چهارشنبه, 04 ارديبهشت 1404

شناسه پیام‌رسان‌ (ایتا، روبیکا و سروش)
h_shad_ir@

 کانال سایت در پیام‌رسان سروش
hshadir@

کلاه گشاد «لوزان»!

بسم الله

بزرگ‌ترین ادعای آقای روحانی این بود که «همه‌ی مشکلات مملکت به خاطر تحریم‌ها است؛ درحالی‌که با زبان خوش می‌شود با تحریم‌کنندگان حرف زد و سوء تفاهم‌ها را برطرف کرد». بر همین اساس نیز ـ با این توهم که تحریم‌ها به خاطر فعالیت‌های هسته‌ای است ـ بزرگ‌ترین پروژه‌ی دولت خود؛ یعنی مذاکرات هسته‌ای را کلید زد. طبیعی است که شکست یا پیروزی در این پروژه به معنای شکست یا پیروزی گفتمان دولت روحانی تلقی خواهد شد. به همین دلیل تمام تلاش خود را کردند تا ظاهراً نشان دهند که مذاکرات به نتیجه رسید؛ حتی اگر به قیمت شکست و ذلت واقعی باشد!

مذاکره خوب و راه‌گشا است ولی نه با گرگ درنده و خون‌خوار! گفت‌وگو مفید است ولی نه با حیوان کورعقل و شهوت‌محور! در برابر دشمن نفهم باید قدرت‌نمایی کرد و عزت و توانایی به رخ کشید! دهان آمریکای فضول و تجاوزگر را باید با سیلیِ «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند!» خون‌آلود کرد! بینی اسرائیل هیز و شهوت‌ران را باید با مشتِ «اسرائیل در منطقه، یک غده‌ی بدخیم سرطانی است که باید قطع شود و ریشه‌کن گردد!» و با لگدِ «صهیونیست‌ها جز زبان زور هیچ‌چیز نمی‌فهمند!» به خاک مالید!

احمدی‌نژادم آرزو است!!!

آقای روحانی! مگر حضرت آقا نفرمود توافق دومرحله‌ای غلط است و ما با آن موافق نیستیم؛ پس چه شد؟!

آقای روحانی! مگر حضرت آقا نفرمود «این‌که آمریکایی‌ها تکرار می‌کنند که ما قرارداد با ایران می‌بندیم بعد نگاه می‌کنیم ببینیم اگر به قرارداد عمل کردند تحریم‌ها را برمی‌داریم، این حرف حرف غلط و غیرقابل قبولی است. این را ما قبول نداریم. رفع تحریم‌ها جزء موضوعات مذاکرات است، نه نتیجه‌ی مذاکرات»؛ پس چه شد؟!

توصیه می‌کنم سخنرانی حجة‌الاسلام دکتر نبویان را که در نقد مذاکرات لوزان در تاریخ 94/1/15 در مؤسسه‌ی امام خمینی (ره) انجام شده است، حتماً گوش کنید؛ این‌جا.

مناظره‌ی تأسف‌بار حسن بهشتی (کارشناس امور بین الملل و مدافع بیانیه‌ی لوزان) و مهدی محمدی (روزنامه‌نگار و کارشناس سیاسی و منتقد بیانیه‌ی لوزان) را که دیروز (94.1.17) از شبکه‌ی خبر پخش شد حتما ببینید. این‌جا

مناظره‌ی آقایان منصوری (نماینده‌ی مجلس و مدافع بیانیه‌ی لوزان) و بذرپاش (نماینده‌ی مجلس و منتقد بیانیه‌ی لوزان) را که دیروز (94.1.18) از شبکه‌ی خبر پخش شد نیز ببینید. این‌جا

مناظره‌ی آقایان ایزدی و بیگدلی این‌جا

سخنرانی دکتر سعید زیباکلام درباره‌ی توافق لوزان در مدرسه‌ی علمیه‌ی معصومیه، دیروز (94/1/28) این‌جا

امتیاز کلی این مطلب (0)

0 از 5 ستاره
  • #1054

    01

    [quote]بیانیه ای که در ایران، هزار تفسیر متعدد از آن می شود، تحلیلگران خارجی آنرا چگونه تفسیر خواهند کرد خدا میداند!!!
    <br />همه‌ی حرف منتقدان این است. به جمع سبقت گیرندگان بر ولایت خوش آمدی آقای سید محمد مهدی صدری![/quote]<br />سبقت كه سهل ولايت به گرد شما هم نميرسه آقای ولايت مدار،<br />سخنراری رهبری رو شنیدی؟؟؟؟؟؟؟<br />حالا از امروز شروع به توجیه ش کن و اونجوری که دوست داری تفسیرش کن و بعد هم آیه بخون که اذهب انت و ...<br />و کیف کن که خیلی میفمی و ولایت هم پشت سر داره میاد<br />ولی فکر کنم این راه به ولایت شما( همون دهتون) ختم میشه نه ولایت فقیه <br />همه حرف موافقان هم همینه<br />من از بیگانگان هرگز ننالم .......<br />شما چرا داخلی عزیز؟ خودی جان تو چرا؟<br />تا دیروز اگه یه نفر توی حرفاش یه کلمه شبیه نتانیاهو و اسرائیل و بد خواهان نظام بود متهم به جاسوسی و حمایت اسرائیل و فتنه عبری ، عربی بود امروز اونایی که حرفهاشون کپیه حرف اوناست دلسوز و در خط مقدم دفاع از منافع ملی و ولایت هستن<br />کسانی که باعث این اضطراب در دشمن شدن خائن و وطن فروش!!!!!<br />این تذهبون<br />یک بام و چند هوا؟؟؟

  • #1053

    9

    بیانیه ای که در ایران، هزار تفسیر متعدد از آن می شود، تحلیلگران خارجی آنرا چگونه تفسیر خواهند کرد خدا میداند!!!
    <br />همه‌ی حرف منتقدان این است. به جمع سبقت گیرندگان بر ولایت خوش آمدی آقای سید محمد مهدی صدری!

  • #1052

    01

    اون نور مصباح ها رو خوب اومدی <br />خوش به حالت عجب مصباحی داری<br />البته این رو از عملکرد ها و اظهار نظرهاشون میگم مثلا: در دوران انقلاب و مبارزات بی امان و فوق العاده ایشون در کنار امام با نظام شاه به طوری که مشهور ایشون درس رو تعطیل کردن!!! <br />و بعد از انقلاب و درخشش سیاسی ایشون که ، اطاعت از احمدی نژاد اطاعت از خداست آن هم با آن استدلال کاملا منطقی و علمی که مو لای درزش نمیره <br />یا به والله قسم که زیر آسمان و روی زمین اصلح از فلانی نیست و...<br />واقعا نور علی نوره<br />خوش بحالت<br />حیف حیف که بعضی ها از این سعادت و هدایت محرومن<br /><br />××××<br />پاسخ:<br />جواب این نیش و کنایه‌های بی‌مزه رو در مقاله‌ی «مصباح مصباح است» دادم. خوشبختانه هنوز این مقاله در بخش بایگانی سایت هست. می‌تونید مراجعه کنید. «بایگانی» در منوی اصلی، زیر منوی «نوشته‌ها» قرار داره.

  • #1051

    سید محمد مهدی صدری

    فقط نقل و شرح نقدها و مواضع اعلام شده توسط رهبری با همان لحن، نقدی است من آن را مصداق عدم پیش دستی و گریز از ولایت نمیدانم. گریز از محور، یعنی فاصله گرفتن و نه نفی محور. نقدهائی که این ملاک را نداشته باشد از دید ثنائیِ من همه (ننگ نامه، کلاه گشاد) یک کاسه اند البته با شدت و ضعفهای گوناگون. رهبری عزیز نیز در مشهد، پنج ملاک اضافه کردن که خودتان قضاوت کنید نقد شما و شخصیت های مورد تأیید شما تا چه حد تطبق دارد با این ملاکها: 1) با شکل مناسب منتقل شود. 2) اعتماد عمومی را از مسئولین سلب نکند 3) نباید همراه با اهانت و روشهای خشم آلود باشد 4) نباید بدون درنظر گرفتن خدمات باشد 5) تخریبی و تحقیری و اهانتی نباشد. <br />انحصار وجود نداشت در کلامم. تصریح رهبری و یا استناد عملکرد شخص به مبانی مطرح شده در کلام رهبری دو راه انحصاری تشخیص گریز از محور ولایت است از نگاه تنگ بنده. در مورد آقای احمدی نژاد و مشائی و بطور کلی جریان انحرافی کدامیک از این دو وجود داشت؟ با سند بفرمائید. صرف اینکه بدون اطلاع از پشت پرده ها در مقام قضاوت برآئید و با کلی گوئی بفرمائید "ایشان در فهم معنای ولایت... اشتباه مستمر دارد . جناب مشائی..." کافی نیست.<br />شما چون ذکاوتتان بالاست، اشارات رهبری را از باب "العاقل یکفیه الاشاره" بطور مستقیم یا از مجاری خاص دریافت می کنید و گاه و بیگاه به "حدس" بودن تحلیلهایتان تصریح دارید در حالی که "الظن لایغنی من الحق شیئا". اما ما تنگنظران، تصریحات ظواهر کلام رهبری را حجت شرعی می دانیم و تیزی سربازان ولایت را به حرکت دوشادوش میدانم و نه جلو جلو. <br />در مورد خطای ارشاد، اولا حکم موضوع در توضیح المسائل موجود است و تشخیص موضوع بعهده مکلف و ثانیا هیچ پشت پرده و مخفی کاری ای وجود ندارد و رهبری ابدا از این وزارت خانه حمایت نکرده و آنها را بچه های انقلاب نخوانده. بر خلاف تیم مذاکره کننده. <br />اگر ما رهبری را حکیم بدانیم و سکوت و فریادش را از باب حکمت، در همه حال به او اقتدا کرده از سرچشمه آب می نوشیم بدون نیاز به تحلیلهای خودساخته ی تحلیلگران و بدون اینکه خیره شویم به لبان غیر رهبر. کما اینکه میبینیم شدت و حدت انتقادات افراد مدنظر شما در دولت حاضر بسیار کمتر شده و این برای ما معنی دارد. سکوت رهبری در مورد انحرافی خواندن احمدینژاد اگر نشانه ی تأیید است، سکوت ایشان درباره نتیاج مذاکره هم نشانه تأیید است؟ اگر واقعا میتوان تریجا اشتباهات را اصلاح کرد، پس چرا عزیزان هنوز در مورد آقای احمدینژاد خطاهای ناشی از شتابزدگی شان را تصحیح نکرده اند و در دولت فعلی تغییر رویه محسوسی دادند؟<br />مناظره را هم گوش دادم. تنها چیزی که به دست این حقیر ساده انگار (!) آمد این است که هر کس با پیشفرضهای ذهنی خود و در صدد اثبات دیکته شده های حزبی و شخصی خودش است. و البته بیانیه ای که در ایران، هزار تفسیر متعدد از آن می شود، تحلیلگران خارجی آنرا چگونه تفسیر خواهند کرد خدا میداند!!! / رهنمودهای امام خمینی مستند به هر دو است.<br />ممنون که دغدغه های ساده انگارانه ی تنگ نظرانه ام را دوست دارید

  • #1050

    صدری

    سلام<br />یه نکته‌ی خیلی مهم مونده که نمی‌دونم چرا کسی بهش نمی‌پردازه، اونم این که اصلا بر فرض به قول ظریف‌اینا ما مذاکراتمون برد برد بوده و اونا کلهم انرژی هسته‌ای مارو کاری ندارن همه‌ی تحریمارم برداشتن(فرض محال که محال نیست!)، اون خسارتی که غربی‌ها توی این سال‌های دراز تحریم و مذاکره به پیشرفت انرژی هسته‌ای ما و صادرات و واردات ما و ... زدن چی می‌شه؟<br />اگه ظریف و روحانی مردن و کاری ازشون برمی‌آد انقد قمپز در نکنن و واقعا بی‌خیال مذاکره شن.<br />چون غربی‌ها بارها نشون دادن که هدفشون از مذاکره صرف مذاکره و وقت گرفتنه. که ایشالا به کوری چشم همشون ایران همه‌ی قله‌های علمی‌رو تو تمام دنیا فتح می‌کنه.

  • #1049

    آرمان

    صحبت‌های دکتر حسن عباسی:<br />http://parsiyar.ir/banoyedashteroya/Feeds/9240327/

  • #1048

    سید محمد مهدی صدری

    مروری بر کامنتهای سابق داشتم و ندیدم جائی که "نقد" را ممنوع دانسته باشم. شاه بیت سخن بنده روشنگری مردم، با قالب و محتوای کلام رهبری است. همانگونه که محتوای کلام رهبری فصل الخطاب است، لبخند و تلخند او نیست فصل الخطاب است و در هر در بُعد باید اقتدا کرد. وقتی ادبیات و محتوای کلام رهبری حجت و مبنای عملی سیاستمداران قرار نگیرد اولا نمیتوان تفکیک کرد بین انتقاد و تخلیه عقده سیاسی. ثانیا تبعیت محض وجود نخواهد داشت.نگفتیم فلان آقای نقاد، ضد ولایت است. گفتیم تندرو تر از رهبری است. گفتم گریز از محور ولایت. شتابزده است. دلواپس تر است از رهبری. دلسوزتر است از ولی. کلمات بنده ایناس که بیانگر یک واقعیت خارجی است. پس ردپای تندی و کندی این کلمات رو باید از عملکرد اون شخص گرفت. <br />دقت نکردید حامد جان! من نگفتم شما پیشنویس توافق نامه را ننگنامه خواندید. عین جمله ی من این بود: " وقتي کسي مي‌گويد توافق ننگين.... ". ما داشتیم از یک ادبیات و لحن سخن می گفتیم در جامعه ی اسلامی و به نوعی در صدد نقد این ادبیات بودم و نه شخص شما. مثال مربوط به شما "کلاه گشاد" بود و مثال برخی از دوستان، ننگنامه. <br />ولایتگریز بودن آقای احمدی نژاد رو هم مستند به بیانات خود رهبری باید کرد. اما اگر شما تإکید دارید بجای رهبری، تحلیلهایتان را از افراد دیگر بگیرید خوب است که اشاره کنم به کلام آقای دکتر آقا تهرانی (استاد اخلاق دولت نهم) که می گفت: "خانه نشینی، ربطی به ولایت گریزی نداشت". <br />شما جزء منصفین هستید که لغزش آقای احمدی نژاد را "انـــــــدک" دانستید. بعضی عمارها همین لغزش اندک (!) که ممکن است از هر کسی سر بزند را آنقدر بزرگ جلوه نمودند که امروز هر کس با شعارهای آرمانی انقلاب بیاید، کسی به او رأی نمی دهد. نام این را هم گذاشته بودند ولایتمداری و تحلیل بر مبنای بیانات رهبری! در حالی که رهبری اشتباهات هیچ دولتی حتی دولت نهم و دهم را اینطور بزرگنمائی نکرد. واقعا اشکالی در حد جریان انحرافی وجود داشت و با این حال، رهبری از آن پرده برداری نکرد؟ این کلام، مستند به بیان کدام تحلیل گر است که کلامش بین من و خدا حجت باشد؟ <br />در مورد خطای وزارت ارشاد، موضع گیری مراجع و روحانیت و مردم، بیان حکم فقهی مسئله است که می تواند مستند به کلام خود رهبری باشد مبنی بر مخالفت ایشان با ترویج اصل موسیقی و نیز صدای لهو آور خواننده ی زن. لذا در این مورد خاص، هیچ سبقتی شکل نگرفت. <br />تصور اینکه رهبری، در موضوعی خاص ورود پیدا نکند منطقی است. اما شما به بنده ی تنگ نظر بفرمائید تصدیق این تصور با چه ابزاری صورت میگیرد؟! یعنی هر کس که گفت نظر حضرت آقا این است یعنی ما باید کلامش را حجت بدانیم؟! الآن انصافا در نظام اسلامی چه کسی هست که بگوید کلام من ضد رهبری است؟! / اشکال استناد شما به آیه ی دعوت به جهاد "اذهب انت" را هم عرض کردم قعود بنی اسرائیل بعد از موضع گیری و فرمان موسا است. خودتان هم در بیان مکررتان فرمودید که "وقتی آنها را دعوت به قتال کرد". یعنی فرض کنید رهبری بگوید فتنه 88 و با اینحال عده ای قاعد باشند و بگویند فتنه ای نبوده. <br />این جمله تان هم جالب بود: "خطاها را می‌توان با رهنمودهای بعدی ولی اصلاح کرد". چرا با شتابزدگی تولید خطا بکنیم تا بعدش اصلاح کنیم؟ ضرباتی که در این تحلیل های عجولانه به اشخاص می خورد را چگونه باید جبران کرد؟ آیا هر خطائی قابل جبران است؟! و اساسا اگر من تحلیل های خطا داشته باشم، فردا مردم کلام راست مرا هم باور می کنند؟! سیاست، حکم اقتصادی نیست که بتوان جمعش کرد. <br />در مورد خط قرمزها هم عرض شد که هنوز توافقی صورت نگرفته. سه پیشنویس مختلف منتشر شده که بناست هفته ی بعد تکمیل، اصلاح و نهائی بشه. خود آقای ظریف هم به این اشاره کرد. یک نکته هم عرض کنم که ممکن است من هم با شما هم نظر باشم و تمام تحلیلهای امروز شما درست از آب دربیاید. اما سخن از درستی یا خطای تحلیلهای شما نیست. سخن از این است که آیا من باید در اعلام موضع، بر رهبری پیشی بگیرم یا نه؟! کار امت، اگر اقتداء است چرا سبقت؟! <br />تا بیش از این عصبانی نشدید :) این را هم بگویم که بیانات مکتوب معصومین و بیانات شفاهی امام زمان هر دو روشنگر مسیر امام خمینی بود در انقلاب. بنابراین ما نیز به بیانات مکتوب و شفاهی حضرت آقا استناد کنیم مسائلی نظیر جریان انحرافی و توافق هسته ای را.<br />من که معصوم نیستم تا در لحن و بیان و محتوایم خطا نکنم. لذا هر جا در تفهیم و بیانم ایرادی وجود دارد مشخصا بفرمائید تا اصلاح کنم. :)<br /><br />×××××<br />پاسخ:<br /><br />1. وقتی اعلام می‌کنی با من در این موضوع (موضوع یادداشتم) اختلاف نظر داری و بعد در توضیح حرفت می‌گویی: «لبیک یا خامنه‌ای یعنی عدم پیش‌دستی بر او در اعلام مواضع» آیا این به معنای ممنوع بودن حرف زدن (اعلام موضع، انتقاد، و...) قبل از ولی است یا به معنای ممنوع بودن انتقاد با ادبیات نامناسب؟! این جمله چطور؟ «اعلامِ مواضع، قبل از رهبري پيش‌دستي محسوب مي‌شود و نشانه‌ي ولايت گريزي». من که از طرف نظام اعلام موضع نمی‌کنم! اعلام موضع مخالف از طرف فردی مثل من یعنی انتقاد.<br /><br />2. من هم نگفتم که شما به کسی «ضد ولایت» گفته‌ای. بلکه گفتم به دلایل ناکافی کسی را به خروج از ولایت متهم نکن. عبارت‌هایی هم که از جملات سابق خودت آوردی، همه ترجمان «خروج از ولایت» است؛ مخصوصاّ عبارت «گریز از محور ولایت». وقتی A از محور B می‌گریزد؛ یعنی از دایره‌ی شمول آن خارج شده است.<br /><br />3. من می‌نویسم: «تیم هسته‌ای ما گول خورد و بر سرش کلاه گشادی رفت» شما می‌نویسید: «با چه حسابی می‌گوییم: تیم هسته‌ای خیانت کرد، و این توافق ننگین بود، و بر سر تیم هسته‌ای کلاه گشاد رفت؟!» درست است که آن جمله‌ها را به من نسبت نمی‌دهی ولی نقد جمله‌ی من که اشکال کمی دارد در کنار نقد جملاتی که غلط بودنشان تابلو است، نوعی مغالطه و دور از منطق و انصاف است.<br /><br />4. تنها ملاک ولایت‌گریز بودن افراد، نص صریح و حکم رسمی رهبری است؟! واقعاً در اندیشه‌ی شما، اگر من با دو گوش خود از کسی حرف‌های معارض با ولایت‌پذیری بشنوم یا در کتابش بخوانم، تا رهبری تصریح به ولایت‌گریزی آن شخص نکرده باشد، حق ندارم او را ولایت‌گریز بدانم؟! نمی‌گویم آقای احمدی‌نژاد چنین بود ولی من ولایت‌گریزی اندک او را به خانه‌نشینی ده روزه‌اش ربط نمی‌دهم. همان‌طور که داخل پرانتز یادآور شده بودم، به نظر من او در فهم معنای ولایت و در تشخیص مصداق ولی اندکی دچار اشتباه شده بود که شاید این اشتباه هم‌چنان ادامه داشته باشد.<br /><br />5. با مبنای تنگی که داری طبیعی است که نتوانی هضم کنی فتنه‌ای چون انحراف فکری مشایی در دولت احمدی‌نژاد بدون ورود مستقیم رهبری و فقط به وسیله‌ی سربازان او خنثی شود. من هم از اسرار و پشت پرده‌ها خبر ندارم ولی این حقیقت را که ممکن است رهبری بعضی مسائل را بدون دخالت مستقیم مدیریت کند، به آسانی می‌توانم درک کنم. اتفاقاً در همین موضوع مورد بحث هم می‌توانم حدس بزنم با اشاره‌ی سرانگشتان مبارک رهبری است که توافق لوزان از همان روزهای نخستین به‌طور جدی و پی‌گیر در صداوسیما به صورت عمومی مورد نقد و بررسی موشکافانه قرار می‌گیرد. اتفاقی که بعد از توافق ژنو هرگز رخ نداد! اصرار ندارم که این حدسم درست است و هیچ ناراحت هم نمی‌شوم اگر خطا از آب دربیاید؛ ولی در اندیشه‌ی من این نوع رهبری و مدیریت، نقطه‌ی قوت است که تحقق هنرمندانه‌ی آن ارتباط شدید با ظرافت و دقت و تیزی سربازان ولایت دارد. اگر سربازان ولایت تیز و هوشمند نباشند و در باغ ولایت فقط مصرف کننده باشند (اذهب انت و ربک فقاتلا انا هاهنا قاعدون)، دست و پای ولی برای چنین اعمال ولایت‌هایی باز نخواهد بود.<br /><br />6. در مورد خطای وزارت ارشاد، مراجع و روحانیت و مردم ولایت‌مدار فقط حکم کلی را نگفتند، بلکه از مصداق منکر نهی کردند. صدالبته این نهی از منکر مستند به رهنمودهای رهبری بود، بدون این‌که رهبری سخنی درباره‌ی آن (به صورت عمومی و رسمی) گفته باشد.<br /><br />7. راه پی بردن به نظر ولی، رهنمودهای کلی اوست. ما اجازه‌ی تطبیق رهنمودهای کلی ولی بر مصادیق را داریم. هرجا هم دچار تحیر شدیم، می‌توانیم از نور مصباح‌ها مدد بگیریم؛ نه این‌که به صرف نیافتن فلان واژه در جملات رسمی ولی، عمارهای او را خارج از مدار ولایت بدانیم. آیا این‌که حضرت آقا بعد از گذشت این همه وقت، ادعای انحراف فکری جوانه زده در دولت احمدی‌نژاد را تکذیب و با مدعیان آن برخورد نکرد، برای تأیید صحت آن کافی نیست؟!<br /><br />8. درباره‌ی آیه هم بارها عرض کردم: ولی امتش را بارها ـ به ویژه در سخنرانی مشهد امسال ـ دعوت به قتال (انتقاد از دولت) کرده است و هرکه به انتظار ورود مستقیم ولی در ریز و درشت مسائل سکوت کند، مانند بنی‌اسرائیل است. حالا اگر کسی در ادبیات انتقاد خود دچار اشتباه شود، مسأله‌ی دیگری است که من خود این ضعف را در ادبیات خود احساس می‌کنم و به آن معترفم؛ ولی نه به آن شدت که شما محکوم می‌کنی!<br /><br />9. باز هم می‌گویم خطاها را می‌توان با رهنمودهای بعدی ولی اصلاح کرد؛ ولی منظورم خطاهای ناشی از شتاب‌زدگی و عجله نیست؛ بلکه منظورم خطاهای ناشی از طبیعت تدریجی‌الکمال انسان است. ما در تحلیل مسائل حساس باید نهایت دقت و احتیاط را داشته باشیم. اما چون هرگز احتمال خطای ما صفر نمی‌شود، همیشه محتاج رهنمودهای ولی هستیم.<br /><br />10. درباره‌ی خط قرمزها اگر مناظرات را ببینی و گوش دهی، این حرف‌های ساده‌انگارانه را نمی‌زنی.<br /><br />11. در موضوع انقلاب عرض کردم که من منکر دستورهای مستقیم (کتبی یا شفاهی) امام زمان علیه‌السلام نیستم؛ اما این دستورها در برابر رهنمودهای کلی اسلام به‌غایت کم‌اهمیت است و در هیچ سند فقهی مورد استناد اندیشمندان قرار نگرفته است. طبق ادعای حضرت عالی حرکت امام خمینی نمی‌تواند مستند به آن رهنمودهای کلی قرآن و عترت باشد، بلکه فقط باید مستند به آن دستورهای خاص باشد که هذا مما لم بتفوه به احد.<br /><br />12. به خاطر دغدغه‌ی خوب و مقدست دوستت دارم!

  • #1047

    رضا

    حمید بعیدی نژاد عضو تیم مذاکره کننده هسته ای ایران گفت:... (چند صفحه!)<br /><br />××××<br />پاسخ:<br />از این‌که ادامه‌ی مطلب چند صفحه‌ای‌تون رو حذف کردم عذر می‌خوام! این‌جا جای نظرات کوتاهه. اگه حرفی از خودتون دارید بفرمایید وگرنه لطفاً مقالات چند صفحه‌ای از جاهای دیگه رو کپی پیست نکنید.
    <br /><br />بیش از این انتظاری نیست<br />جواب یکی از مذاکره کننده ها به حرفهای بی ربط و با ربط شما بود<br />در ضمن مقاله نبود مصاحبه بود و پاسخ برخی ابهامات شما<br />پس لطف کن مطالبی ننویس که نمیتونی جوابش رو منتشر کنی<br /><br />××××<br />پاسخ:<br />می‌تونستید با بیان خودتون خلاصه‌ش کنید تا خوندنش نه برای من و نه برای سایر کاربران ملال‌آور نباشه. یارکشی و زورآزمایی که نمی‌خوایم بکنیم، مختصرتر و مفیدتر حرف بزنیم بهتر نیست؟!

  • #1046

    رضا

    وزیر جنگ رژیم صهیونیستی طی سخنانی گفت که توافق هسته‌ای غرب با ایران اشتباهی تاریخی است.<br /><br />به گزارش تسنیم به نقل از المیادین، "موشه یعلون" وزیر جنگ اسرائیل طی سخنانی گفت که توافق هسته‌ای غرب با ایران توافقی بد و اشتباهی تاریخی است.<br /><br />وی گفت: هم اکنون در حال بررسی حمله یا عدم حمله به ایران قرار نداریم اما دولت ما مورد تهدید قرار داشته و باید آماده باشیم.<br /><br />وزیر جنگ رژیم صهیونیستی اضافه کرد: اختلاف زیادی با آمریکایی‌ها درباره نحوه نگرش به موضوع برنامه هسته‌ای ایران داریم.<br /><br />همچنین روز گذشته بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی بار دیگر در واکنش به توافق هسته‌ای میان ایران و 1+5 اعلام کرد که این توافق اسرائیل را به خطر خواهد انداخت و در نهایت به تهران اجازه خواهد داد تا به بمب هسته‌ای دست یابد.<br /><br />نتانیاهو با رد این ایده که تنها راه جایگزین در برابر این توافق اقدام نظامی علیه ایران است گفت: تصور می‌کنم راه‌های جایگزین توافق بد و یا جنگ نیستند. به نظرم یک راه سوم نیز وجود دارد. و آن ایستادگی و اعمال فشار تا زمان دستیابی به یک توافق خوب است. وی در ادامه گفت: یک توافق بهتر عقب راندن زیرساختهای ایران و مجبور ساختن ایران به توقف تهاجم است.<br /><br />نتانیاهو درباره توافق هسته‌ای میان ایران و غرب گفت: آنچه غیرقانونی بوده است درحال حاضر مشروعیت یافته است.<br /><br />وی پیش از این وی نیز اعلام کرده بود: "این توافق به فعالیت‌های هسته‌ای ایران مشروعیت بخشیده و یک ساختار بزرگ هسته ای را در دستان آنها می‌گذارد اما تحریم‌ها را بلافاصله علیه ایران بر می‌دارد، در زمانی که ایران به حمایت‌هایش از تروریسم در منطقه ادامه می‌دهد"

  • #1045

    رضا

    پاسخ:<br />نظرتون تکراری بود. در لابه‌لای نظر برادر صدری مطرح شده بود که همون‌جا جواب دادم.[/quote]<br /><br />اصلا هم تکراری نبود و در فضای دیگه ای منطقی جواب ادعای شما بود <br />از انتشار حقیقت نترسید<br />الکی یه آیه قرآن که ربطی به ادعای شما نداره کنار مطالب میزارید و خودتون هم باورتون میشه که درست میگید<br />جواب استدلال بی ربط شما به آیه کجای صحبت آقای صدری بوده؟؟؟<br /><br />××××<br />پاسخ:<br />در نظر شماره‌ی دو:<br />«اقتباس از آیه‌ی «اذهب انت و ربک فقاتلا انا هاهنا قاعدون» نیز به این معنا است که اگر ما بخواهیم زحمت هر کار ریز و درشتی را بر دوش ولی بگذاریم،‌ مثل قوم حضرت موسی علیه‌السلام هستیم که وقتی آن‌ها را به قتال دعوت کرد، گفتند: تو و خدایت بروید و جنگ کنید. ما این‌جا نشسته‌ایم. وقتی ولی از ما دعوت می‌کند با انتقادهای سازنده‌ی خود دولت را کنترل کنیم، سکوت و قعود به بهانه‌ی انتظار امر ولی، خطا است. ما مکلفیم طبق رهنمودهای ولی از دولت انتقاد کنیم. هیچ اشکالی هم ندارد اگر نادانسته خطایی بگوییم. خطاها را می‌توان با رهنمودهای بعدی ولی اصلاح کرد. ما هم مشتاقانه منتظر رهنمودهای ولی هستیم؛ اما قائمانه نه قاعدانه؛ فانتظروا انی معکم من المنتظرین.»

  • #1044

    رهگذر

    حمید بعیدی نژاد عضو تیم مذاکره کننده هسته ای ایران گفت:... (چند صفحه!)<br /><br />××××<br />پاسخ:<br />از این‌که ادامه‌ی مطلب چند صفحه‌ای‌تون رو حذف کردم عذر می‌خوام! این‌جا جای نظرات کوتاهه. اگه حرفی از خودتون دارید بفرمایید وگرنه لطفاً مقالات چند صفحه‌ای از جاهای دیگه رو کپی پیست نکنید.

  • #1043

    رهگذر

    مگرهمین دلسوزان اصول‌گرا نبودند که با مشاهده‌ی اولین اشکال در کار احمدی‌نژاد قبل از هرکسی از او انتقاد می‌کردند؟ پس با بی‌انصافی نگویید اگر فلانی بود چنین و چنان!<br /><br />کجا؟؟؟<br />اول بفرمایید انقدر خطاها و اشتباهات ایشان را توجیه کردند تا وقتی دیگر افتضاح به بار آمد و همه چیز ضایع شد گفتند اعلام برائت میکنیم<br />آن هم نه برای نقد بلکه برای فرار از مسئولیت حمایت های بی جا و بی منطقشان که وقتی کار به جای باریک کشید بگویند ما هم قبول نداریم.<br />تو رو خدا خودتون رو گول نزنید ماجرا مثل روز روشن است<br />برید دنبال درس و بحثتان و سیاست رو بذارید برای اهلش لازم نیست همه صاحب نظر سیاسی باشن البته هر کس برای خودش نظری داره که محترمه ولی انقدر از خودتون و نظریاتتون مطمئن نباشید و فکر نکنید فقط شما حق اید و حق را میفهمید و دیگران همه گمراه و خائن ،این عجب به نفس مواظب باشید

  • #1042

    علی دانشجو معلم

    هرچه که هست امیدوارم به سود مردم و ایران باشد.<br />بحث و تبادل نظر خوب است اما صحبت در مورد مباحث سیاسی تنها تلف کردن عمر است. توکل بر خدا.

  • #1041

    01

    چرا نظر بنده رو نسبت به این فرمایشتون منتشر نکردین؟؟<br />ضرر داشت؟<br />قابل انتشار نبود؟<br />جواب نداشتین؟<br /><br />اعلام موضع قبل از ولی منافاتی با ولایت‌پذیری ندارد؛ زحمت همه‌ی حرف‌ها که نباید بر دوش ولی باشد. (اذهب انت و ربک فقاتلا انا هاهنا قاعدون!)<br /><br />×××××<br />پاسخ:<br />نظرتون تکراری بود. در لابه‌لای نظر برادر صدری مطرح شده بود، که همون‌جا جواب دادم.

  • #1040

    رضا

    نتانیاهو: می خواهم توافق بد با ایران را نابود کنم / توافق لوزان، امنیت هرفردی که به سخنان من گوش می کند را به خطر می اندازد<br /><br />×××××<br />پاسخ:<br /><br />روزنامه‌ی صهیونیستی هاآرتص: توافق هسته‌ای با ایران در لوزان، اصلا توافق بدی نیست. امنیت اسرائیل در این توافق تامین شده است. حتی گزینه‌ی نظامی هم نمی‌توانست دستاوردی مانند چیزی که توافق اخیر برای ما به ارمغان آورده، تامین کند.

  • #1039

    سید محمد مهدی صدری

    توي نقد، بايد دقيـــــقا ادبيات و لحن رهبري رو باید داشته باشه یک ولایتمدار. رهبري، دولت يازدهم رو بچه هاي انقلاب مي دونن و نه خائن. چرا باید در زیر سايه ي دلواپسي بعضی ها عقده هاي سياسي شونو خالي مي کنن؟ و مثلا مگر در مورد دولت دهم رهبري نفرمودن که نزديکترين دولت به افکار اقتصادي و سياست خارجي من هست؟ پس چرا از اين ادبيات رهبري تخطي کردند و برچسب جريان انحرافي و ولايت گريزي زدن تا آن جا که شما اکنون می فرمائید "احمدی نژادم آرزوست". انصافا با "فریب خورده دانستنِ دولت" میخواهید همزبانی کنید با دولت؟ اظهار نظرات جزئی و کلی ما باید مستند به بیانات رهبری باشه. انصافا "کلاه گشاد" یا به تعبیر بعضی ها "ننگنامه" از کدوم بیان رهبری سرچشمه میگیره؟ / نه خوارج شتابزده‌ي همچون دايه‌‌ي مهربان‌تر از مادر باشيم و نه سليمانِ خزائيِ عقب‌مانده. بلکه مثل سلمان و ابوذر دوشادوشِ ولي باشيم. انصافا اگه کسی به شما بگه فریب خورده آیا شما این نقد رو دلسوزانه میدونید؟ آيا اين لحن رو رهبري تأييد مي کنن؟! من حتي با نقد علني دولتمردان مخالفم که آن، بحثي جدا مي‌طلبد تا چه برسد به نقدِ توهينانه به دولت. :) <br />هنوز هیچ توافقی انجام نشده تا بگوئیم از خطوط قرمز عبور شده یا نه؟ بازی هنوز در نیمه ی اول است و نمی شود با یک نیمه، قضاوت سلیمی داشت علامه بر اینکه آقای ظریف تصریح کردند که بدلیل طبقه بندی اطلاعات، ما همه چیز را نگفتیم. چگونه تحلیلگران، با وجود عدم اطلاع از همه چیز، قضاوت عجولانه می کنند؟ بعضی ها بخاطر لوزان، مشعوفند و بعضیها هم ستیزه جو. من هر دو را مردود می دانم و میگویم تا قبل از تصریح رهبری، قضاوت ممنوع. آيه‌ي مورد استناد شما نيز از قضا در صدد صدور دستور حرکت و موضع‌گيريِ بني‌اسرائيل تحت لواي حضرت موسي عليه السلام است و نه رفتنِ بدون امر و فرمان رهبري ديني و موضعگيري پيش از موعد. در واقع آيه ي "فاذهب انت" از زبان قومي صادر شده که موضع گيري موسا را شنيده اما بازهم قاعد هست و از حرکت باز ايستاده. بنابراين اين آيه کاربردش براي بعد از صدور امر هست و نه قبل از آن. موضع گيري هاي تحليل گران، وقتي داراي وصفِ "سنجيده" مي شود که زير به ريز به بيانات رهبري مستند باشد. مثلا رهبري در کدام بيانات، توافق ژنو را ننگين ناميد که بعضیها از الآن جلوتر از رهبری دارند ادبیاتسازی میکنند؟ يا با استناد به کدام بيانِ رهبري، توافق سوئيس، کلاه گشاد است؟<br />در مورد انقلاب، اگر ما فقیه را نائب امام بدانیم، بله که با دستور مستقیم امام زمان قیام کرد. کما اینکه در قضیه ی تلگراف آقای گلپایگانی تصریح کردند که شکستن حکومت نظامی، دستور امام عصر بود.<br /><br />×××××<br />پاسخ:<br /><br />1. تا الآن سخن از این بود که قبل از ولی حرف زدن و انتقاد کردن ممنوع است؛ ولی الآن سخن از روش درست حرف زدن و انتقاد کردن است!<br /><br />نظر من این است که رهبری جامعه به خاطر جایگاه منحصربه‌فردش باید ادبیات منحصربه‌فرد داشته باشد؛ همان‌طور که خوراک و پوشاک و مسکن و سایر شؤون زندگی‌اش باید منحصر به فرد باشد. وقتی می‌گوییم «ادبیات منحصر به فرد»، یعنی داشتن چنین ادبیاتی برای دیگران لازم نیست. اگر مثل منی می‌گوید: تیم مذاکره‌ی ایرانی گول خورده‌اند و بر سرشان کلاه رفته، روشن است که رهبری هم اگر با این ادبیات از دولت انتقاد کند، تنش ایجاد می‌شود و نقض غرض می‌شود. می‌پذیرم هرچه ادبیات ما به ادبیات رهبر جامعه نزدیک‌تر باشد، کامل‌تر است، ولی اگر ادبیاتی به کامل‌ترین درجه‌ی خود نرسید، نمی‌توان آن را غلط و توهین خواند. صرف تفاوت ادبیات باعث نمی‌شود که شما مرا را به خروج از ولایت‌مداری متهم کنی، آن هم با تغییر موضع تدریجی و بی‌صدا! آن هم با این لحن تند!<br /><br />2. این‌که «گول خوردن» مرا با «خیانت» و «ننگ‌نامه» دیگران یک‌کاسه کنی و همه را با یک چوب برانی، این است روش درست انتقاد؟! این است ادبیات رهبری؟!<br /><br />3. نزدیک‌ترین دولت بودن به اندیشه‌های رهبری در حوزه‌ای خاص منافات ندارد با دور بودن از اندیشه‌های او در حوزه‌ای دیگر. دولت احمدی‌نژاد از نظر سیاست خارجی در خط رهبری حرکت می‌کرد (احمدی‌نژادم آرزو است!) ولی از نظر ولایت‌مداری (در فهم معنا و مصداق ولی) اندکی دچار لغزش شد (احمدی‌نژادم آرزو نیست!) که با تذکر و انتقاد مؤمنان ولایت‌مدار کنترل شد. اگر حضرت آقا درباره‌ی این لغزش و انحراف در تریبون عمومی چیزی نگفت، هرگز به این معنا نیست که معتقد بود چنین لغزش و انحرافی وجود ندارد؛ بلکه چون مؤمنان ولایت‌مدار با رهنمودهای ولی این اصلاح را انجام دادند، دیگر ضرورتی نبود تا آقا خود وارد عمل شود. اگر این نگاه را در حد احتمال ضعیف هم داشته باشی، کافی است تا دیگر، بزرگانی چون علامه مصباح را که عمار ولایت است، جسورانه زیر سؤال نبری و به باد انتقاد نگیری.<br /><br />برادر عزیز، لازم نیست ولی یا رهبر در هر موضوعی شخصاً وارد شود. مهم این است که از قانون و رهنمودهای ولی تخطی نشود. مثلاً در خصوص بی‌فرهنگی‌های اخیر وزارت ارشاد دولت آقای روحانی، رهبری هیچ سخنی (به صورت رسمی و علنی) نگفت و هیچ انتقادی نکرد. چرا؟ برای این‌که مؤمنان ولایت‌مدار از جمله مراجع محترم این کار را انجام دادند و این بار را از دوش ولی برداشتند. و این کار چون در راستای رهنمودهای کلی ولی بود، هرگز سبقت بر ولایت نیست.<br /><br />تصور کنید در موضوعی، رهبری صلاح نمی‌داند خودش مستقیم وارد شود و حرف بزند؛ به همین خاطر به دیگران مأموریت می‌دهد تا آن‌ها آن موضوع را علنی کنند. چنین تصوری منطقی است یا نه؟ آیا با نگاه تنگ شما چنین فرضی عملاً می‌تواند تحقق پیدا کند؟!<br /><br />4. تطبیق آیه و استناد سخن به رهنمودهای ولی را در نظرات قبلی عرض کرده‌ام ولی چون گویا شما علاقه به تکرار دارید، تکرار می‌کنم:<br /><br />«اقتباس از آیه‌ی «اذهب انت و ربک فقاتلا انا هاهنا قاعدون» به این معنا است که اگر ما بخواهیم زحمت هر کار ریز و درشتی را بر دوش ولی بگذاریم،‌ مثل قوم حضرت موسی علیه‌السلام هستیم که وقتی آن‌ها را به قتال دعوت کرد، گفتند: تو و خدایت بروید و جنگ کنید. ما این‌جا نشسته‌ایم. وقتی ولی از ما دعوت می‌کند با انتقادهای سازنده‌ی خود دولت را کنترل کنیم، سکوت و قعود به بهانه‌ی انتظار امر ولی، خطا است. ما مکلفیم طبق رهنمودهای ولی از دولت انتقاد کنیم. هیچ اشکالی هم ندارد اگر نادانسته خطایی بگوییم. خطاها را می‌توان با رهنمودهای بعدی ولی اصلاح کرد. ما هم مشتاقانه منتظر رهنمودهای ولی هستیم؛ اما قائمانه نه قاعدانه؛ فانتظروا انی معکم من المنتظرین.»<br /><br />«من اگر معتقدم تیم مذاکره کننده‌ی ایرانی در توافق لوزان از دشمن گول خورده‌اند، این اعتقاد خود را مستند به رهنمودهای ولی می‌دانم؛ چرا که ولی برای مذاکره خطوط قرمزی تعیین کرد و تأکید کرد که این خطوط قرمز باید حفظ شود. تیم مذاکره کننده هم بارها وعده داد که خطوط قرمز را حفظ خواهد کرد. ولی نتوانست (به دو مورد از این خطوط قرمز در متنم اشاره کرده‌ام). این نتوانستن را می‌توان «خیانت»‌ نامید و می‌توان آن را «گول خوردن» ‌نامید. طبق رهنمودهای ولی، خیانت را نمی‌توان به تیم مذاکره کننده‌ی ایرانی نسبت داد ولی «گول خوردن» را چه؟! آیا حتماً باید این واژه (گول خوردن/ کلاه گشاد) را ابتدا ولی بر زبان جاری کند تا ما هم بتوانیم از آن استفاده کنیم؟! یا با استناد به رهنمودهای ولی هم می‌توان به این نتیجه رسید که تیم ایرانی گول خورده است؛ حتی اگر ولی این واژه را هنوز به کار نبرده باشد؟!»<br /><br />خنده‌دار است این‌که می‌گویی: هنوز هیچ توافقی انجام نشده! اگر عنوان «توافق‌نامه» را به «بیانیه» تغییر بدهیم، تعهدات آن از اعتبار می‌افتد؟! اگر به‌جای این‌که بگوییم توافق چندمرحله‌ای انجام می‌شود، اسم مرحله‌ها را عوض کنیم و اسم مرحله‌ی آخر را «توافق» بگذاریم، حقیقت «تک‌مرحله‌ای بودن توافق» حفظ شده است؟! نه جانم؛ من این‌گونه فکر نمی‌کنم.<br /><br />5. بله امام دستور مستقیم هم داشت، ولی آیا پشتوانه‌ی نظری ولایت فقیه آن دستورهای خاص بود یا رهنمودهای کلی قرآن و عترت؟ امام در درس‌های ولایت فقیه خود به دستورهای خاص خود استناد می‌کرد یا به رهنمودهای کلی قرآن و اهل بیت؟ وقتی می‌خواهی به هر قیمتی از حرف خود کوتاه نیایی، به این هم فکر کن که بنیان عظیم‌القدر نظام جمهوری اسلامی را به چه نخ نازکی بند می‌کنی! دفاع از دولت اسلامی خوب است اما نه به بهای زیر سؤال بردن اصل نظام اسلامی. شده است قضیه‌ی اصلاح ابرو و درآوردن چشم!<br /><br />برادر من، دغدغه‌ی خوبی داری ولی بیان و تفهیمت خوب نیست. و این درد مشترک ما است. انتقادی که به دیگران داری، بر خودت بیش‌تر وارد است.

  • #1038

    رضا

    راستی خوبه شما و دوستانتان هستید و نمیزارید کلاه سر ملت بره و گرنه میخواستیم چکار کنیم

  • #1037

    رهگذر

    به این میگن منطق عمری<br />در ماجرای صلح حدیبیه حتما میدانید که عمر از پیامبر به خاطر صلح ناراحت شد و تا جایی پیش رفت که خود میگوید در رسالت او شک کردم<br />و ایراد و ناراحتی مهم عمر همین بود که چرا با اینها حرف منطقی و معقول میگویی و از در صلح در آمدی ، باید بجنگیم.<br />بابا تو رو خدا یه کمی انصاف داشته باشید فقط یه ذره<br />اگه همین توافق رو جلیلی میکرد فریاد هورا و عزت دوستان بلند می شد که دید مقاومت جواب داد حالا چون رقیب سیاسی این توافق رو کرده شده بد و ذلت<br />اینکه پذیرفتن ایران حق غنی سازی داره و برای مدت معینی با نظارت های بیشتر و در سطح کمتری که البته بیشتر از اون هم نیاز نداره سوخت تولید میکنه و بعد از اون مدت حالت عادی پیدا میکنه ذلته<br />در ارجاعتون هم به عجب امام زاده ای ارجاع دادین حضرت مستطاب علمدار بصیرت دکتررررررر نبویان علیه السلام (صلوات)<br />یک شخصیت سیاسی و سیاست باز افراطی<br />این خط فکری شما رو هم نشون میده<br /><br />×××××<br />پاسخ:<br /><br />1. صلح حدیبیه از موضع فرادستی بود نه از موضع فرودستی. ما به پیروی از ولایت، با اصل این مذاکرات مشکل داریم و به آن بدبین هستیم. جمله‌ی امام خامنه‌ای در تاریخ 93.9.6: «نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی‌ها مطلقا تأثیری در کم کردن دشمنی آن‌ها ندارد و بدون فایده است». البته جملاتی از این دست از ایشان فروان است.<br /><br />2. مگر همین دلسوزان اصول‌گرا نبودند که با مشاهده‌ی اولین اشکال در کار احمدی‌نژاد قبل از هرکسی از او انتقاد می‌کردند؟ پس با بی‌انصافی نگویید اگر فلانی بود چنین و چنان!<br /><br />3. اگر حرف حساب دارید، حرف‌های حساب آقای نبویان را نقد کنید. انظر الی ما قیل و لاتنظر الی من قال! چرا به جای نقد گفته، گوینده را هو می‌کنید؟!<br /><br />4. تمسخر و استهزا در جواب حرف منطقی و علمی ـ هرچند اشتباه ـ خود گویای خیلی حرف‌هاست!

  • #1036

    سید محمد مهدی صدری

    عرض ارادت مجدد<br />اگر رابطه‌ي امت با امام، "اقتـداء" باشد سبقت گرفتن در حرکات و سکنات، مُبطل نـماز خواهد بود. رهبريِ قرآني طبق آيه‌ي 25 سوره‌ي حديد، وظيفه‌ي اش ارائه‌ي رهنمود است و زحمتِ حرف زدن به دوش اوست. کسي جـــــز رهبري نبايد رهنمود بدهد و نبايد با مردم سخن بگويد؛ مگر در صورتي که کلامش، ريز به ريز پاورقي بخورد به بيانات رهبري. مثلا وقتي کسي مي‌گويد "توافق ننگين" یا "کلاه گشاد" و از این عبارات تفرقه بر انگیز استفاده میکند بايد اين اصطلاح را لينک دهد به بيانات رهبري.<br />پس اعلامِ مواضع، قبل از رهبـــري از قضا پيش‌دستي محسوب مي‌شود و نشانه‌ي ولايت گريزي؛ دقيقا مثل آن‌چه در مورد انتسابِ جريان انحرافي به دولت دهم پيش آمد.<br />آيه‌ي مورد استناد شما نيز از قضا در صدد صدور دستور حرکت و موضع‌گيريِ بني‌اسرائيل تحت لواي حضرت موسي عليه السلام است و نه رفتنِ بدون امر و فرمان رهبري ديني و موضعگيري پيش از موعد. در واقع آيه ي "فاذهب انت" از زبان قومي صادر شده که موضع گيري موسا را شنيده اما بازهم قاعد هست و از حرکت باز ايستاده. بنابراين اين آيه کاربردش براي بعد از صدور امر هست و نه قبل از آن.<br />موضع گيري هاي تحليل گران، وقتي داراي وصفِ "سنجيده" مي شود که زير به ريز به بيانات رهبري مستند باشد. مثلا رهبري در کدام بيانات، توافق ژنو را ننگين ناميد؟ يا با استناد به کدام بيانِ رهبري، توافق سوئيس، کلاه گشاد است؟<br />ما قبل از آمدن ولي، "شروع" به انقلاب کرديم اما مو به مو تحت فرمان هائي که از جانب ولي صادر مي شد و البته به ثمر رسيدن انقلاب، بعد از حضور ولي بود. اعلاميه ي هاي امام از نجف و فرانسه مبناي حرکت انقلابيون بود همواره. کسي خودسر حرکت نمي‌کرد. پس رمز موفقيت ما در انقلاب اين بود که زودتر از ولي نه اقدام مي کرديم و نه موضعگيري.<br />آيا اينکه "رهبري وظايفي دارد و ما وظايفي" معنايش اين است که ايشان يک موضع گيري اي داشته باشند و ما موضعگيري اي ديگر؟!! يا نه معنايش اين است که طبق بياناتِ مطرح شده ي رهبري، بيان کنيم مواضعِ رهبري رو نه مواضعِ سليقه اي و شخصيمونو. سخن بنده اينه که اولا مواضع رهبري رو به مردم بگيم و نه مواضع شخصيمونو و ثانيا تحت رهنمود رهبري و مستند به کلام او مردم رو راهنمائي و بيدار کنيم.<br />بنظر من، توي مسائل کلي بايد منتظر موضع گيري رهبري باشيم و در مسائل جزئي، مستند به ملاکها و معيارهائي که رهبري تعيين کردن خودمان و مردم رو طبق تحليل رهبري بيدار کنيم. يعني اينجام باز بايد تحليلهاي ما پاورقي بخوره به رهنمود رهبري. و معناي ولايت پذيري همينه<br />يه چيزم بگم و اون اين که توي نقد، بايد دقيـــــقا ادبيات و لحن رهبري رو داشته باشيم ما. رهبري، دولت يازدهم رو بچه هاي انقلاب مي دونن و نه خائن. چرا بعضي ها در سايه ي دلواپسي دارن عقده هاي سياسي شونو خالي مي کنن؟ و مثلا مگر در مورد دولت دهم رهبري نفرمودن که نزديکترين دولت به افکار اقتصادي و سياست خارجي من هست؟ پس چرا از اين ادبيات رهبري تخطي کردند و برچسب جريان انحرافي و ولايت گريزي زدن حتی تحلیلگران اصولگرا بعضا؟ يا چرا با وجود تصريح مکرر رهبري بر "فتنه" بودنِ غائله ي انتخابات 88، هنوز عده اي آن رويداد رو فتنه نمي دونن و خواستار آزادي سران فتنه هستن؟ چرا؟ <br />چون تحليل سليقه اي و موضعگيري زودهنگام داشتن از مسائل و تحليلهاشون مستند به بيانات رهبري نبود و نيست. اينکه ابوذر غفاري (يا سلمان فارسي) دقيقا جا پاي رد پاي رسول خدا مي زاره ميخواد سطحي بالاتر، از قله ي ولايت مداري رو به ما ياد بده.<br />همیشه موفق باشید<br /><br />×××××<br />پاسخ:<br />انتقاد از دولت حق روشنی است که امام خامنه‌ای این حق را به ملت داده؛ بلکه بالاتر، آن‌ها را مکلف به انتقاد کرده است. در توضیح نام‌گذاری امسال هم فرمود که ملت و دولت باید هوای هم را داشته باشند و هم‌دلانه و هم‌زبانانه همدیگر را کنترل کنند؛ نه این‌که ملت به احترام ولی گوشه‌ای بنشینند و انتظار داشته باشند ولی یک‌تنه بار همه‌ی انتقادها را به دوش بکشد.<br /><br />من اگر معتقدم تیم مذاکره کننده‌ی ایرانی در توافق لوزان از دشمن گول خورده‌اند، این اعتقاد خود را مستند به رهنمودهای ولی می‌دانم؛ چرا که ولی برای مذاکره خطوط قرمزی تعیین کرد و تأکید کرد که این خطوط قرمز باید حفظ شود. تیم مذاکره کننده هم بارها وعده داد که خطوط قرمز را حفظ خواهد کرد. ولی نتوانست (به دو مورد از این خطوط قرمز در متنم اشاره کرده‌ام). این نتوانستن را می‌توان «خیانت»‌ نامید و می‌توان آن را «گول خوردن» ‌نامید. طبق رهنمودهای ولی، خیانت را نمی‌توان به تیم مذاکره کننده‌ی ایرانی نسبت داد ولی «گول خوردن» را چه؟! آیا حتماً باید این واژه (گول خوردن/ کلاه گشاد) را ابتدا ولی بر زبان جاری کند تا ما هم بتوانیم از آن استفاده کنیم؟! یا با استناد به رهنمودهای ولی هم می‌توان به این نتیجه رسید که تیم ایرانی گول خورده است؛ حتی اگر ولی این واژه را هنوز به کار نبرده باشد؟!<br /><br />اقتباس از آیه‌ی «اذهب انت و ربک فقاتلا انا هاهنا قاعدون» نیز به این معنا است که اگر ما بخواهیم زحمت هر کار ریز و درشتی را بر دوش ولی بگذاریم،‌ مثل قوم حضرت موسی علیه‌السلام هستیم که وقتی آن‌ها را به قتال دعوت کرد، گفتند: تو و خدایت بروید و جنگ کنید. ما این‌جا نشسته‌ایم. وقتی ولی از ما دعوت می‌کند با انتقادهای سازنده‌ی خود دولت را کنترل کنیم، سکوت و قعود به بهانه‌ی انتظار امر ولی، خطا است. ما مکلفیم طبق رهنمودهای ولی از دولت انتقاد کنیم. هیچ اشکالی هم ندارد اگر نادانسته خطایی بگوییم. خطاها را می‌توان با رهنمودهای بعدی ولی اصلاح کرد. ما هم مشتاقانه منتظر رهنمودهای ولی هستیم؛ اما قائمانه نه قاعدانه؛ فانتظروا انی معکم من المنتظرین.<br /><br />منظور من از ولی در قضیه‌ی انقلاب، امام زمان بود نه امام خمینی. قرینه‌اش هم عبارت داخل پرانتز بود. بله ملت ما با دستور مستقیم ولی فقیه انقلاب کرد ولی خود امام خمینی آیا با دستور مستقیم امام زمان انقلاب کرد یا با رهنمودهای او؟!<br /><br />بقیه‌ی مطالبت هم ربطی به من و نوشته‌ام ندارد. لطفاً وقتی با چند نفر در آن واحد بحث می‌کنی، مباحث را تفکیک کن.

  • #1035

    سید محمد مهدی صدری

    با سلام و تقدیم احترام<br />اختلاف نظر دارم با ایشون در مورد این موضوع<br />لبيک يا خامنه‌اي يعني...<br />عدم پيــــش‌دستي از او در اعلام مواضــــع<br />و چشم دوختن بــه دو لب مبارک ولي<br />و گوش سپردن بــه بيـــانـــــــــات ولي<br />و ســـر سپردن بــه اوامـــــــــــــــر ولي<br />همیشه موفق باشید<br /><br />×××××<br />پاسخ:<br />سلام علیکم و رحمة الله.<br />لبیک یا خامنه‌ای یعنی:<br />چشم دوختن به دو لب مبارک ولی؛<br />و گوش سپردن به بیانات ولی؛<br />و سرسپردن به اوامر ولی؛<br />و اعلام موضع بر مبنای رهنمودهای ولی!<br />اعلام موضع قبل از ولی منافاتی با ولایت‌پذیری ندارد؛ زحمت همه‌ی حرف‌ها که نباید بر دوش ولی باشد. (اذهب انت و ربک فقاتلا انا هاهنا قاعدون!)<br />علاوه بر آن، سخنان منطقی و سنجیده‌ی مؤمنان می‌تواند زمینه‌ساز پذیرش فرمایش ولی برای جامعه باشد.<br />اگر قبل از ولی نباید حرف زد و اعلام موضع کرد، پس چرا قبل از آمدن ولی انقلاب کردیم؟! (انجمن حجتیه!)

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان میهمان

0 / 5000 محدودیت حروف
متن شما باید کمتر از 5000 حرف باشد

مطالب برگزیده

جمهوری اسلامی ایران تبیین ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت


زنان و ازدواج پاسخ به چند ابهام درباره‌ی زنان و ازدواج در آیین اسلام


حجاب ده تلنگر درباره‌ی حجاب و عفاف


شراب یک لحظه مستی، یک عمر پستی! (شراب‌خواری)


یوسف علیه‌السلام علاقه به هم‌جنس زیبارو


دوستش دارم دوستش دارم (سلسله مقالات)


آزادی جنسی غربی چرا نباید در آزادی جنسی از غرب و اروپا که الگوی پیشرفت و تمدن هستند پیروی کنیم؟


عصبانیت چگونه عصبانیت خود را کنترل کنم؟


خودشناسی چگونه می‌توانم خودم را بشناسم و بحران هویت را پشت سر بگذارم؟


استخاره، آری یا نه، چرا و چگونه؟ استخاره، آری یا نه؟ چرا و چگونه؟


چگونه خوش‌تیپ و امروزی و در عین حال باحجاب باشم؟ چگونه خوش‌تیپ و امروزی و در عین حال باحجاب باشم؟


چرا خدا مشکل همه‌ی بنده‌هاشو حل می‌کنه جز ما؟! چرا خدا مشکل همه‌ی بنده‌هاشو حل می‌کنه جز ما؟!


چرا فقط اسلام؟! چرا ادیان دیگر نه؟! چرا فقط اسلام؟! چرا ادیان دیگر نه؟!


حسین علیه‌السلام در مصاف ابلیس حسین علیه‌السلام در مصاف ابلیس


رنج پُرارج (عادت ماهانه) رنج پُرارج (عادت ماهانه)


هدف آفرینش انسان هدف آفرینش انسان


حالا کی بهشت و جهنم رو دیده؟!! حالا کی بهشت و جهنم رو دیده؟!!


رجعت، افسانه یا حقیقت؟! رجعت، افسانه یا حقیقت؟!


حکم خشن سنگسار چگونه با عقل و فطرت انسانی سازگار است؟ حکم خشن سنگسار چگونه با عقل و فطرت انسانی سازگار است؟


آیا حکم اسلامی ارتداد با آزادی اندیشه و حقیقت‌جویی منافات ندارد؟! آیا حکم اسلامی ارتداد با آزادی اندیشه و حقیقت‌جویی منافات ندارد؟!


چگونه این چشم صاحب‌مرده را کنترل کنم؟ چگونه این چشم صاحب‌مرده را کنترل کنم؟


چگونه توبه‌ای پایدار و شکست‌ناپذیر داشته باشم؟ چگونه توبه‌ای پایدار و شکست‌ناپذیر داشته باشم؟


چرا امام خامنه‌ای؟ چرا امام خامنه‌ای؟


کنترل جمعیت یا انقراض شیعه؟! کنترل جمعیت یا انقراض شیعه؟!


شبهه‌ای درباره‌ی نماز و پاسخ آن شبهه‌ای درباره‌ی نماز و پاسخ آن


بررسی روزه‌ی دختران نه ساله + گفت‌وگو باچند فرشته‌ی نوبالغ بررسی روزه‌ی دختران نه ساله + گفت‌وگو باچند فرشته‌ی نوبالغ


هنری به نام «امر به معروف و نهی از منکر» هنری به نام «امر به معروف و نهی از منکر»


حقیقت دعا و اسرار اجابت حقیقت دعا و اسرار اجابت


شب قدر و معمای سرنوشت شب قدر و معمّای سرنوشت


20 راز در زندگی مشترک 20 راز در زندگی مشترک