چهارشنبه, 04 ارديبهشت 1404

شناسه پیام‌رسان‌ (ایتا، روبیکا و سروش)
h_shad_ir@

 کانال سایت در پیام‌رسان سروش
hshadir@

پلیس بی‌تفاوت!

با نام خدا

اکنون ساعت 1 بامداد روز چهارشنبه 21 تیرماه 1391 است. این‌جا خلخال، خیابان سی‌متری قدس، کوی فرهنگیان است. نیم ساعت پیش (12:30) با صدای دارام دوروم و بزن و برقص از خواب بیدار شدم. طبق معمولِ شب‌های پر از غفلت خلخال، جشن عروسی باشکوهی! در محله‌ی ما بود. گوشی را برداشتم و با 110 تماس گرفتم؛ کار بیهوده‌ی همیشگی. عرض حال کردم و قول رسیدگی شنیدم. برگشتم و در رخت‌خواب دراز کشیدم و به مدت 32 دقیقه از موسیقی لذت‌بخش عروسی مستفیض شدم.

در این اندیشه بودم که آن آقا، پشت گوشی گفت: «الآن» رسیدگی می‌کنیم؛ ولی چرا 32 دقیقه طول کشید تا صدای عرعر قطع شود؟!

با خود گفتم: شاید نیروهای زحمت‌کش 110 مثل من خواب بودند و تا بیدار شوند و آبی به سر و صورت خود بزنند، 32 دقیقه طول کشیده!

یا شاید وسیله نداشتند و این وقت شب هم که تاکسی گیر نمی‌آید، طفلکی‌ها مجبور شده‌اند پیاده به مقصد بروند!

یا شاید آمده‌اند و در فضای رمانتیک عروسی و در هوای مستانه‌ی نغمه‌های نینای‌نای موسیقی به هپروت رفته‌اند و اصلاً یادشان رفته برای چه آمده بودند!

راستی چرا پلیس ما این‌قدر بی‌تفاوت است؟! مگر این انقلاب مفت به دست آمده که داریم مفت از دستش می‌دهیم؟! ریخته شدن خون چند صد هزار شهید کافی نیست برای این‌که چند قطره از خون ما هم به جوش بیاید و برای حفظ اسلام از خود غیرت نشان بدهیم؟!

بارها شنیده‌ایم که مأمور محترم 110 به مردم دین‌دارِ شاکی از این وضع گفته: «یک شب است دیگر! همسایگی کنید و تحمل کنید و سخت نگیرید!»

نمی‌دانم چرا این «یک شب»ها تمامی ندارند و «هر شب» تکرار می‌شوند!

آیا کادر محترم پلیس 110 در حرام بودن این نوع آهنگ و موسیقی شک دارند؟

آیا نمی‌دانند پخش این نوع ترانه‌ها در ملأ عام با آن صدای آسمان‌خراش از نظر قانون ممنوع است و پلیس موظف است نهی از منکر کند؟

حرام و حلاش به کنار، آیا نمی‌فهمند لرزاندن کوچه و خیابان در ساعت 1 نصف شب با صدای عرعر آوازه‌خوان‌ها، مصداق بارز ایجاد اختلال در آرامش جامعه است؟

شادی سراسر غفلت دو خانواده‌ی سرمست مهم‌تر است یا آرامش و آسایش چندین محله؟!

کاش پلیس 110 خانواده‌های متدیّن را هم کمی درک می‌کرد! کسانی که هرچند وقت یک بار، مجبور می‌شوند برای ساعت‌های طولانی و تا دیروقت خانه‌ی خود را ترک کنند و به مهمانی اجباری بروند تا گوششان از شنیدن حرام در امان بماند!

حداقل کاش برگزاری عروسی در تالار سربسته اجباری می‌شد!

و در پایان کاش نیش کُند این قلم کمی در پوست کلفت بعضی مسؤولان اثر کند و کمی آن‌ها را به فکر فرو ببرد! کاش!

برخی گمان می‌کنند این بزن و برقص‌های غافلانه‌ی مراسم عروسی در جامعه فراگیر شده است و به یک فرهنگ تبدیل شده است و همه‌ی مردم آلوده شده‌اند. و وقتی یک ضدارزش به فرهنگ تبدیل شود، دیگر کار ضربتی نمی‌شود کرد. اگر هم کاری بکنیم، باید خیلی آهسته و نرم باشد تا در بلندمدت اثر کند.

در حالی که همه‌ی این بساط عیش و گناه، محصول جرأت و جسارت دو نفر آوازه‌خوان و مطرب است نه همه‌ی مردم. در هر عروسی فقط دو سه نفر مطرب هستند که این بساط را راه می‌اندازند و همه‌ی مردم را به دنبال خود می‌کشند. قرار نیست پلیس با کل جامعه درگیر شود؛ که بعضی این را انتظاری بی‌جا و ناشدنی قلمداد می‌کنند. برای اصلاح این فرهنگ گناه‌آلود، کافی است نهادهای مسؤول با تعداد بسیار محدودی آوازه‌خوان و مطرب که معرکه گردان عروسی‌ها هستند، برخورد جدی کند. وقتی معرکه گردان نباشد، دیگر معرکه‌ای نخواهد بود. مشکل مردم ما این نیست که همه مطرب و لاابالی شده‌اند؛ بلکه مشکل مردم ما این است که خیلی زود جوگیر می‌شوند و خیلی چیزها یادشان می‌رود. همین!

البته کار عمیق فرهنگی و ریشه‌ای و آموزش‌های هنرمندانه برای ارتقای سطح معرفت دینی آحاد جامعه، کاری است که همیشه و در هر زمان و شرایطی از اولویت بالا برخوردار بوده است و هیچ چیزی جای آن را نمی‌گیرد.

امتیاز کلی این مطلب (0)

0 از 5 ستاره
  • #270

    ناشناس

    سلام
    با عرض ادب و احترام
    معروضم خدمت حضرتعالی که هفته قبل کامنت های ردیف 17و 18 و 19 ذیل مطب (( چند شکر و یک اعتراف و چند نگرانی و چند تأسف و یک شاید )) و کامنت ردیف 2 همین مطلب را بنده برایتان ارسال نمودم
    اولا ممنون و متشکرم از بابت انتشار آنها
    دوما معذورم از اینکه رایانامه ام را ننوشته بودم این بار نوشتم تا جبران اشتباه کرده باشم امیدوارم عفوم کنید
    ثالثا خدای علی اعلی را شاهد میگیرم که نه حب اصلاح طلبی در دل دارم و نه بغض اصولگرایی فقط تنها مطلب اینست که آنقدر از آقایان اصلاح طلب و اصولگرا خطا و اشتباه و خیلی وقت ها کار شکنی دیده ام که میلی به هیچکدام ندارم
    این حقیر علاقه شخصی به جناب حجة الاسلام خاتمی دارم آنهم نه به خاطر اصلاح طلبی اش بلکه به خاطر مصاحبت هایی که به خاطر شغلم با وی داشتم و از نزدیک با افکار و آرای ایشان آشنا هستم اما تنها شاهد عادل من خداست که سه بار و حتی در سال 1388 علیرغم علاقه شدیدم به وی برخلاف توصیه اش به جناب احمدی نژاد رای دادم
    با آقای احمدی نژاد نیز آشنایی نسبی دارم متاسفانه خودرای هستند و مستبد اما هیچ گاه دوست ندارم به خاطر اشتباهات یک فرد خدماتش را نادیده بگیرم و حق را پایمال هوس هایم بکنم
    احمدی نژاد مردی است که تاریخ ایران نامش را هم ردیف امیرکبیر ثبت خواهد نمود آیندگان می دانند
    من دوست ندارم خدمات وی را به خاطر اشتباهاتش نادیده بگیرم و انکار کنم همینطور در مورد زندگی سیاسی و شخصیت حقوقی خاتمی
    هر دو خدماتی نمودند و خطاهایی داشتند نمی خواهم پرچانگی نموده و دوبار درگیر بحث سیاسی شوم
    احساس نمی کنم از نظراتم ناراحت شده باشید اما به حکم وظیفه مسلمانی ام معروضم خدمت حضرتتان که اگر از نظراتم آزرده شدید یا مرا بی بصیرت و نا آگاه می دانید قسمتان می دهم به حق ستارالعیوبی و غفارالذنوبی خدای متعال در ای ماه مبارک حلالم کنید و از من درگذرید باشد که سهم من از سفره افطارتان دعا برای بخششم از سوی خدا و بزرگی منش والایتان باشد
    شاهدم خدای قادر است که قصد ناراحت نمودن یا جسارت نداشتم فقط در اینترنت دنبال سایتی میگشتم که ناخواسته به سایت شما برخوردم
    سرباز امام زمان (عج)
    خسته نباشید و اجرکم عندالله امیدوارم در رکاب ولی و مولایمان صاحب عصر محشور شوید
    سایت جالبی بود و لذدت بردم بسیار لذت بردم از پاسخ ها و راهنمایی هایتان ذیل نظراتم ممنونم و قدردان خیرخواهی تان هستم فقط خواستم درد دلی نموده باشم با برادری عزیز که دغدغه دین دارد امیدوارم لیاقت و شایستگی خطاب (( برادر )) از سوی جنابعالی داشته باشم
    مجددا حلالیت مطلبم و اگر مطلبی از باب تذکر و راهنمایی برایم تحفه می کنید به گوش جان پذیرا هستم
    والسلام علی عباداله الصالحین

    ***** پاسخ *****

    سلام برادر
    در نظرات قبلی بسیار جسور و شجاع بودید. در این نظر هم بسیار باانصاف و حق‌طلب و بزرگوار.
    تلاش می‌کنم از خوبی‌هایتان الگو بگیرم و از خدا می‌خواهم کمکم کند همیشه جسور و شجاع و باانصاف و حق‌طلب و بزرگوار باشم. خوشحالم از این‌که این سایت محقّر و این قلم ضعیف مخاطبان فرهیخته‌ای مثل شما دارد. برایتان از خدا خیر نامتناهی مسألت می‌کنم.

  • #269

    رستمی

    چرابه اون خواننده مجوزميدن كه بعدابيان بهش بگن توچرادارى آهنگ مى خونى،آقاى شادكلااشكال كارازريشه است.درايران امربه معروف ونهى ازمنكرخيلى كمرنگه،اگه اينهابودطلاق،بي بندوبارى ،بى حيايى وهزارويك مشكل ديگه اين همه زيادنبود.

  • #268

    ناشناس

    بار اول است این مطلب را می خوانم ولی انصافا 32 دقیقه به نظر شما زیاد است برای قطع شدن صدای عروسی ای که احساسات دو خانواده و حداقل دویست مهمان در اوج خودش است و پلیسی که برای ایجاد امنیت که نعمت خفیه الهی است را نماینده حکومتی می دانند که در تمام گفتگوهای همان عروسی مسبب تمام بدبختی هایشان و گرانی و حتی بوی بد آشغالهایی که خو به جوی آب محل میریزند می دانند
    32 دقیقه زیاد نیست برای آرام نمودن مردمی که حتی فحش به پلیس بی یاوری که به آنجا رفته می دهند ولی او با متانت و بردباری (( حلقه مفقوده حضرتعالی )) سیاق قولوا للناس حسنا را بر میگزیند و سعه صدر خویش را در فاصبر صبرا جمیلا به نمایش میگذارد
    32 دقیقه زیاد نیست برای جلوگیری از زده نشدن جرقه آتش در بشکه بنزین احساسات مردمی که بدور از واقعیت و انصاف (( همچون شما )) تمام مشکلات را از چشم اسلام بی منطق و خشکه مقدس و روحانیتی می بینند که پلیس چماقدار آن است
    اگر توتالیتارسیم آمریکایی بر این مملکت حاکم بود پلیس به زعم عالی می توانست بزند و ببرد و ... لیکن اینجا ایران است ایران اسلامی و جریان دارد در آن اسلام ایرانی اسلامی اسلامی که نماینده اش پیامبر رحمة للعالمین است که حتی با کفار ساعت ها و روزها مذاکره میکند تا نزاع و مقاتله نشود چه برسد به برادران مسلمان
    خطای برادر مسمان را با مقدس مآبی صرف می توان به کینه تبدیل کرد ولی صبر و حوصله پس از 32 دقیقه بی کینه جمعش میکند
    قبول دارم سیستم پلیس خوب نیست و نقد جدی به روش اداره پلیس ایران وارد است لیکن روش شما هم طریق مسلمانی نیست
    مگر امام کاظم (ع) در جامعه اسلامی به غلام خانه ای که صدای آواز زنان از بیرون می آمد نفرمود صاحب این خانه بنده است یا آزاد و بقیه ماجرا که حتما به سمع عالی رسیده است و مستحضرید
    32 دقیقه زمان زیادی نیست 46 سطر بی انصافی است

    ***** پاسخ *****

    با عرض احترام، روحیه‌ی مهربان و خیرخواه شما را ارج می‌نهم ولی چند نکته‌ی خیلی مهم از نظرتان دور مانده است:
    ۱. طرف مقابل نیروی انتظامی در چنین مسائلی، توده‌ی مردم نیست و قرار نیست پلیس با احساسات دو خانواده و حداقل دویست مهمان مواجه شود. نه‌خیر، طرف مقابل نیروی انتظامی چند نفر مطرب عیاش است که با ساز و آواز انکرالاصوات خود فرهنگ دینی جامعه را به گند می‌کشند. اگر پلیس با این افراد معدود و مشخص برخورد قانونی داشته باشد، دیگر نیازی به رویارویی با احساسات دو خانواده و حداقل دویست مهمان نیست.
    ۲. فکر نمی‌کنید ساعت یک نصف شب وقتی صدای عرعر گناه، آرامش محل را به هم می‌ریزد و نغمه‌های شهوت و هوس و برهنگی و مستی و اختلاط دختر و پسر همه‌جا را پرمی‌کند، وقت مناسبی برای کار فرهنگی نباشد؟!
    «قولوا لِلنّاسِ حُسنًا؛ با مردم به نیکی سخن بگویید» (بقره، 83) سخن حقی است ولی «و لاتَأْخُذْکُم بِهِما رَأفَةٌ فی دینِ الله؛ در اجرای مجازات گنهکار دچار رأفت و دلسوزی نشوید» (نور، 2) نیز حق است. اسلام همان‌طور که دین رحمت و مهربانی است، دین جهاد و جدیّت در برابر باطل نیز هست.
    اگر ما به عمق مهرورزی و خیرخواهی که در تنبیه و مجازات گنهکار وجود دارد، دقت داشته باشیم و بفهمیم که برخورد جدی و بدون تسامح با مفاسد اجتماعی چه‌قدر به نفع و خیر جامعه است، دیگر این کار را خشونت و دور از روح لطیف اسلام نمی‌دانیم. خداوند در آیه‌ی 179 سوره‌ی بقره می‌فرماید: «و لَکُم فِی القِصاصِ حَیاتٌ یا اُولِی الاَلبابِ؛ قصاص و مجازات گنهکار موجب حیات و زندگی شما است ای صاحبان عقل و درایت!»
    ۳. این نوشته اعتراضی است به عملکرد نیروی انتظامی؛ نه بررسی راه‌های مقابله با مفاسد جشن‌های عروسی. بنده و هرکسی که اندک آشنایی با روح اسلام دارد، می‌داند که وظیفه‌ی اول در برخورد با چنین مفاسدی، فرهنگ‌سازی بر مبنای تربیت نرم و موعظه‌ی حسنه و به قول شما «قولوا للناس حسنا» است. اما این هیچ ربطی به ضعف عملکرد نیروی انتظامی ندارد.
    ۴. نیروی انتظامی یک نهاد انتظامی است نه یک نهاد فرهنگی. وظیفه‌ی اصلی آن برخورد قدرتی و ضرب‌العجلی با مفاسد و کارشکنی‌ها است. وظیفه‌ی نرم فرهنگ‌سازی برعهده‌ی نهادهایی از قبیل آموزش و پرورش، تبلیغات اسلامی، فرهنگ و ارشاد، و صدا و سیما است. نباید بین وظایف نهادهای مختلف خَلط کرد. نیروی انتظامی مظهر قدرت و اقتدار اجتماعی یک کشور است. پلیس وقتی وظیفه‌اش را درست انجام می‌دهد که بتواند در اسرع وقت و بدون هیچ فرصت‌سوزی با تمام قدرت با قانون‌شکنی برخورد کند.
    ۵. ایجاد مزاحمت برای همسایه‌ها و رعایت نکردن حریم آن‌ها در مراسم عروسی، یا کاری خلاف قانون است یا نیست. اگر نیست، که نیروی انتظامی حق ندارد دخالت کند و اگر کسی از دست چنین همسایه‌ی مردم‌آزاری به نیروی انتظامی شکایت کرد، باید به او جواب بدهند که این کار خلاف قانون نیست و ما حق نداریم دخالت کنیم. اما اگر این مردم‌آزاری خلاف قانون است ـ‌چه این‌که هست‌ـ دیگر جای تعارف و مجامله و کوتاه آمدن نیست. پلیس بدون دخالت دادن مسائل دیگر باید طبق وظیفه‌ی خود اعمال قدرت کند و با کارشکنان برخورد جدی بکند. دخالت دادن مسائل دیگر و خلط وظایف پلیس با وظایف نهادهای دیگر منجر به پایین آمدن قدرت و اقتدار و ابهت پلیس در نظر مردم می‌شود که پی‌آمدهای منفی آن روشن است. این‌که نهادهای تربیتی و فرهنگی در انجام وظیفه‌ی خود کوتاهی کرده‌اند و نتوانسته‌اند فرهنگ درست برگزاری جشن عروسی را به جامعه القا کنند، دلیل نمی‌شود که پلیس به‌جای برخورد قاطعانه با قانون‌شکن، به کار فرهنگی بپردازد. پلیس کار خود را انجام می‌دهد، نهادهای فرهنگی هم باید ضعف‌های خود را جبران کنند و در انجام وظایف خود بیش‌تر تلاش کنند.
    ۶. تأخیر 32 دقیقه‌ای نیروی انتظامی در برخورد با چنین مفاسدی به‌خاطر این نیست که در این مدت آن‌ها به پند و نصیحت و موعظه و اندرز مشغولند و به قول شما در حال عمل کردن به «قولوا للناس حسنا» هستند؛ بلکه این تأخیر و سستی ریشه در خودناباوری کادر محترم نیروی انتظامی دارد. درصد بالایی از کسانی که در نیروی انتظامی مشغول خدمت هستند، خودشان هنگام برگزاری جشن عروسی، به چنین کارشکنی‌هایی مبتلا هستند. رطب‌خورده منع رطب کی کند؟! کسی که خود قانون‌شکنی کرده است، چگونه می‌تواند در اجرای قانون موفق باشد؟! کسی که حرام و خلاف بودن چنین مجالسی را باور ندارد، چگونه می‌تواند با آن برخورد قاطع داشته باشد؟! برای خود من بارها پیش آمده است که وقتی برای اعتراض به چنین مجالس گناه و مردم‌آزاری با 110 تماس می‌گیرم، در کمال ناباوری پاسخ می‌شنوم: «یک شب است دیگر، اگر می‌توانید تحمل کنید!!!»، غافل از این‌که هر شب یکی از این عروسی‌های یک‌شبه هست و هر شب باید این «یک شب‌» را تحمل کنی!
    یک بار به یاد دارم که مسؤول پاسخ‌گویی پلیس 110 شهرستان خلخال به من گفت: «ان‌شاءالله عروسی خودت هم خواهیم آمد» کنایه از این‌که خود تو هم که الآن معترض و شاکی هستی، فردا که خواستی عروسی کنی، بدتر از دیگران بزن و برقص راه خواهی انداخت. آن وقت همسایه‌هایتان از دست شما به ما شکایت خواهند کرد و ما هم طبق معمول، برای تذکر به شما هم خواهیم آمد. بعدها که ازدواج و عروسی کردم، با خود می‌گفتم کاش آن مأمور پاسخ‌گویی به تماس‌های 110 را می‌شناختم و او را به جشن عروسیم دعوت می‌کردم تا ببیند و بفهمد که می‌توان جشن عروسی شاد و باشکوه ولی سالم و بی‌مفسده برگزار کرد.
    ۷. قضیه‌ی امام کاظم علیه‌السلام و تذکر ملایم ولی تکان‌دهنده به صاحب مجلس عیش و نوش در زمانی اتفاق افتاده است که حضرت هیچ قدرتی برای مقابله با چنین مفاسدی در اختیار نداشت. وظیفه‌ی حضرت چیزی جز تعلیم و فرهنگ‌سازی نبود. آیا اگر حکومت و قدرت دست امام کاظم بود، باز به تذکر لسانی اکتفا می‌کرد و در برخورد با چنین مفاسدی هیچ قانون و چارچوبی تصویب و اجرا نمی‌کرد؟!

  • #267

    خادم حرم گمنام

    سلام آقاي شاد.انتقاد جالبي بود.ولي به نظر بنده بهتر بود كه از الفاظ نامناسب استفاده نمي كرديد(منظور بنده همون عرعر است).يعني اين راه و رسم و روش ائمه و ما شيعيان نيست كه حتي براي كفار از الفاظ زشت استفاده كنيم چه برسه به خواننده اي كه شايد از روي ناداني و جهالت آهنگ نانمناسبي رو مي خونه.راستي اصطلاح «عروسي هاي با شكوه» از زماني كه شما تشريف آورديد انجمن اسلامي زنجان، خيلي استفاده ميشه و چه كنيم كه اين تجمل گرايي و گناه گرايي بين زوج هاي جوان دردسر تمام خانواده هاي متديّن كشور ماست.

    ***** پاسخ *****

    سلام، ممنون از لطف شما. قصد من از به‌کار بردن این کلمه، هرگز توهین نبود. من واقعیت را نوشته‌ام. واقعاً این آهنگ‌های مزخرف عروسی‌های گناه‌آلود، از عرعر الاغ بدتر است. در قرآن هم به صدای کریه الاغ اشاره شده است؛ سوره‌ی لقمان، آیه‌ی 19

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان میهمان

0 / 5000 محدودیت حروف
متن شما باید کمتر از 5000 حرف باشد

مطالب برگزیده

جمهوری اسلامی ایران تبیین ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت


زنان و ازدواج پاسخ به چند ابهام درباره‌ی زنان و ازدواج در آیین اسلام


حجاب ده تلنگر درباره‌ی حجاب و عفاف


شراب یک لحظه مستی، یک عمر پستی! (شراب‌خواری)


یوسف علیه‌السلام علاقه به هم‌جنس زیبارو


دوستش دارم دوستش دارم (سلسله مقالات)


آزادی جنسی غربی چرا نباید در آزادی جنسی از غرب و اروپا که الگوی پیشرفت و تمدن هستند پیروی کنیم؟


عصبانیت چگونه عصبانیت خود را کنترل کنم؟


خودشناسی چگونه می‌توانم خودم را بشناسم و بحران هویت را پشت سر بگذارم؟


استخاره، آری یا نه، چرا و چگونه؟ استخاره، آری یا نه؟ چرا و چگونه؟


چگونه خوش‌تیپ و امروزی و در عین حال باحجاب باشم؟ چگونه خوش‌تیپ و امروزی و در عین حال باحجاب باشم؟


چرا خدا مشکل همه‌ی بنده‌هاشو حل می‌کنه جز ما؟! چرا خدا مشکل همه‌ی بنده‌هاشو حل می‌کنه جز ما؟!


چرا فقط اسلام؟! چرا ادیان دیگر نه؟! چرا فقط اسلام؟! چرا ادیان دیگر نه؟!


حسین علیه‌السلام در مصاف ابلیس حسین علیه‌السلام در مصاف ابلیس


رنج پُرارج (عادت ماهانه) رنج پُرارج (عادت ماهانه)


هدف آفرینش انسان هدف آفرینش انسان


حالا کی بهشت و جهنم رو دیده؟!! حالا کی بهشت و جهنم رو دیده؟!!


رجعت، افسانه یا حقیقت؟! رجعت، افسانه یا حقیقت؟!


حکم خشن سنگسار چگونه با عقل و فطرت انسانی سازگار است؟ حکم خشن سنگسار چگونه با عقل و فطرت انسانی سازگار است؟


آیا حکم اسلامی ارتداد با آزادی اندیشه و حقیقت‌جویی منافات ندارد؟! آیا حکم اسلامی ارتداد با آزادی اندیشه و حقیقت‌جویی منافات ندارد؟!


چگونه این چشم صاحب‌مرده را کنترل کنم؟ چگونه این چشم صاحب‌مرده را کنترل کنم؟


چگونه توبه‌ای پایدار و شکست‌ناپذیر داشته باشم؟ چگونه توبه‌ای پایدار و شکست‌ناپذیر داشته باشم؟


چرا امام خامنه‌ای؟ چرا امام خامنه‌ای؟


کنترل جمعیت یا انقراض شیعه؟! کنترل جمعیت یا انقراض شیعه؟!


شبهه‌ای درباره‌ی نماز و پاسخ آن شبهه‌ای درباره‌ی نماز و پاسخ آن


بررسی روزه‌ی دختران نه ساله + گفت‌وگو باچند فرشته‌ی نوبالغ بررسی روزه‌ی دختران نه ساله + گفت‌وگو باچند فرشته‌ی نوبالغ


هنری به نام «امر به معروف و نهی از منکر» هنری به نام «امر به معروف و نهی از منکر»


حقیقت دعا و اسرار اجابت حقیقت دعا و اسرار اجابت


شب قدر و معمای سرنوشت شب قدر و معمّای سرنوشت


20 راز در زندگی مشترک 20 راز در زندگی مشترک