با نام خدا
انتخابات يکي از شورآفرينترين پديدههاي اجتماعي در کل دنيا است. اين پديده در ايران اسلامي علاوه بر شورآفريني، کانون توجه و تمرکز شديد خيرخواهان و بدخواهان انقلاب است. انصافاً در ايام پرشور انتخابات، روحي تازه در کالبد انقلاب دميده ميشود؛ البته صحنههاي تلخ و ناراحتکننده هم زياد پيش ميآيد؛ ولي لطف خدا ـ به برکت خون شهدا و به برکت دعاي امام شهدا ـ چنان شامل حال اين ملت است که حتي اتفاقات تلخ انتخابات نيز به نفع نظام تمام ميشود و نتيجهي نهايي آن رشد و تعالي مضاعف جامعه ميشود. الحمد لله!
براي اينکه انتخابات، به بهترين شکل انجام پذيرد و کمتر شاهد حوادث تلخ و ناراحت کننده باشيم، بايد به فرهنگ صحيح انتخابات بهاي بيشتري بدهيم و همگي در بالا بردن سطح فرهنگ انتخابات تلاش کنيم.
برخي از مسائل مربوط به فرهنگ صحيح انتخابات، بيشتر متوجه احزاب سياسي و نامزدهاي انتخاباتي و مسؤولان مربوطه است و بخشي هم بيشتر مربوط به طرفداران و رأي دهندگان است؛ اما در کل، همهي ما اعم از نامزد و رأي دهنده، در ايجاد فرهنگ صحيح انتخابات نقش داريم.
داشتن هدف درست بين خود و خدا
اگر هدف صرفاً خدمت و انجام وظيفه باشد، خداوند به انسان آرامش و سعهي صدر عطا ميفرمايد و رفتاري منطقي و بزرگوارانه بدون هيجانزدگي از او بروز ميکند، در نتيجه، انقياد و تبعيت صددرصد در برابر حق از خود نشان ميدهد؛ هرچند به ضرر ظاهري خود باشد.
ديروز (25/2/92) هنگام رانندگي راديو معارف را گوش ميکردم که مجري جملهاي را از امام نقل کرد به اين مضمون: «اگر ما بر شاه پيروز نميشديم، جاي نگراني نداشت، ما نگران اين بوديم که به تکليف خود عمل نکرده باشيم».
داشتن تقوا و اخلاق سياسي
امام خامنهاي دربارهي تقوا و اخلاق سياسي ميفرمايند:
«تقواى سياسى؛ يعنى هركس كه در كار سياست است، سعى كند با مسائل سياسى صادقانه و دردمندانه و از روى دلسوزى برخورد كند. سياست به معناى پشت هم اندازى و فريب و دروغ گفتن به افكار عمومى مردم، مطلوب اسلام نيست. سياست يعنى ادارهى درست جامعه؛ اين جزو دين است. تقواى سياسى، يعنى انسان در ميدان سياست، صادقانه عمل كند.» (خطبههاي نماز جمعه، 16/1/81)
«از بداخلاقيهاى انتخاباتى بايد به شدت پرهيز كنند؛ بدگويى كردن، اهانت كردن، تهمت زدن، براى عزيز كردن خود و يا نامزد مورد نظر خود، ديگران را و رقبا را در چشم مردم خوار كردن، اينها راهها و روشهاى صحيح و اسلامى نيست. رقابت بايد باشد؛ رقابت مثبت و پرشور، اما با رعايت موازين اخلاقى.» (ديدار با مردم ابرکوه، 15/10/86)
«رقابتها را منصفانه كنند. حرفها را منصفانه كنند. از جادهى انصاف خارج نشوند. خب، به طور طبيعى هر نامزدى حرفى دارد و حرف مقابل خود را رد ميكند؛ اين رد و ايراد فىنفسه اشكالى ندارد؛ اما مشروط بر اينكه تويش بىانصافى نباشد، كتمان حقيقت نباشد.» (مشهد، 1/1/88)
«در همين انتخابات اگر بد عمل بكنيم، به هم بد بگوييم، با هم كينهورزى كنيم، به يكديگر تهمت بزنيم، برخلاف قوانين و مقررات رفتار كنيم، ميتواند وسيلهى سقوط و ضعف و انحطاط باشد؛ دست خود ما است؛ امتحان الهى است.» (ديدار با کارگزاران نظام، 21/7/86)
رعايت خطوط قرمز نظام
خطوط قرمز نظام يعني چارچوب و مرز نظام که اگر کسي اين خطوط را رعايت نکرد، بيرون از نظام مقدس جمهوري اسلامي است؛ مثل قانون اساسي، اصل ولايت فقيه، امنيت ملي، عزت و اقتدار در برابر دشمنان.
شبهه: شايد کسي اين خطوط قرمز نظام را قبول نداشته باشد. مگر نظام جمهوري اسلامي وحي منزل است که نتوان در چارچوب آن شک و ترديد کرد؟! مگر همين قانون اساسي را نسل اول بزرگان انقلاب ننوشتهاند تا مردم به آن رأي بدهند؟!
پاسخ: براي انجام فعاليت سياسي در چارچوب يک نظام، پذيرش قانون اساسي آن نظام در قول و عمل شرط اساسي است. اين در همهجاي دنيا مسلّم و غيرقابل ترديد است. بدون پذيرش قانون، فعاليت سياسي در داخل آن نظام معنا ندارد. فعاليت سياسي بدون پذيرش قانون ميتواند عناوين مختلفي داشته باشد که يکي از خطرناکترين آنها «براندازي» است. مثل اينکه کسي بخواهد وارد زمين فوتبال شود و بازي کند، اما قوانين فوتبال را قبول نداشته باشد. آيا با چنين کسي ميتوان فوتبال بازي کرد؟! چه تضميني وجود دارد که فوتبال او در ادامه به کيکبوکسينگ تبديل نشود؟!
با وجود اين، قانون اساسي و حتي اصل ولايت فقيه وحي منزل غيرقابل خدشه و نقد نيست. هرکسي ميتواند نسبت به اصليترين مباني نظام نقد وارد کند؛ اما هر سخن جايي و هر نکته مکاني دارد. فضاي حساس انتخابات، گفتن هر سخن و انجام هر کاري را برنميتابد. اگر کسي نسبت به اصول نظام، نقد علمي داشته باشد، بايد نقد خود را در فضاي علمي (و نه در بين عموم جامعه) و بين کارشناسان و صاحبنظران مطرح کند. و اگر کسي از لحاظ تصويب و اجرا نقد داشته باشد، بايد نقد خود را در جمع قانونگزاران (مجلس شوراي اسلامي) و ساير ارگانهاي مرتبط مطرح کند.
امام خامنهاي دربارهي لزوم فعاليت در چارچوب نظام ميفرمايند:
«اين انتخاباتها يكى از بزرگترين محسّناتش اين است كه از ركود جلوگيرى ميكند. بهترين شكل ادامهى يك نظام اجتماعى اين است كه در عين ثَبات، تحوّل داشته باشد. ركود بد است و ثبات خوب است. ثبات يعنى استقرار؛ يعنى اين چارچوب، اين هندسه، در جاى خود محفوظ باشد، مستقر باشد، ريشهدار باشد؛ در عين حال در داخل اين چارچوب، تحولات، مسابقات و رقابتها وجود داشته باشد. اين بهترين شكل است كه كشتى نظام در درياهاى طوفانى بتواند بدون دغدغه حركت كند. و هى تجرى بهم فى موج كالجبال؛ اين دربارهى كشتى نوح است. كشتى حركت ميكند، در بين امواج گوناگون هم هست؛ ليكن اين امواج سهمگين نميتوانند استقرار او را از بين ببرند. اين استقرار بايست وجود داشته باشد. البته در درون اين استقرار، در درون اين چارچوب، تحول وجود دارد.
بنابراين همهى تحولات بايد در چارچوب باشد. اگر چنانچه كسى وارد ميدان رقابت انتخاباتى و مسابقهى انتخاباتى بشود، اما بخواهد چارچوب را بشكند، او از قاعدهى نظام خارج شده است، از قواعد حركت انتخاباتى خارج شده؛ اين غلط است، اين درست نيست. بايد همهچيز در چارچوب نظام باشد. اين چارچوب، قابل تغيير نيست.» (بيانات معظمله در ديدار با اعضاي مجلس خبرگان، 6/12/1388)
پايبندي به قانون اساسي و اخلاق اسلامي در حرف و عمل
مثلاً اگر شوراي نگهبان صلاحيت کسي را رد کرد، به حکم قانون گردن بنهد و جاروجنجال راه نيندازد. يا وقتي کسي يا حزبي ديد مردم برخلاف تصورش به او رأي ندادند، آشوب به پا نکند و فضاي کشور را ملتهب نکند.
پايبندي به قانون اساسي بخشي از خطوط قرمز نظام است که در فقرهي قبلي تبيين شد. ذکر جداگانهي آن به دليل اهميت بسيار آن است.
اثبات خود، نه نفي ديگران
در منطق همانطور که ميخوانيم اثبات چيزي، غيرش را نفي نميکند، نفي غير نيز چيزي را اثبات نميکند. اگر کسي يا حزبي مدّعي است که بيش از هر کسي براي تصدّي مسؤوليتي صلاحيت دارد، بايد شايستگي خودش را براي مردم اثبات کند تا بتواند رأي آنها را جلب کند. برخي به اين قاعدهي ساده توجهي ندارند و گمان ميکنند با تخريب و نفي ديگران، خودشان اثبات ميشوند! مانند آقاي موسوي که در انتخابات رياست جمهوري 88 وقتي از او پرسيدند: چرا شما دائماً دولت فعلي را تخريب و تخطئه ميکنيد؟ پاسخ داد: «من فقط براي تخريب و بيان عيبهاي احمدينژاد آمدهام»!
بعضيها هم گمان ميکنند براي اينکه اهميت حضور آنها به خوبي روشن شود و نقش منجيگري آنها به روشني نمايان شود، بايد به اصطلاح، سياهنمايي کنند وضعيت کشور را قبل از آمدن خودشان تاريک و سياه ترسيم کنند و اينکه قبل از او هيچکاري نشده و او است که با آمدن خود يکدفعه همهجا را آباد خواهد کرد. اين اشتباه را احمدينژاد در انتخابات دورهي اول رياست جمهوري خود مرتکب شد که با تذّکر رهبري مواجه شد. الآن هم ميبينيم که بعضيها متأسفانه نسبت به خدمات هشت سالهي دولت فعلي، چنين رويکردي دارند.
وقتي اهتمام نامزدها و احزاب به جاي نفي ديگران، اثبات خود باشد، رنگ و بويي مثبت فضاي رقابت سياسي را دربرميگيرد و جامعه از تشعشعات منفي که زايندهي کينه و حسد و دشمني است، در امان ميماند.
امام خامنهاي دربارهي پرهيز از تخريب ديگران ميفرمايند:
«من بهطور جد از همهى كسانى كه نسبت به نامزدهاى مختلف علاقهمندىاى دارند، درخواست ميكنم، اصرار ميكنم كه اين علاقهمندى خودتان را از راه تخريب ديگران، اهانت به ديگران، متهم كردن ديگران نشان ندهيد. هرچه ميخواهيد، از نامزد مورد علاقهى خودتان تمجيد كنيد، تعريف كنيد؛ اما ديگران را تخريب نكنيد. اين علامت بدى است.» (ديدار با مردم يزد، 12/10/86)
پرهيز از ريختوپاش تبليغاتي
براي معرفي يک شخص براي تصدي يک مسؤوليت، روشهاي زيادي هست که بدترين نوع آن، به تقليد از سبک غربي، تبليغات پرسروصداي کاغذي و صرف هزينههاي هنگفت و ريختوپاشهاي بيخود و بيملاحظه است.
ميتوان اسم اين روش را «روش بادکنکي» گذاشت؛ زيرا ـعلاوه بر اينکه از بادکنک زياد استفاده ميشود!ـ مثل يک بادکنک فضا را پرميکند و خيلي به چشم ميآيد، در حالي که سبُک و توخالي است. اين روش فقط بر کساني تأثير ميگذارد که خيلي اهل فکر و انديشه و عمقنگري نيستند و فقط فريب ظواهر را ميخورند، که چنين انحطاطي از ملت فهيم ايران به دور است.
به عقيدهي من، وقتي مشاهده ميشود کسي دست به چنين تبليغات پرجاروجنجال و ريختوپاشهاي پرهزينه ميزند، همين کار دليل بر بيلياقتي او است و به دليل همين کار غلط نبايد به او رأي داد.
همانطور که شنيدهايد، براي انتخابات رياست جمهوري 92، سازمان صدا و سيما، براي هر نامزد دستکم، ده ساعت برنامهي تبليغاتي لحاظ کرده است که با وجود اين، ديگر نيازي به توسل به روش بادکنکي نيست. اگر کسي چيزي در مشت داشته باشد، در اين ده ساعت برنامه تلويزيوني و راديويي ميتواند خودش را به خوبي معرفي کند. اگر کسي خلاف اين عمل کرد، خود دليل بر خالي بودن مشت او است.
امام خامنهاي ميفرمايد:
«امروز در دنيا، دموكراسى، يك دمكراسى حقيقى نيست؛ زيرا فشار تبليغات پرزرق و برق توخالى، با سخنان فريبآميز، آنچنان بر ذهن مردم سنگينى مىكند كه امكان انتخاب درست را به مردم نمىدهد؛ نمىگذارند مردم فكر كنند. هركس كه مقدارى از كارهاى انتخاباتى كشورهاى به اصطلاح دموكراتيك را مشاهده كرده باشد، اين معنا برايش واضح است. حرفهايى كه مىزنند، وعدههايى كه مىدهند، قيافههايى كه مىگيرند، تملّقهايى كه از بعضى از قشرها يا گروهها مىگويند، ارتباطهايى كه با جناحهاى خاصّى برقرار مىكنند تا نظر آ نها را جلب بكنند، اينها كارهاى سالمى نيست؛ كارهايى است كه وقتى در يك مجموعهى مردمى انجام گرفت، فضا را مسموم مىكند و قدرت فكر كردن به آنها نمىدهد. تبليغ، صحيح و حق است؛ اما با معناى واقعى كلمه، با حفظ حدود شرعى كلمه، به دور از فريب، به دور از كارهاى دروغين و نمايشى، به دور از متهم كردن اين و آن.» (ديدار با وزير و مسؤولان کشور و استانداران، 27/9/70)
پرهيز از شعارهاي کلي، طرح برنامههاي دقيق
کليگويي و طرح شعارهاي کلي که مسير دقيق و روشني را ترسيم نميکند، مردم را خسته ميکند. کليات را مردم ميدانند، چيزي که نميدانند و ميخواهند بدانند اين است که شما دقيقاً ميخواهيد چهکار کنيد؟ لذا دست از کليگويي برداريد و برنامههاي دقيق و عملياتي خود را تبيين کنيد، اگر داريد!
در همين راستا، کار جبههي پايداري در انتخابات رياست جمهوري 92 مبني بر ارائهي برنامهي دقيق چهار ساله، يک ماه قبل از روز انتخابات، واقعاً ستودني است. باشد که ديگران نيز درس بگيرند. البته صرف اين کار دليل بر اصلح بودن آنها نيست و بايد برنامهي ارائه شده مطالعه شود و نيز ملاکهاي ديگر سنجيده شود.
انتخاب منطقي و مستدل
در يک انتخاب مهم، براي رسيدن به يک نتيجهي درست، بايد يک فرايند منطقي را طي کنيم. يعني مراحل زير را به ترتيب انجام دهيم:
ـ در شروع کار، خود را از هرگونه ذهنيت و گرايش پيشين غير از «رسيدن به انتخاب درست» خالي کنيم.
ـ ملاکهاي انتخاب را بررسي کنيم و از بين ملاکهاي مختلف، ملاکهاي صحيح را از ناصحيح جدا کنيم و بين ملاکهاي صحيح، اولويتبندي کنيم؛ يعني ملاکهاي درجهي اول را از ملاکهاي درجهي دوم و سوم و... جدا کنيم.
ـ اهداف و شعارها و سخنان و برنامههاي نامزدها را خوب و با دقت مطالعه و تحليل کنيم.
ـ سوابق نامزدها را بررسي کنيم و دقت کنيم چه کساني در داخل و خارج از آنها طرفداري و حمايت و چه کساني با آنها دشمني ميکنند ميکنند.
ـ سخنان و توصيههاي صاحبنظران و بزرگان را مورد مطالعه و مداقّه قرار بدهيم. دربارهي نظراتمان با اهل بصيرت، بحث و گفتوگو و مشاوره کنيم.
ـ با جمعبندي اطلاعات و دادههاي درست، و با تکيه بر درک و تشخيص خودمان فرد اصلح را به گونهاي انتخاب کنيم که در پيشگاه خداوند حجت شرعي داشته باشيم.
تذکر: برخي براي انتخاب اصلح، تحت تأثير محيط و فضايي که در آن قرار دارند، اول موضع ميگيرند، بعد به دنبال جفتوجور کردن دليل و مدرک براي اثبات موضع خود ميروند. ما اين اشتباه را مرتکب نشويم و حواسمان باشد که هميشه اول به سراغ دلايل و قراين و شواهد برويم و با تکيه بر آنها از کسي يا حزب و جناحي دفاع کنيم.
حضرت آقا در فرمايشات ديروز خود (25/2/92) فرمودند:
از افرادى كه ممكن است ما را هدايت كنند، راهنمايى كنند، كمك بخواهيم؛ بالاخره خودمان را به حجت شرعى برسانيم. اگر انسان بر طبق حجت شرعى كار كرد، چنانچه بعداً غلط هم از آب دربيايد، باز سرفراز است، ميگويد من تكليفم را عمل كردم؛ اما اگر بر طبق حجت شرعى عمل نكنيم، بعد خطا از آب دربيايد، خودمان را ملامت خواهيم كرد؛ عذرى نداريم، حجتى نداريم.
مثبت باشيم و مثبتانديش
در ايام خلق حماسهي بزرگ انتخابات، همهي ما بايد سرشار از حماسه و نشاط باشيم؛ نه فقط در بين همفکران خود، بلکه حتي در برابر مخالفانمان نيز خوشبين و مثبتنگر باشيم و اجازه ندهيم که نفرت و خشم و ناراحتي سرتاپايمان را بگيرد. هرگز اجازه ندهيم هيجان سياسي انتخابات، در ما انرژي منفي توليد کند. بايد هيجاناتمان را مديريت کنيم و به اصطلاح جوگير نوشيم. انگيزهها و عقدهها و عواطف شخصي را تحت کنترل دربياوريم و آنها را در کارمان دخالت ندهيم.
سراسر شور و حماسه و انرژي مثبت بودن، يک توصيه در برابر دوستان نظام (با ما موافق باشند يا مخالف) و کساني است که در داخل چارچوب نظام جادارند. اما همين شور و حماسه و انرژي مثبت در درون ما، اقتضا دارد که در برابر دشمنان و بدخواهان خارجي و داخلي (فتنهگران) خشمگين و غيرتمند باشيم و با نهايت عزّت و اقتدار با آنها برخورد کنيم.
امام خامنهاي ميفرمايند:
«در انتخابات با كرامت رفتار كنند همه؛ چه آنهايى كه نامزد ميشوند، چه آنهايى كه طرفدار آنهايند، چه آنهايى كه مخالف با بعضى از نامزدها هستند. جناحهاى مختلف كشور، بداخلاقى و بدگويى و اهانت و تهمت و اين حرفها را مطلقا راه ندهند. اين از آن چيزهايى است كه اگر پيش بيايد، دشمن از او خوشحال ميشود.» (ديدار با مردم قم، 19/10/86)
همهچیز را فدای انتخابات نکنیم
همانطور که میدانیم، زمان انتخابات ریاست جمهوری همزمان است با زمان امتحانات آخر سال. به همین دلیل، امتحانات دبستان و دبیرستان و دانشگاه و حوزه را عقب و جلو کردند تا این دو باهم تقارن زمانی نداشته باشند. این کار میتواند چند دلیل داشته باشد:
1. برای اینکه هر دو مسأله یکدیگر را تحتالشعاع قرار ندهند. یعنی نه انتخابات سبب شود کسانی که امتحان دارند، به سبب مشارکت فعال در خلق حماسهی سیاسی، نسبت به امتحاناتشان دچار کوتاهی و کمتوجهی شوند، و نه امتحانات سبب شود کسانی که خود را برای امتحانات آماده میکنند، از مشارکت فعال در خلق حماسهی سیاسی جابمانند.
2. برای اینکه بعضی از سودجویان برای انجام تبلیغات و جریانسازی تبلیغاتی از محیطهای آموزشی سوء استفاده نکنند.
3. برای اینکه اگر دو نفر مغرض و فتنهگر خواست احیاناً آشوب و اغتشاشی در گوشهای بهپا کند، نتواند از مراکز آموزشی و از احساسات جوانان به سود خود بهرهبرداری کند.
هریک از این دلایل بهتنهایی برای از بین بردن تقارن زمان انتخابات با ایام امتحانات کافی است. امّا چرا باید زمان همهچیز را جابهجا کرد ولی به زمان انتخابات نباید دست زد؟! آسیبهای کوتاه شدن ترم دوم بر سیستم آموزشی مقاطع مختلف بر کسی پوشیده نیست. قبول داریم که اهمیت برگزاری انتخابات در زمان مقرر، همهساله و بهویژه امسال که از حساسیت بیشتری برخوردار است، خیلی بالا است و رهبری نیز بر برگزاری بهموقع انتخابات تأکید کردهاند، ولی آیا هیچ راهی نبود برای پیشگیری از تقارن زمان انتخابات با ایام امتحانات؟! صحیح است که جابهجایی زمان انتخابات الآن به صلاح نیست و حتماً باید زمان امتحانات را جابهجا کرد، ولی آیا اگر در آغاز تشکیل دولت دهم (سال 88)، با هوشمندی و آیندهنگری، چنین تقارنی پیشبینی میشد و از همان موقع اعلام میشد که به دلیل تقارن انتخابات سال 92 با امتحانات پایان سال، زمان انتخابات را دو ماه جلوتر یا عقبتر میبریم، مشکلی پیش میآمد؟! چنین جابهجایی اگر در آن موقع اعلام میشد، دیگر حساسیتی دربر نداشت و مشکلی هم برای امتحانات پیش نمیآمد. امیدواریم درس عبرتی باشد برای تدبیر دورههای آینده.
برای مطالعهی بیشتر:
ـ بایدها و نبایدهای رقابت سیاسی از نگاه مقام معظم رهبری امام خامنهای
نظرات