با نام خدا
خدا را شکر که رأی دادم! خدا را شکر که 72 درصد از واجدین شرایط، رأی دادند! (72 درصد خیلی کم است ولی در مقایسه با نُرم جهانی مخصوصاً آمریکا، کمنظیر است)
خدا را شکر که به دکتر سعید جلیلی رأی دادم!
خدا را شکر که در انتخاب اصلح کوشیدم و به بهانههای واهی اصلحم را پای صالح موهوم دیگران ذبح نکردم!
خدا را شکر که یک بار دیگر ثابت شد که اصلح ناشناخته را میتوان چنان شناخته کرد که دوش به دوش صالح مشهور رأی بیاورد!
اعتراف میکنم که حتی یک ذره احتمال نمیدادم که اصلاحطلبان بتوانند پیروز شوند، آن هم یکضرب! یقین دارم این پیشآمد حتی برای خود اصلاحطلبان و خود روحانی هم غیرمنتظره بود.
برخی اصرار دارند شکست اصولگرایان را به گردن جبههی پایداری و آیتالله مصباح بیندازند، ولی این انصاف نیست. آنها کاری را کردند که باید میکردند. ریشهی پیروزی عجیب اصلاحطلبان را باید جای دیگری جستوجو کرد. مصباح و پایداری ذرهای از کار و روش خود پشیمان نیستند؛ چرا باید پشیمان باشند؟! مگر معرفی اصلح و ایستادگی در پای دفاع از او و نرفتن زیر بار مصلحتسنجیهای بیاساس پشیمانی دارد؟! بماند که با اتحاد اصولگرایان هم نتیجه تغییر نمیکرد. اقبال مردم به اصلاحطلبان دلیل اساسیتری از عدم اتحاد اصولگرایان دارد. به نظر من اگر اصلیترین دلیل پیروزی اصلاحطلبان، عدم اتحاد اصولگرایان هم باشد، باز مقصر کسانی هستند که اصلح را به بهانههای واهی رها کردند و به سوی کسی رفتند که گمان میبردند بیشتر از همه رأی دارد!
با انتخاب روحانی، یقین دارم که دشمن ناراحت نشد؛ اما امیدوارم خوشحال و امیدوار هم نشده باشد!
امیدوارم با روی کار آمدن اصلاحطلبها، با نام تمدن و پیشرفت، دوباره حمله به اسلام و مقدسات دینی آغاز نشود!
امیدوارم دوباره آزادی بر دین برتری نیابد!
امیدوارم دیگر راهپیمایی و اعتراض علیه مقدسات دینی ـحتی علیه خداـ مجاز شمرده نشود!
امیدوارم پایبندی به «ولایت فقیه» بزرگترین مانع پیشرفت و توسعه قلمداد نشود!
امیدوارم به اسم گفتگوی تمدنها، عزت و اقتدار انقلاب زیر سؤال نرود!
امیدوارم دوباره قید «اسلامی» از وزارت فرهنگ و ارشاد با وزارت مهاجرانیها حذف نشود!
امیدوارم فرهنگ بیبندوباری و بیحجابی و بیدینی دوباره ترویج نشود!
امیدوارم فعالیتهای هستهای با حسن ظن سادهلوحانه به دشمن، دوباره تعلیق نشود!
و صدها نگرانی دیگر از مسائل ریز و درشتی که از دولت قبلی اصلاحات مشاهده کردیم؛ امیدواریم که خودشان هم از اشتباهاتشان درس گرفته باشند و دوباره شاهد حرکت قهقرایی انقلاب اسلامی نباشیم!
مردم ایران گاهی به شکل خیرهکننده میدرخشند و گاهی هم سادهلوحانه اشتباه میکنند و سرشان کلاه میرود. انتخابات 24 خرداد از آن امتحانهایی بود که مردم کم آوردند و «راحتطلبی» را بر «جهاد» ترجیح دادند. به زودی از این اشتباه پشیمان خواهند شد.
غفلت و سهلانگاری احمدینژاد در اصلاح زیرساختهای اقتصاد کشور و در نتیجه مقابله با تحریمها و رفع مشکلات اقتصادی و نیز لغزشهای سیاسی و اعتقادی دیگری که در دولتش رخ داد، نگاه مثبت سیمیلیونی مردم به اصولگرایان را تغییر داد. شرایط سخت جهانی و تحریمها هم تأثیر زیادی در رویگرداندن موقت مردم داشت ولی عملکرد غیراصولگرایانهی احمدینژاد بیشترین سهم را داشت. فرض اینکه روزی بتواند اشتباههایش را جبران کند نزدیک به محال است.
بدخواهان هم با تمام قوا احمدینژاد و دولتش را کوبیدند و همهی خطاها را به نام اصولگرایی جار زدند و بالاخره توانستند از این آب گلآلود ماهی خود را صید کنند.
شرمنده باشند کسانی که برای نیل به اهداف ننگینشان، سلامت انتخابات نظام اسلامی ما را زیر سؤال بردند! ننگ بر کسانی که ولایت فقیه را دیکتاتور خواندند!
ملت ایران در این انتخابات بصیرت نداشت. نتوانست درست تشخیص بدهد. شاید دیگر از بصیرت خسته شده بود! شاید دیگر ترجیح داد به جای «ایستادن» پای آرمانهای انقلاب، با چشمپوشی از بعضی حقایق، به عافیت و آسایش «لم» بدهد! آری مقابله با فتنهی 88 و حماسهی 9 دی ملت ایران را خسته کرد و باعث شد در معرکهی 24 خرداد، به زانو درآید و رفوزه شود!
ملت ایران از امام خمینی و امام خامنهای شرمنده شد! از شهدا شرمنده شد! بهزودی تلخی این شرمندگی را خواهد چشید و زحمت جبران اشتباه، شیرینی عافیتطلبی را به کامش تلخ خواهد کرد. آری ملت ایران برای عصر ظهور هنوز آماده نیست و برای رسیدن به این آمادگی باید فراز و نشیبهای بیشتری را تجربه کند.
تأسف میخورم از اینکه بعضیها روحانیتِ حداد و جلیلی را ندیدند ولی روحانی را واقعاً روحانی پنداشتند!
ما ملت ایران نشان دادیم که هنوز نابالغیم و گهگاه اشتباههای بزرگی مرتکب میشویم. نمیدانم این انتخاب، ظهور امام زمان را چهقدر به تأخیر انداخت!
به هر حال هرچه باشد، دیگر جناب آقای روحانی بعد از تنفیذ حکمش از جانب امام خامنهای قانوناً رئیس جمهور ایران میشود. دیگر حمایت از او حمایت از جمهوری اسلامی به شمار میرود و ما باید اختلاف سلیقهها را کنار بگذاریم و دلسوزانه به دولت آینده کمک کنیم. اگر انتقادی هم بود، از روی خیرخواهی و از کانال انصاف و منطق مطرح کنیم نه از زاویهی تخریب و تضعیف.
گاه با خود میاندیشم و میگویم: شاید ضعف و انزوای جناح چپ و اصلاحطلبان (که شکست در این انتخابات به حذف و انزوای کاملشان منجر میشد) برای اتحاد و یکپارچگی ملت نابالغ ایران خطری عمیق را رقم میزد که عنایت همیشهی الهی با روی کار آمدن آنها این خطر را رفع کرد؛ مثل داروی تلخی که بیمار را از خطر مرگ نجات میدهد. نمیدانم!
توصیه میکنم تحلیل حجتالاسلام پناهیان را هم مطالعه کنید.
نظرات (27)