چهارشنبه, 04 ارديبهشت 1404

شناسه پیام‌رسان‌ (ایتا، روبیکا و سروش)
h_shad_ir@

 کانال سایت در پیام‌رسان سروش
hshadir@

هشت سال است در انتظار جلیلی هستیم!

با نام خدا
سوره‌ی مبارکه‌ی انعام، آیات 76 تا 80:
هنگامى كه تاريكى شب فرارسید، ستاره‏‌اى مشاهده كرد، گفت: «اين خداى من است» امّا هنگامى كه غروب كرد، گفت: «غروب‏ كنندگان را دوست ندارم!». و هنگامى كه ماه را ديد كه سينه‌ی افق را مى‏‌شكافد، گفت: «اين خداى من است» امّا هنگامى كه آن هم غروب كرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمايى نكند، گمراه خواهم ماند.». و هنگامى كه خورشيد را ديد كه طلوع می‌کرد، گفت: «اين خداى من است؛ اين که از همه بزرگ‌تر است!» امّا هنگامى كه غروب كرد، حقیقت را یافت و گفت: «اى قوم، من از بدل‌هایی كه شما براى خدا مى‏‌سازيد، بيزارم!». من به کسی روی می‌آورم كه آسمان‌ها و زمين را آفريده است. من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم.

مقدمه (ترسیم یک نگاه کلی از اول انقلاب تا کنون)

ملت ایران تشنه‌ی حیات طیبه بودند که انقلاب کردند. آن‌ها با انقلاب خود گفتند که حاکمیت دین و حکومت الله را می‌خواهند. دنیای استکبار با شنیدن و دیدن این پدیده به خود لرزید. ایرانیان می‌دانستند که شیرینی زندگی وقتی است که همگانی باشد و لذت حیات وقتی است که ابدی باشد. این بود که «عدالت» و «دین» را شناختند و پرستیدند. در پی این آرمان خود، همه‌ی محاسبات ظنی و قطعی بی‌خدایان را کنار زدند و طرحی نو درانداختند؛ طرحی بی‌سابقه و باورنکردنی؛ طرحی که محورش الله بود و وحی؛ اسلام بود و ولایت. این طرح در نظر محاسبه‌گران خواب بود و سراب. اما آن‌ها به چشم خود دیدند که خون بر شمشیر پیروز شد!
چیزی که خوابش می‌پنداشتند، تعبیر شد و حقیقت یافت و چشمه‌ای که سرابش می‌دیدند، فوران کرد و موج کشید و دریا شد.
ایرانِ مستعمره آزاد شد و آباد شد. به دنیا ثابت شد که می‌توان شیرینی زندگی را با «عدالت» همگانی کرد و می‌توان لذت حیات را با «دین» جاودانه کرد. با احتزاز این پرچم بود که زیاده‌خواهان فهمیدند زیاده‌روی کرده‌اند و محرومان فهمیدند مظلوم بوده‌اند.
لرزش دنیا شدت گرفت...
انقلاب برای حرکت شتابنده‌ی خود چیزی کم نداشت؛ مقصدی روشن و درخشان؛ راه‌بری راه‌شناس؛ و مردمی توانا و بلندهمت داشت. مردمی آزاده با پیروی از ولی فقیه که با تکیه بر تعالیم اسلامی رهبری می‌کرد، جاده را می‌شکافتند و به پیش می‌رفتند.
اکنون ایران اسلامی ـ‌به باور دشمن‌ـ به ابرقدرتی بی‌بدیل تبدیل شده است. اگر آمریکا بمب اتم است و ایران کانون انرژی، او منفجر شده و دودش درآمده و این تازه چاشنی‌اش صدا کرده است.
چند سال بعد از پیروزی انقلاب، کم‌کم لذت آزادی به کام بعضی‌ها شیرین آمد و غیرت آزادگی به فراموشی رفت! هاشمی و خاتمی از جاده‌ی انقلاب کم‌کم به خاکی زدند و مردم هم با حسن ظن به آن‌ها داشتند به خاکی می‌زدند که یک‌باره به خود آمدند. تاریخ را ورق زدند و «گذشته‌ی افتخارآفرین» و «گذشته‌ی گذشته‌ی ذلت‌بار» خود را پیش روی خود دیدند. استغفار کردند و به ندای «یاایها الذین آمَنُوا آمِنُوا» لبیک گفتند و دوباره انقلاب کردند.
به راهی برگشتند که برایش انقلاب کرده بودند و صدها هزار شهید داده بودند؛ به راهی برگشتند که هدف الله بود و بندگی؛ به راهی برگشتند که خطرش نه قدرت استکبار، که ضعف و سستی و ناامیدی از رحمت الهی بود؛ به راهی برگشتند که «عدالت» و «دین» حقیقتاً محور بود و مبنا؛ به راهی برگشتند که عزت و خودباوری جایی برای سازش و مصلحت‌اندیشی نگذاشته بود؛ آری به راه امام برگشتند؛ امامی که می‌گفت: «ما می‌توانیم» و می‌گفت: «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند».
ملت برگشتند و سراغ کسی را گرفتند که سکان کشتی‌شان را به او بسپارند. دکتر محمود احمدی‌نژاد را برای این مهم برگزیدند؛ چون او از بقیه کامل‌تر بود؛ امیدوار بود و خودباور؛ پرتلاش بود و خستگی‌ناپذیر؛ شعارش دین و عدالت بود؛ خود را سرباز ولایت می‌نامید و خادم ملت.
مردم انقلابی، او را بهترین یافتند و با انتخابی بی‌نظیر در تاریخ ایران و جهان او را به مسند ریاست جمهوری نشاندند.
کسی به راحتی باور نمی‌کرد اما انحراف از جاده‌ی انقلاب در احمدی‌نژاد هم راه یافت. او با همه‌ی خوبی‌هایش، نقطه‌ضعف‌هایی داشت که او را بیمار کرد. او بیمار شد و کنترل سکان کشتی را از کف داد.
هوا اما هنوز روشن است و مردم هم به پیروی از نقشه‌ی ولایت، جاده را مثل کف دست می‌شناسند و افقش را تا بی‌نهایت می‌بینند. اگر راننده بیمار شده، غمی نیست، می‌گردیم و از بین خود ملت، راننده‌ای مناسب‌تر انتخاب می‌کنیم.
برخی اما چیز دیگری می‌گویند. می‌گویند: راه را عوض کنیم! می‌گویند: این راه را رفتیم و نتیجه‌ای نگرفتیم! باید مسیر را تغییر دهیم! می‌گویند: یک‌بار چنین راننده‌ای انتخاب کردیم، کافی است، دیگر باید راه را عوض کنیم! اینان راننده را با راه اشتباه گرفته‌اند!
ما اما می‌گوییم: راننده راه نیست، راننده است. اشتباه راننده را به معنای اشتباهی بودن راه ندانیم. راه روشن است، راننده را عوض کنیم. به فرموده‌ی راه‌برمان، راننده‌ای انتخاب کنیم که نقاط قوت راننده‌ی قبلی را داشته باشد و نقاط ضعفش را نداشته باشد.
جلیلی همان احمدی‌نژاد است اما منهای ضعف‌هایش؛ جلیلی نسخه‌ی ارتقا یافته‌ی احمدی‌نژاد است؛ جلیلی بدیل تکمیل شده و تنزیه شده‌ی احمدی‌نژاد است.
ای همه‌ی سی میلیون نفری که احمدی‌نژاد را انتخاب کردید، انتخاب خود را تکمیل کنید!
من باور دارم ملت ما به سطحی از بینش و آگاهی رسیده‌اند که «اشتباه راننده» را «اشتباهی بودن راه» ندانند. آن‌ها می‌دانند که «مسلمان» را باید با «اسلام» سنجید، نه اسلام را با مسلمانان.

گفتمان انقلاب (به همان اصالتی که امام طرح می‌کرد و آقا طرح می‌کند) در نگاه ملت ایران از چنان حقانیتی برخوردار است که حتی اگر جلیلی هم خدای‌ناکرده روزی از جاده‌ی آن منحرف شود، باز راه را از دست نمی‌دهند و سراغ راننده‌ای بهتر می‌روند. آخر، این راه تنها راهی است که ایران را به بهشت می‌رساند؛ اگر قرار باشد، برای پیمودنش هزار راننده هم عوض کنیم، سزا است.

اما چرا جلیلی؟ چرا دیگران نه؟

1. راه انقلاب معیارهایی دارد که جلیلی از دیگران بیش‌تر دارد. مهم‌ترین معیارش اولویت دادن به «دین» و «عدالت»‌است. در واقع عدالت هم از دل دین بیرون می‌آید. پس در گفتمان انقلاب، اولین و آخرین معیار، دین است. جلیلی تنها کسی که نگاهش به همه‌ی مسائل دینی است. وقتی می‌گوییم «دین» منظورمان معنای فعال آن است که در «انقلاب اسلامی» تجلی کرده است نه معنای منفعل آن که در «مسیحیت و اسلام سعودی» تجلی کرده است. اگر نگاه، انقلابی باشد، مشکلات اقتصادی هم بهتر و سریع‌تر حل می‌شود. اگر نگاه، انقلابی باشد، مشکلات سیاسی داخلی و خارجی هم بهتر و سریع‌تر حل می‌شود.
به خدا قسم عمده‌ی مشکلات سیاسی (فشارهای خارجی، تحریم‌های سیاسی) و مشکلات اقتصادی (تحریم اقتصادی) ما به خاطر انقلابی بودن ما است. دشمن مشکلات را برای این به وجود آورده است که از انقلاب خود دست بکشیم. به خدا عقب‌نشینی از موضع رفیع انقلاب، مشکلات را بیش‌تر می‌کند. به خدا حل مشکلات بدون اولویت دادن به گفتمان انقلاب، محال است!
گناه اصلی ملت ایران این است که در پای آرمان‌های انقلاب اسلامی خود ایستادگی می‌کنند. هرچه می‌کشد از این گناه است. برخی چشمشان را به این حقیقت بسته‌اند و هاشمی‌وار گمان می‌کنند با کمی کوتاه آمدن از گفتمان امام خمینی و امام خامنه‌ای، می‌شود مشکلات را حل کرد. وقتی علت اصلی این همه مشکلات، مقاومت باشد، سازش مشکلات را حل نمی‌کند، صورت مسأله را پاک می‌کند. انقلابی بودن ما را، دست‌آورد چندصدهزار شهید را به باد می‌دهد!

2. اگر در تطبیق گفتمان انقلاب بر راه و روش جلیلی تردید دارید و به شناخت خود نمی‌توانید اعتماد کنید، به شخصیت‌های بزرگی که از جلیلی حمایت می‌کنند و آرمان‌های انقلاب را در او می‌بینند، اعتماد کنید. نخبه‌هایی مثل علامه مصباح (که نگاهم را درباره‌ی ایشان به تفصیل در یادداشت مصباح مصباح است، نوشته‌ام)، حاج آقا پناهیان، آیت‌الله علم‌الهدی، حجت‌الاسلام دکتر آقاتهرانی، حجت‌الاسلام دکتر نبویان، و بسیاری دیگر که مقایسه‌ی آن‌ها با مقایسه‌ی حامیان ولایتی و قالی‌باف این اعتماد را در شما بدون تردید ایجاد می‌کند. لیست حامیان شناخته‌شده‌ی جلیلی در رسانه‌های خبری منعکس شده است.

3. امتیاز مهم دیگر که جلیلی را از رقیبان خود یک سروگردن بالاتر می‌برد، بصیرت و فراست تحسین‌برانگیز او در مسائل سیاسی است. به گمانم برتری جلیلی بر دیگران از این جهت امری روشن و مشخص است. در قبال ارزش‌های سیاسی انقلاب چنان روشن و صریح است که کسی (نه در داخل و نه در خارج) نمی‌تواند از او سواری بگیرد؛ برخلاف قالی‌باف و دیگران که بارها به فرصت‌طلبان داخل و خارج سواری داده‌اند.

4. اگر راز استقامت تکاملی انقلاب اسلامی در برابر مستکبران، پیروی از ولایت است، این امر در دکتر جلیلی تبلور بیش‌تری دارد. همه‌ی نامزدها ولایت را قبول دارند ولی پذیرفتن ولایت با دوست داشتن و عشق ورزیدن به ولایت خیلی تفاوت دارد. اعتقاد به ولایت با دل‌بستگی و ایمان به ولایت خیلی فرق دارد. آن‌چه کشور را در تلاطم امواج و تندبادهای شکننده سلامت به ساحل رسانده است، ایمان و دل‌بستگی به ولایت است نه پذیرفتن آن در حد یک قانون. صرف اعتقاد به ولایت فقیه هرگز نمی‌توانست از جوانان ما شهید همت و چمران و خرازی و باکری و باقری بسازد. سرسپردگی به ولایت بود که ایران را نجات داد، نه صرف اعتقاد به آن.
جلیلی مطیع محض ولایت است، اما دیگران خیلی همت کنند، با ولایت مخالفت نمی‌کنند!
لغزش‌گاه احمدی‌نژاد هم همین تام نبودن ولایت‌پذیریش بود. اگر می‌خواهیم اشتباه احمدی‌نژاد را جبران کنیم، باید کسی را انتخاب کنیم که در ولایت‌مداری از او بالاتر باشد.
تفاوت سطح ولایت‌مداری را در بین حامیان دکتر جلیلی (نخبگان و حامیان مردمی) نیز به وضوح می‌توان مشاهده کرد.
ضرورت ولایت‌مداری را در یادداشت «ولایت‌مداری، چرا؟» بیان کرده‌ام.

5. تدبیر و تدبر: برخی تدبیر و تدبر را به معنای سابقه‌ی مدیریت اجرایی و خدماتی می‌دانند! در حالی که مدیر مدبر کسی است که نگاهی دقیق و فراگیر به امور داشته باشد و در به کارگیری روش‌ها و نیروهای کارامد توانا باشد. در یک کلام بتواند ظرفیت‌های کشور را به فعلیت برساند.
حل مشکلات فعلی کشور به بیل و کلنگ نیاز ندارد که بعضی‌ها سابقه‌ی موفق قالی‌باف در شهرداری را به رخ می‌کشند. اگر چنین بود، کرباسچی هم که از نظر شهرسازی از قالی‌باف موفق‌تر بود، لایق ریاست جمهوری بود! همان‌طور که در سروده‌ی «اصلح خداوکیلی، کس نیست جز جلیلی» اشاره کرده‌ام، ما به «فکر کاری» نیاز داریم نه به «بیل و کلنگ»!
دکتر جلیلی با نگاه جهانی‌ای که به مسائل ایران دارد، و با توجه خوبی که در زمینه‌ی استفاده از ظرفیت‌ها از خود نشان می‌دهد، از دیگران کم‌تر نیست که بالاتر است.
این کلمه‌ی «ظرفیت» که در سخنان او زیاد تکرار می‌شود (و برخی با طعنه می‌گویند اگر این کلمه را از او بگیری، دیگر چیزی برای گفتن ندارد)، دقیقاً نشان دهنده‌ی کانون توجه و طرز فکر او است. ظرفیت را از هر مدیری بگیری، زمین‌گیر می‌شود. تنها کسی که شناسایی ظرفیت‌های حیطه‌ی مدیریتش از همه‌چیز برایش مهم‌تر باشد می‌تواند مدیر موفقی باشد.

6. یکی از مهم‌ترین دلایل برای اقبال به جلیلی و رهایی از تردید بین جلیلی و قالی‌باف یا ولایتی، نگاه خشمگین دشمن است. این قاعده را از اول انقلاب تا کنون به خوبی دریافته‌ایم که هرکه مبغوض دشمن باشد، انقلابی‌تر است. کسانی که از رسانه‌های خارجی مطلع هستند، به خودخوری دشمن درباره‌ی جلیلی و خشم آن‌ها از انتخاب او اذعان دارند. حتی کسانی که طرف‌دار جلیلی نیستند، این مطلب را اعتراف دارند ولی گاه به طرز مضحکی آن را توجیه می‌کنند. (برای نمونه توجیهات حسین قدیانی را در سایتش ببینید).
بخشی از این موارد را در مستند دوم جلیلی مشاهده کردیم. این‌جا هم چند مورد را برای نمونه ذکر می‌کنیم:
علیرضا نوری‌زاده (ضدانقلاب فراری) از مردم خواسته است به هیچ عنوان به جلیلی رأی ندهند و گفته است: همه باید تلاش کنند تا جلیلی رأی نیاورد. او برای ما فاجعه است. هرکسی جز او مهم نیست؛ مهم این است او رأی نیاورد.
نتانیاهو: اگر جلیلی رئیس‌جمهور آینده‌ی ایران بشود، مقاومت تقویت شده و سلطه‌ی ما بر منطقه از بین خواهد رفت.
سازمان منافقین: جبهه‌ی اصلاحات تمام توان خود را به‌کار بگیرد تا جلیلی روی کار نیاید.
امیدوارم ملت آگاه ما با انتخاب صحیح، این جمله‌ی شهید بهشتی را بر سر آمریکا فریاد بزنند که «از دست ملت ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر!»

ضعف‌های دکتر جلیلی:

1. جلیلی برای اداره‌ی کشور هیچ برنامه‌ای ندارد. او در دقیقه‌ی 90 ثبت‌نام کرد و این خود نشانه‌ی بی‌برنامگی او است.
برخی با به رخ کشیدن برنامه‌های رضایی و قالی‌باف، جلیلی را به بی‌برنامگی متهم می‌کنند و از این میان به عدم صلاحیت او حکم می‌دهند. جا دارد از خودمان بپرسیم: کار رئیس‌جمهور چیست و کسی که رئیس‌جمهور می‌شود دقیقاً چه‌کار باید بکند؟! اگر پاسخ این است که «او باید با همکاری کابینه‌ی خود (که در آینده انتخاب می‌کند و تک‌تک آن‌ها باید مورد تأیید مجلس باشند) و با لحاظ چشم‌انداز کلی نظام، قوانین و برنامه‌های تصویب شده‌ی مجلس را اجرا کند»، در این صورت انصافاً برنامه‌ی نوشته شده‌ی او در عرض چند روز و چند هفته و چند ماه و حتی چند سال، چه‌قدر می‌تواند در کار او نقش داشته باشد؟!
من قبول دارم کسی که با برنامه و تمهیدات قبلی آمده است از کسی که عجولانه و بی‌هیچ برنامه‌ای آمده، موفق‌تر است، ولی دم زدن از طرح و برنامه که بعضاً در قالب کتاب و جزوه ارائه می‌شود، بیش‌تر جنبه‌ی تبلیغاتی دارد. چیزی که برای یک رئیس‌جمهور لایق لازم است، داشتن یک نگاه فراگیر و توانایی لازم برای کشف ظرفیت‌ها و به‌کارگیری نیروهای کارامد و داشتن ابتکار عمل در دوراهی‌ها است. عمده‌ی برنامه‌ی کاری رئیس‌جمهور نوشته شده است و او باید در اجرای آن توانایی نشان بدهد.
ثبت‌نام در دقیقه‌ی 90 لزوماً نشانه‌ی بی‌برنامگی و شتاب‌زدگی نیست. آیا آقای هاشمی هم که در دقیقه‌ی 90 ثبت‌نام کرد، بی‌برنامه بود؟! او که برای ریزترین امور برنامه‌ها داشت!
گذشته از این، دکتر جلیلی در تبلیغات خود به خوبی نشان داده است که از نظر طرح و برنامه از رقبای خود چیزی کم ندارد. جبهه‌ی پایداری که از مدت‌ها پیش با به‌کارگیری کارشناسان خبره به برنامه‌ریزی پرداخته بود، و نیز کارشناسان متخصص حوزه‌های مختلف با تمام قوا به پشتیبانی از او برخاسته‌اند.

2. یکی از ضعف‌های بزرگ جلیلی انتساب او به دولت احمدی‌نژاد است. او نماینده‌ی جریان انحرافی مشایی است.
می‌گویند وقتی می‌خواهی دروغ بگویی، چنان دروغ بزرگی بگو که کسی نتواند باور نکند! این تهمت، شایعه‌ای است که با هدف تخریب جلیلی طرح شده است؛ وگرنه جلیلی و جریان انحرافی حتی یک مشابهت کوچک ندارند. نه دولت از او حمایت کرده است و نه جلیلی خود را به دولت منسوب می‌داند. دکتر جلیلی بارها در صحبت‌های تبلیغاتی خود از این انتساب تبری جسته است.

3. جلیلی سابقه‌ی اجرایی ندارد. چگونه مدیریت کشور را به دست کسی بسپاریم که سابقه‌ی اجرایی درخشانی در پرونده‌ی خود ندارد؟
اگر مراد از سابقه‌ی اجرایی، کارهای خدماتی مثل سابقه‌ی درخشانی که طرفداران محترم قالی‌باف برایش قائلند، باشد، پاسخش گذشت (در دلیل شماره‌ی 5 از دلایل انتخاب جلیلی). اما اگر منظور، توانایی مدیریت در عرصه‌ی کلان کشوری است، اتفاقاً پرونده‌ی بسیار درخشان جلیلی در مسؤولیت قبلی او (ریاست شورای عالی امنیت ملی) مؤید این توانایی است. هرچند افرادی مثل روحانی می‌خواهند این درخشش را کم‌سو جلوه دهند ولی به قول معروف: چراغی را که ایزد برفروزد، هرآن‌کس پف کن، ریشش بسوزد.
انصافاً افق مدیریتی ریاست شورای امنیت ملی بالاتر است یا شهرداری تهران؟! انصافاً؟!

4. دکتر جلیلی حتی اگر اصلح باشد، رأی نمی‌آورد. نظرسنجی‌ها این را می‌گویند.
این سخن به مسأله‌ی «اصلح یا صالح مقبول» اشاره دارد که بنده درباره‌ی آن در یادداشت «اصلح یا صالح مقبول؟» توضیحات کافی را داده‌ام. علاوه بر این‌که نظرسنجی‌هایی که جامعه‌ی آماری واقعی‌تری دارند، مثل نظرسنجی سایت تبیان، چیز دیگری را نشان می‌دهند. در این نظرسنجی‌ها یا جلیلی نفر اول است یا با فاصله‌ی بسیار اندکی از نفر اول (قالی‌باف) قرار دارد. روند رشد آرای جلیلی در نظرسنجی‌ها و در متن جامعه نسبت به سایر کاندیداها بیش‌تر است.

5. نظر جامعه‌ی مدرسین بر روی دکتر جلیلی نیست.
جامعه‌ی مدرسین یکی از نهادهای مهم است که حفظ حرمتش بر همه لازم است. ولی متأسفانه در عرصه‌ی سیاسی ابتکار عمل را از دست داده است. در سال 84 از هاشمی حمایت کرد و در سال 88 که همه‌ی دل‌سوزان انقلاب از احمدی‌نژاد حمایت کردند، سکوت کرد. در انتخابات امسال هم خیلی ناقص و منفعل عمل کرد. اولاً خیلی دیر اعلام نظر کرد (بعد از مناظره‌ی سوم)، ثانیاً نظر قاطع و رسمی نداد. بلکه جلسه‌ای که به این مناسبت تشکیل داده بودند، به حد نصاب نرسید لذا اعلام کردند که تعداد بیش‌تر اعضای جلسه به اصلحیت ولایتی نظر دارند.

6. جلیلی مانند هندوانه‌ی دربسته است. چه ضمانتی هست که او هم مثل احمدی‌نژاد توزرد از آب درنیاید؟
در پاسخ باید عرض کنیم که هیچ ضمانتی نیست. اگر شما کس دیگری را سراغ دارید که ضمانتی برای عاقبت‌به‌خیری او دارید، عاقلانه نیست که او را رها کرده به جلیلی رأی بدهید.
برای ما سلامت گذشته و حال فعلی افراد کافی است. ما از آینده بی‌خبریم. چون معتقدیم سرنوشت انسان به دست خود او است. ما با لحاظ سلامت سابقه و شایستگی فعلی جلیلی، به آینده‌ی او هم امیدوار و خوش‌بینیم. اگر برای پیش‌بینی آینده بخواهیم ملاک‌هایی داشته باشیم و با آن‌ها آینده‌ی نامزدها را ارزیابی کنیم، مسلماً آینده‌ی جلیلی نسبت به دیگران از ضمانت خیلی بیش‌تری برخوردار خواهد بود.
مقاله‌ی «پاسخ به هفت شبهه‌ی انتخاباتی درباره‌ی جلیلی» را که توسط حجت‌الاسلام رسایی تحریر شده است، توصیه می‌کنم حتماً بخوانید.

چند نکته
نکته‌ی 1: من رقابت را بین اصول‌گرایان می‌بینم نه بین اصول‌گرایان و جریان مخالف موسوم به اصلاح‌طلبان. اصلاح‌طلبان بعد از فتنه‌ی 88 به انزوا نشسته‌اند و حالا حالاها جایگاهی برای عرض اندام ندارند. البته من معتقد نیستم که همه‌ی اصلاح‌طلبان همان فتنه‌گران هستند. برخی‌شان بودند و برخی دیگر مرکب فتنه‌گران بودند و به آن‌ها سواری خوبی می‌دادند؛ به همین خاطر چوبش را هم خوردند.
این را از زبان کارشناسان آگاه (مانند دکتر یامین‌پور و پیام فضلی‌نژاد) عرض می‌کنم: روحانی رأی قابل توجهی نخواهد داشت. نگران چیزی نباشید.

نکته‌ی 2: با توجه به نکته‌ی 1، دیگر مسأله‌ی اصلی اصول‌گرایان، مسأله‌ی اتحاد نیست؛ بلکه مسأله‌ی انتخاب اصلح از بین اصول‌گرایان است. البته اتحاد اصول‌گرایان در این شرایط هم خوب است ولی اتحاد باید بر نامزد اصلح صورت بگیرد و معیارهای واهی از جمله جذب آرای خاکستری و چند نظرسنجی جهت‌دار نمی‌تواند معیار درستی باشد.

نکته‌ی 3: برخی در دفاع از جلیلی، چنان موضع می‌گیرند که گویا طرف مقابل (قالی‌باف یا ولایتی) منافق یا دشمن و خائن هستند. من چنین نگاهی ندارم. از بین جلیلی و ولایتی و قالی‌باف، هرکدام رأی بیاورند من خوشحال می‌شوم ولی جلیلی را بسیار بسیار شایسته‌تر از دیگران می‌دانم.

امتیاز کلی این مطلب (0)

0 از 5 ستاره
  • #460

    آویژه

    در منطق ما شکست اگر نیست که نیست<br /><br />این کشور اگر بیمه ی اولاد علیست<br /><br />آن برگ برنده ای که در توشه ی ماست<br /><br />سید علی حسینی خامنه ایست<br /><br />سلام ماحق داریم ناراحت باشیم ولی الان دیگه وقت وحدته<br />مطمئنم حکمتی در کار بوده مطمئنم خدا در هر لحظه بهترین چیزی رو که ممکنه اتفاق بیفته رو برای بنده اش رقم می زنه<br />ولی مردم ما نون رو به استقامت و پایداری فروختند<br />و این خیلی چیز ها رو به ما ثابت کرد الان هم اگر امام زمان بیاد ما ازش طلب نان میکنیم نه عدالت<br />ثابت کرد بهمون که چرا الان آقا نمیان<br />ما از بزرگان اصولگرا توضیح می خوایم باید جوابگوی این خیانتشون باشن ما ناراحتی های 8 سال آینده ی سی علی غیزیمان را از چشم انها می بینیم<br />راستی آپم تشریف بیارین خوشحال میشم

  • #459

    فوری

    www.arzeshha.ir/OrderDetails.aspx?ID=1452<br />ــــــــــــــــــــــــــــــ<br />پاسخ مدیر سایت:<br />عزیز من مرعوب تخریب‌ها نشو، این یک کلیپ قدیمی است که طرفداران بعضی نامزدها بی‌تقوایی کردن و در روز آخر منتشر کردن. به سایت خود آقای پناهیان (bayanmanavi.ir) رجوع کن شبهه برطرف می‌شه. رجانیوز هم تکذیب این کلیپ رو منتشر کرده. آقای پناهیان حرف آخرشو دیروز در بزرگ‌‌ترین همایش انتخاباتی در کشور که برای دکتر جلیلی بود زد.

  • #458

    charshanba

    سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان میهمان

0 / 5000 محدودیت حروف
متن شما باید کمتر از 5000 حرف باشد

مطالب برگزیده

جمهوری اسلامی ایران تبیین ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت


زنان و ازدواج پاسخ به چند ابهام درباره‌ی زنان و ازدواج در آیین اسلام


حجاب ده تلنگر درباره‌ی حجاب و عفاف


شراب یک لحظه مستی، یک عمر پستی! (شراب‌خواری)


یوسف علیه‌السلام علاقه به هم‌جنس زیبارو


دوستش دارم دوستش دارم (سلسله مقالات)


آزادی جنسی غربی چرا نباید در آزادی جنسی از غرب و اروپا که الگوی پیشرفت و تمدن هستند پیروی کنیم؟


عصبانیت چگونه عصبانیت خود را کنترل کنم؟


خودشناسی چگونه می‌توانم خودم را بشناسم و بحران هویت را پشت سر بگذارم؟


استخاره، آری یا نه، چرا و چگونه؟ استخاره، آری یا نه؟ چرا و چگونه؟


چگونه خوش‌تیپ و امروزی و در عین حال باحجاب باشم؟ چگونه خوش‌تیپ و امروزی و در عین حال باحجاب باشم؟


چرا خدا مشکل همه‌ی بنده‌هاشو حل می‌کنه جز ما؟! چرا خدا مشکل همه‌ی بنده‌هاشو حل می‌کنه جز ما؟!


چرا فقط اسلام؟! چرا ادیان دیگر نه؟! چرا فقط اسلام؟! چرا ادیان دیگر نه؟!


حسین علیه‌السلام در مصاف ابلیس حسین علیه‌السلام در مصاف ابلیس


رنج پُرارج (عادت ماهانه) رنج پُرارج (عادت ماهانه)


هدف آفرینش انسان هدف آفرینش انسان


حالا کی بهشت و جهنم رو دیده؟!! حالا کی بهشت و جهنم رو دیده؟!!


رجعت، افسانه یا حقیقت؟! رجعت، افسانه یا حقیقت؟!


حکم خشن سنگسار چگونه با عقل و فطرت انسانی سازگار است؟ حکم خشن سنگسار چگونه با عقل و فطرت انسانی سازگار است؟


آیا حکم اسلامی ارتداد با آزادی اندیشه و حقیقت‌جویی منافات ندارد؟! آیا حکم اسلامی ارتداد با آزادی اندیشه و حقیقت‌جویی منافات ندارد؟!


چگونه این چشم صاحب‌مرده را کنترل کنم؟ چگونه این چشم صاحب‌مرده را کنترل کنم؟


چگونه توبه‌ای پایدار و شکست‌ناپذیر داشته باشم؟ چگونه توبه‌ای پایدار و شکست‌ناپذیر داشته باشم؟


چرا امام خامنه‌ای؟ چرا امام خامنه‌ای؟


کنترل جمعیت یا انقراض شیعه؟! کنترل جمعیت یا انقراض شیعه؟!


شبهه‌ای درباره‌ی نماز و پاسخ آن شبهه‌ای درباره‌ی نماز و پاسخ آن


بررسی روزه‌ی دختران نه ساله + گفت‌وگو باچند فرشته‌ی نوبالغ بررسی روزه‌ی دختران نه ساله + گفت‌وگو باچند فرشته‌ی نوبالغ


هنری به نام «امر به معروف و نهی از منکر» هنری به نام «امر به معروف و نهی از منکر»


حقیقت دعا و اسرار اجابت حقیقت دعا و اسرار اجابت


شب قدر و معمای سرنوشت شب قدر و معمّای سرنوشت


20 راز در زندگی مشترک 20 راز در زندگی مشترک