب و عفاف» را نیز از سایتم بخوانید.
۲. اعتلای شخصیت و بالا بردن اعتماد به نفس
در این باره من تماشای مستندهای ارزشمند «از لاک جیغ تا خدا» و برنامهی «کولهپشتی، گفتوگو با خانم سهیلا آرین» و برنامهی «ماه عسل، گفتوگو با آقای محمد عرب» را به شدت توصیه میکنم.
از لاک جیغ تا خدا از شبکهی دو و بعضی شبکههای دیگر تلویزیون پخش میشود. قسمتهای پیشین را از اینجا دانلود کنید.
برنامهی خانم سهیلا آرین و آقای محمد عرب را نیز با یک جستوجوی ساده در اینترنت میتوانید پیدا کنید.
مرحلهی دوم: گسترش حرکت و توسعه دادن آن به دیگران
شما نهتنها باید در مسیر انقلاب درونی و تغییر و تحول شخصیتی خود استوار و ثابتقدم باشید، بلکه اگر خودتان را باور دارید و کارتان را درست میدانید، باید این حرکت ارزشمند و مقدس را به دیگران نیز توسعه و سرایت بدهید؛ یعنی این حرکت فردی خود را به یک حرکت جمعی تبدیل کنید. این کار علاوه بر اینکه آثار و برکات و ثواب حرکتتان را گسترش میدهد، پشتوانهی روحی و روانی و فکری خوبی است برای خودتان و برای اینکه با قوت قلب بهتری و با ثبات قدم بیشتری در این راه زیبا گام بردارید و پیش بروید و موانع را از سر راه بردارید.
«دیگران» چند دسته هستند که باید برای هر کدام کاری مناسب انجام دهید:
۱. دوستان و نزدیکان
با دوستا صمیمی و آشنایان نزدیک خود بهصورت خودمانی و صمیمی گفتوگو کنید و اتفاقی را که برایتان رخ داده و روندی را که برای رسیدن به اینجا طی کردهاید برایشان خیلی راحت و روان تشریح کنید و نظرشان را دربارهی شما و این حرکتتان جویا شوید. با این کار بهصورت ضمنی آنها را نیز به همراهی با شما دعوت کردهاید. اگر لازم شد میتوانید به این دعوت تصریح کنید و آنها را علناً به همراهی با شما در این انقلاب الاهی دعوت کنید.
در گفتوگو با دیگران، بهجای استفاده از کلمات و عبارات کلیشهای و قلمبه سلمبه، سعی کنید حرف دلتان و مطالبی را که واقعاً خودتان باور دارید به زبان بیاورید. همان چیزهایی را که شما را قانع کرده است، برای آنها بگویید و اگر مطلبی شنیدید که برایتان جای تأمل و بازنگری دارد، متعصبانه و لجوجانه مقاومت نکنید و روی حرف شنیده تأمل کنید و در صورت لزوم آن را بررسی کنید و مورد مطالعه و پرسش قرار دهید.
۲. همراهان و همکاران
برای همراهان و همکاران و همکلاسیها و کسانی که با شما ارتباط دارند اما با آنها احساس نزدیکی و صمیمیت نمیکنید، نیز کاری باید انجام دهید؛ با انرژی مثبت و با گشادهرویی با آنها برخورد کنید و در فرصت مناسب نظرشان را دربارهی خودتان و تغییر جدیدتان جویا شوید. برای رأی و نظر آنها اهمیت خاصی قائل نشوید و برای شنیدن انتقاد و نظر مخالف آمادگی داشته باشید. اگر انتقاد یا سرزنش کردند، اصلاً به دل نگیرید و با تبسم بگویید: «خب، هر کسی سلیقه و نظری دارد و من هرچند با نظر شما مخالفم و سلیقهتان را نمیپسندم اما به شما احترام میگذارم. ممنونم از اینکه نظرتان را گفتید!»
اگر گفتوگوی چهره به چهره سخت بود یا به هر دلیلی آن را ترجیح نمیدادید، میتوانید از گفتوگوی نوشتاری استفاده کنید؛ یعنی حرفتان را روی برگهای بنویسید و به آنها بدهید و از آنهان بخواهید که پاسختان را بنویسند و به شما بدهند؛ یا حتا میتوانید برای این کار از صفحات مجازی و پیامهای دیجیتالی کمک بگیرید.
اگر گفتوگوی نوشتاری را انتخاب میکنید، فراموش نکنید که توضیح کاملی را دربارهی روند شکلگیری این انقلاب درونی و دلایل خود را برای درستی این کار قبلاً در صفحهای نوشته باشید تا در صورت نیاز به مخاطب خود ارائه بدهید و مجبور نباشید برای هر کسی تکرار کنید.
چنین کسانی که با آنها گفتوگو میکنید دو دستهاند؛ یا با شما موافقند و شما را در این کار تحسین میکنند یا اینکه با شما مخالفند و اندیشهای متفاوت ارایه میکنند. گفتوگوی شما با هر دو گروه فایده دارد؛ دربارهی گروه اول فایدهاش این است که همراهی و همفکری آنان را با خودتان میفهمید و میتوانید از پشتیبانی آنان بهرهمند شوید؛ فایدهی گفتوگو با گروه دوم نیز این است که از اذیت و آزار و سرزنش و نگاههای سنگین آنها در امان میمانید. آنها میدانند که شما اهل فکر و اندیشه و انتخاب آگاهانه و گفتوگوی منطقی هستید و میفهمند که اگر انتقاد و مخالفتی با شما دارند، نمیتوانند با متلک و کنایه و بدگوییهای پشت سر حرفشان را به شما منتقل کنند، بلکه باید رودررو و منطقی و محترمانه با شما گفتوگو کنند و دغدغهشان را به شما منتقل کنند.
نکته: این گفتوگوی نوشتاری را دست کم دربارهی کارفرما و همکاران مهمتان انجام دهید. من خانمی را میشناسم که در مرکزی در بین چندین همکار مرد کار میکرد. این خانم هرچند بیحجاب نبود اما پوشش و ظاهرش وزین و متین هم نبود. میدیدم که همکارانش او را جدی نمیگرفتند و احترامی جدی برایش قایل نبودند. بعد از مدتی دیدم این خانم چادری شده است. میدیدم که رفتار همکارانش بهطرز مشخصی تغییر کرده است. این خانم نهتنها ارزش و جایگاه و اعتباری را از دست نداده بود، بلکه احترام و تکریم بیشتری نیز از همکارانش دریافت میکرد.
۳. افراد بیتفاوت
دربارهی افراد بیتفاوت بیشتر سعی کنید بدون حرف زدن و ارتباط مستقیم گرفتن، تنها با اخلاق و رفتار خوب و انجام کارها و خدمات پسندیده و مهربانانه آنها را جذب شخصیت خود کنید. مثلاً وقتی وارد فضایی عمومی مثل اتوبوس یا مترو میشوید، با خوشرویی و نگاه مثبت و حس مهربانی و همدردی با دیگران برخورد کنید و در صورت نیاز از فداکاری و کمک و همراهی دیگران دریغ نکنید.
۴. بدخواهان و مخالفان
با بدخواهان و مخالفان مقابله به مثل نکنید؛ یعنی شما نسبت به آنان خشم و کینه نداشته باشید؛ اما موضع ضعیف و انفعالی نیز نداشته باشید. از آنان نترسید و در مقابلشان صلابت و اعتماد به نفس بالا داشته باشید و طوری رفتار کنید که بفهمند سرزنشها و رفتارهای اذیت کننده و تحقیرآمیزشان هیچ تأثیری در شما ندارد. در برابرشان غرور مثبت داشته باشید و خودتان را از آنها بالاتر بدانید، اما بیادب و بینزاکت نباشید.
متلکها و تیکههایشان را با نکتههای دقیق و حکیمانه پاسخ دهید. مثلاً اگر گفتند: «سلام حاج خانوم!»، جواب دهید: «ایشالا خودت هم حاج خانوم میشی!»؛ یا اگه گفتند: «کلاغه رو نگاه!»، جواب دهید: «این چادر حضرت زهرا است!»
تذکر: به متلکها و تیکههای پسرها و مردها هیچ توجهی نکنید و آنها را کاملاً نشنیده بگیرید و تحت هیچ شرایطی به آنها جواب ندهید. (محل سگ هم به آنها نگذارید!)
در انتها اگر اهل قلم و نوشتن هستید، خوب است سرگذشت این انقلاب و تحول الاهی خود را از آغاز تا انجام و حوادث و خاطرات شیرین و تلخش را بنویسید و بهصورت کتاب و داستان و خاطره و دلنوشته و... در فضاهای مختلفی منتشر کنید تا تلألؤ این انقلاب نورانی عالمگیر شود و تاریکیهای بیشتری را روشن کند.
منتظر شنیدن خبرهای خوش از شما هستیم!
پرسش و پاسخ «چگونه خوشتیپ و امروزی و در عین حال باحجاب باشم؟» را نیز بخوانید.
اما دربارهی توبه از گذشتهی نامناسبتان و آرزوی داشتن همسری مؤمن و خدایی، بدانید که توبه و جبران گذشته دو نوع است؛ در یک نوع، تنها امتیازهای منفی و عواقب تلخ و عذابها و مجازاتها برداشته میشوند؛ اما در نوع دیگر، نه تنها اینها برداشته میشوند، بلکه گناهها به ثواب و کارهای زشت گذشته به کارهای خوب و نیکو تبدیل میشوند؛ بهگونهای که شما با گذشتهای نادرست میتوانید از کسی که چنین گذشتهی بدی نداشته، جلو بزنید و از او به خدا و سعادت نزدیکتر شوید.
اگر توبه و بازگشت شما از نوع اول باشد، خدا برایتان همسری همتای خودتان برمیگزیند؛ یعنی کسی که احتمالاً در گذشته خطاها و لغزشهایی داشته اما مثل شما پشیمان شده و برگشته و جبران کرده. اما اگر توبه و بازگشتتان از نوع دوم باشد، ممکن است خدا همسری پاک و پاکیزه نصیبتان کند که تا حالا به گناه حتا فکر هم نکرده باشد. توضیح بیشتر دربارهی توبه و جبران گذشته را در کتاب «دوستش دارم» ص ۱۲۷ و پرسش و پاسخ «توبه برای گناهی وحشتناک» بخوانید.
نظرات (2)