بسم الله
چند سال پیش ابلیس برای مقابله با نور خدا در ایرانزمین نقشه کشید و یاران خارجی و داخلیاش را دور هم جمع کرد و نقشهی مخملینش را برای آنها تشریح کرد و قرار شد به بهانهی انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ نظام اسلامی را واژگون کنند و نور خدا را در ایران خاموش کنند و تاریکی شیطان را مرز تا مرز ایران بگسترانند.
مدتها پیش از فرارسیدن موعد، در جلسههای سرّی و فوق سری در داخل و خارج کشور دور هم جمع شدند و مقدمات کار را با دقت هرچه تمامتر فراهم کردند و با حساب و کتاب دقیق پیش رفتند. فکر و نبوغ تواناترین شاگردان ابلیس را به کار گرفتند و برای جمع کردن یار، از هیچ تلاشی فروگذار نکردند؛ تبلیغات پرزرق و برق و دروغین و مظلومنماییهای زیرکانه باعث شد عدهای سادهلوح زیر پرچم سبزشان جمع شوند و نشانی از این رنگ نفاقآلود را بر خود مارک کنند.
برنامه این بود که همهی اهداف و برنامههای پلید خود را پشت اسم یکی از کاندیداها که افکار و روحیات هماهنگ و مناسبی با آنها داشت پنهان کنند و همهی تلاش خود را بهکار برند تا او برندهی انتخابات شود. اگر او رئیس جمهور میشد، میتوانست پل مطمئنی باشد برای رساندن آنها به موقعیتهای هدف برای اجرای عملیات براندازی. اما اگر نتوانستند اکثریت برگههای رأی ملت را با نام او به صندوقهای رأی واریز کنند، برنامه این بود که به بهانهی ابلهانهی تقلب در انتخابات، شورشی عظیم در مملکت راه بیندازند و همین اعتراض به نتایج انتخابات را نقطهی آغاز عملیات براندازی قرار دهند.
خوب اندیشیده بودند و خوب مکر کرده بودند و فکر همه چیز را کرده بودند؛ اما از دو چیز، سخت غافل بودند: «امت» و «امام»! در واقع باید بگوییم از همه چیز غافل بودند؛ چون امام و امت که هوشیار باشند، دیگر چیزی باقی نمیماند تا طعمهی مکرشان شود!
اگر ملت ایران آگاه و بصیر بود و توانست توطئهی ابلیس را خنثا کند، به این دلیل است که این ملت با همهی کاستیها و نقصهایش، یک ملت قرآنی است و قرآن را محور زندگی فردی و اجتماعی خود قرار داده است و سعی میکند زندگیاش را با برنامهی قرآن منطبق کند. خود قرآن میفرماید: «قرآن مایهی بصیرت و آگاهی است؛ هر کسی قرآنی باشد و قرآنمحور باشد، ثمرهاش بصیرت و آگاهی است و هرکه چشمش را به قرآن ببندد و کور شود، به ضرر خود او است؛ قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِيَ فَعَلَيْها.» (انعام، ۱۰۴)
همین قرآن که معارفش مایهی بصیرت و آگاهی است، محور سعادت را «ولایت» میداند و امت را به اطاعت از ولی امر میکند:
«ای مؤمنان، از خدا اطاعت کنید و از رسول خدا و از ولیّ امرتان اطاعت کنید. اگر به خدا و معاد ایمان دارید، وقتی در چیزی دچار نزاع و اختلاف شدید، به قانون الاهی که به وسیلهی رسول به شما ابلاغ شده است رجوع کنید. این برای شما بهتر و نیکفرجامتر است. وقتی به مردم گفته میشود که از حکم خدا پیروی کنید و قانون خدا را فصل الخطاب قرار دهید، منافقان از ولی خدا به شدت روی میگردانند؛ يَأَيُّها الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنكُم فَإِن تَنَازَعْتُمْ فىِ شَىْءٍ فَرُدُّوهُ إِلىَ اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَخِرِ ذَلِكَ خَيرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً (نساء، ۵۹) وَ إِذَا قِيلَ لهُمْ تَعَالَوْاْ إِلىَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ إِلىَ الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا.» (نساء، ۶۱)
و همین قرآن بصیرتساز، پیروی از ولایت را عامل بصیرتافزایی و رسیدن به آگاهی سیاسی و اجتماعی میداند و به ولی خدا میفرماید: «بگو این است راه من. من و کسانی که از من پیروی میکنند، با بصیرت و آگاهی همهی مردم را به سوی خدا دعوت میکنیم؛ قُلْ هذِهِ سَبيلي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني.» (یوسف، ۱۰۸)
و میفرماید: «مؤمنانی که ولایت خدا و ولی خدا را گردن نهادهاند، از گمراهی و انحراف در امانند و دشمنان تسلط و نفوذی بر آنها ندارند. تسلط شیاطین تنها بر کسانی است که از ولایت ولی خدا روی گردانده، ولایت ابلیس را گردن نهادهاند؛ إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلىَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَلىَ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ(نحل، 99) إِنَّمَا سُلْطَنُهُ عَلىَ الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ.» (نحل، ۱۰۰)
عامل دیگری که قرآن برای بصیرتافزایی و رسیدن به آگاهی معرفی میکند، تقوا و مدیریت نفس است: «اگر تقوامند باشید خدا به شما بصیرت و نیروی تشخیص حق و باطل عطا میفرماید؛ إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً.» (انفال، ۲۹)
نیز میفرماید: «وقتی پندار و وسوسهای شیطانی به اهل تقوا برسد و با آنان برخورد کند، به برکت تقوایشان، از غفلت رها میشوند و ناگهان به بصیرت میرسند؛ إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ.» (اعراف، ۲۰۱)
آری چنین است که بخش اعظمی از آن گروه اغوا شده و جمع شده زیر پرچم سبز ابلیس در فتنهی ۸۸، بعد از مدتی بازی خوردن، وقتی نشانههای ظلالت و تباهی را به برکت تقوایشان، آشکارا دیدند، ناگهان به خود آمدند و راه کج رفته را برگشتند و به امت ولایتمدار پیوستند و تحت ولایت ولی خدا، حماسهی نه دی را با زیبایی و شکوه تمام آفریدند؛ تا بهکلی دست پلید ابلیس از این مرز و بوم قطع، و سایهی شومش برچیده شود.
اینک ماییم و گذشتهای درخشان و افتخارآفرین و آیندهای مبهم و نامعلوم! اگر میخواهیم آیندهمان هم بهسان گذشته، غرورآفرین و تحسینبرانگیز باشد، باید درسهایی را که از حوادث گذشته فراگرفتهایم، سرلوحهی خود قرار دهیم. اگر ما از حوادث تلخ و شیرین گذشته عبرت بگیریم و در دشمنشناسی و مبارزه و مذاکره با دشمن، چشم بر حقایق اثبات شدهی تاریخی نبندیم و همواره مطیع ولی امر باشیم، شاهد تداوم بصیرت و آگاهی و در پی آن، حرکت در مسیر درست برای امت اسلامی و ملت عزیز ایران خواهیم بود. امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید: «عبرت گرفتن از حوادث گذشته، موجب افزایش بصیرت است.» (نهجالبلاغه)
امام روح الله میفرماید: «من به همهی ملت اطمینان میدهم که امر دولت اسلامی، اگر با نظارت فقیه و ولایت فقیه باشد، آسیبی بر این مملکت وارد نخواهد شد.» (صحیفه، ج10، ص 58)
خدایا، هرگز «قرآن» و «ولایت» و «تقوا» را از ملت ما نگیر و بصیرت و آگاهی راستین را که ثمرهی این سه نعمت بزرگ است، تا ظهور حجتت در جامعهی ما روزافزون بفرما!
نظرات (12)