چهارشنبه, 04 ارديبهشت 1404

شناسه پیام‌رسان‌ (ایتا، روبیکا و سروش)
h_shad_ir@

 کانال سایت در پیام‌رسان سروش
hshadir@

انشای جالب و معنادار امیرمهدی

امیرمهدیبسم الله

دیروز امیرمهدی، پسر ده ساله‌ام گفت: درس آزاد داریم درباره‌ی فرهنگ ایرانی. معلممان گفته بروید کافینت و یک صفحه درباره‌ی این موضوع بگیرید و بیاورید. من می‌دانستم که متأسفانه بسیاری از دانش‌آموزان تحقیق‌های درسی خود را مستقیم از اینترنت کپی می‌کنند و گاه حتی خودشان آن را یک بار مطالعه نمی‌کنند؛ اما این‌که خود معلم دانش‌آموزانش را توصیه به این کار بکند برایم خیلی عجیب و غیرقابل قبول بود. همین مسأله را برای امیرمهدی توضیح دادم و گفتم خیلی بد است که دانش‌آموزهای ما این‌قدر ضعیف و ناتوان باربیایند. به او پیشنهاد دادم همین مسأله را موضوع انشایش قرار دهد و در همین باره بنویسد. او هم نوشت و در پایان انشایش را به من نشان داد. خوب نوشته بود و به طرز جالبی موضوع انشایش را به مسائل جاری سیاسی و اجتماعی کشور ربط داده بود.

«موضوع انشا: فرهنگ نوشتن انشا در مدارس ایران

هدف از انشا نوشتن در مدارس این است که حرف زدن دانش‌آموزان و توضیح دادن و توصیف کردن آن‌ها تقویت شود. ولی متأسفانه بعضی از مردم این دوره این کار را نمی‌کنند و به‌جای این‌که خودشان انشا بنویسند می‌روند و از کافینت و اینترنت ورقه‌ی انشا را می‌گیرند. همین آدم‌ها برای درس یاد گرفتن از کتاب دیگری کپی می‌کنند تا در امتحان‌ها قبول شوند و با پول دادن مدرک می‌گیرند. و اگر این مردم مهندس، دکتر، کارمند، و تعمیرکار جامعه شوند و مثل روحانی، اوباما، جانکری، ترامپ، ظریف، و لاریجانی در جامعه کاره‌ای شوند، جامعه‌ی اسلامی و دین و قرآن را از بین می‌برند و چیزهایی شبیه به برجام در جامعه‌ی اسلامی می‌سازند و می‌گویند ما در برجام با آمریکا صحبت می‌کنیم تا تحریم‌ها برداشته شود ولی تا به حال هیچ تحریمی برداشته نشده؛ مثل کمبود آب، جنگ، و گران بودن اشیا و میوه.

آیا شما می‌دانید این آدم‌ها کشور ایران و دین اسلام را غربی می‌کنند؟

بچه‌ها بیایید انشاها را خودمان بنویسیم و اگر از اینترنت استفاده می‌کنیم، درست استفاده کنیم و انشای آماده از کافینت نگیریم؛ تا باسواد شویم و در آینده به جامعه‌ی خودمان خیانت نکنیم.»

انشا «فرهنگ نوشتن انشا در مدارس ایران»

امتیاز کلی این مطلب (0)

0 از 5 ستاره
  • #1222

    معلم ادبیات شما

    با سلام مجدد. خواهش می کنم
    از لطف شما خیلی ممنونم
    از خدا می خواهم همیشه موفق و سعادتمند باشید انشاءالله
    امیدوارم آقا امیر مهدی هم همیشه موفق باشه، مخصوصا که انشای قابل تحسین و خیلی خوبی نوشته بود با مفهوم و محتوای خوب و در خور تأمل ضمنا در این شب جمعه که شب رحمت و دعا هست،
    شادی روح پاک پدر نازنینت مرحوم حقمراد عزیز را مسألت دارم و امیدوارم روحش غریق رحمت و مغفرت الهی باشد
    واقعا یکی از بهترین و صادق ترین دوستان و همکاران ما بود
    یادش گرامی و همیشه در قلبهای یاران است

  • #1221

    معلم ادبیات شما

    سلام خدمت دانش آموز عزیزم حاج آقا حامد شاد عزیز!
    از دیدن سایت ارزشمند و موفقیت های چشمگیر شما در عرصه ی علم و تبلیغ، خیلی خرسند شدم. زمانی شما شاگرد ما بودید اما الآن معلم ما و جامعه هستید
    خدا را هزاران مرتبه شاکرم.
    خواستم در مورد توضیح جنابعالی ذیل کامنت شماره 2 که
    توسط داود نوشته شده عرض کنم: همزه ی اضافی یا همان "ء" که بصورت مازاد به دنبال واژه هایی مانند املا و انشا می آید، در گذشته بصورت املاء و انشاء نوشته می شد اما اکنون علامت همزه ی مازاد یا همون "ء" در آخر کلمات املا و انشا عملا تبدیل به حرف "ی" گردیده و در نگارش فارسی امروز، آن علامت همزه، حذف شده و بجای عبارت "املاء آن" و "انشاء آن"، بصورت "املای آن" و "انشای آن" نوشته می شود: یعنی بجای املاء آنها نوشته می شود: املای آنها و بجای انشاء آنها ایضا: انشای آنها. یعنی در نگارش فارسی کنونی، عبارات املای امیر مهدی و انشای امیر مهدی صحیح است البته همزه ی مازاد یا اضافه در پایان کلمات املا و انشا،
    یک غلط رایج و متداول است که مانند تمام اغلاط رایج و اغلاط مصطلح باید به تدریج کنار گذاشته شود و از نگارش و محاوره، کم کم حذف شود چرا که هنوز هم خیلی ها حتی قدیمی های با سواد و اهل فضل، آن دو واژه را چه بصورت تنها و چه بصورت عبارت مرکب یعنی دارای مضاف الیه به همان صورت قدیمی املاء و انشاء می نویسند که اگرچه صحیح نیست اما هنوز هم کاربرد دارد چون غلط رایج است.
    نکته ی دوم در مورد حرف "در" که بصورت اضافه و زاید در جمله ی امام و فرموده ی ایشان آورده باید عرض کنم اگرچه کاملا روشن و بدیهی و مسلم است که عبارت "عالم، محضر خداست" در فرمایش امام و جمله ی امام، صحیح می باشد، اما بنده خودم بارها و بارها شاهد بودم که در اکثر کتابها خصوصا کتابهای درسی، برخی روزنامه ها، برخی دیوار نوشته ها و پارچه نوشته ها متاسفانه تا همین چند سال قبل می نوشتند: عالم در محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید. حتی در اکثر سربرگ ها و نامه های اداری هم این حرف "در" که اضافه بود نوشته می شد و این هم شده بود یک غلط رایج تا اینکه بنا بر اعلام رسمی موسسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) به عنوان تنها متولی رسمی نشر، حفظ و صیانت از اصالت آثار امام، عین دستخط امام راحل، ملاک عمل قرار گرفت و در نهایت، با چاپ و نشر هماهنگ "صحیفه امام" در بیست و اندی جلد بجای کتابهایی که در گذشته، تحت عنوان "صحیفه نور" و بصورت پراکنده توسط ناشران مختلف، چاپ شده بود جمله ی : "عالم، محضر خداست. در محضر خدا معصیت نکنید" به عنوان جمله ی صحیح و اصیل و عین فرمایش امام راحل شناخته شد و ملاک قرار گرفت بنابراین در مورد آن حرف اضافه ی "در" مربوط به فرمایش امام و گسترش آن در سطح جامعه در سالهای گذشته، متاسفانه رسانه های گروهی هم تا حدودی تقصیر و کوتاهی داشتند. امیدوارم همیشه سلامت و موفق و موید باشید انشاءالله

    ***** پاسخ *****

    علیکم السلام خدمت معلم گرامی!
    از نکات دقیق و ظریفتون ممنونم!
    من تقریباً هیچ وقت به غلط املایی کاربران محترم سایت گیر نمی‌دم و در موارد لازم خودم غلط‌ها رو اصلاح می‌کنم؛ ولی وقتی دیدم این کاربر گرامی در بین اون‌همه عبارت‌های خوب یک دانش‌آموز کلاس پنجم، تنها پیوسته نوشتن اسم نامبارک «جان کری» رو می‌بینه و به‌ش گیر می‌ده، من هم به اشتباه‌هایی که در نوشته‌ی خودش بود گیر دادم.
    باز هم ازتون تشکر می‌کنم و التماس دعا دارم!

  • #1220

    سیدمرتضی

    راجب انتقاد آقا داوود....
    انتقاد جالب و جوابی جالب تر
    و اینکه خوب میشد آقا داوود فامیلیشونم میگفتن...
    و مردونه حرفشون رو ادامه میدادن...
    بعضی ها خودشون به دیگران اتهام تهمت به مسئولین میزنن...
    بعد تو نظر دادنشون راجب پست بالا خوب که نگاه می کنی:
    میبینی تقریبا تمام مسئولین خلخالی رو یکی یکی تو فضای عمومی اسم برد و حتی توهین کرد...
    حالا کاری با این انتقاد و جواب انتقاده ندارم ولی خداییش این قسمتش خیلی باحال بود...
    طرف نمیدونه چطور، و باید چی بگه...
    بابا شما که ادعات میشه حداقل وقتی میخوای یه جا نظر بدی با خونسردی نظر بده...
    خود گویی و خود خندی ...
    عجــــــب مرد هنرمندی ...

  • #1219

    علیرضا

    خدا بیامرزه حاج آقای شاد رو
    اگه الان من و ده ها جوون مثل من الحمدلله دارن تو مسیر حق قدم بر میدارن ، مسلما یه قسمت بزرگی از این توفیق رو مدیون این پدر دلسوزی هستیم
    خدا حفظ کنه پسران و نوه هاش رو...

    ***** پاسخ *****

    از لطف شما ممنونم. خدا همه‌ی اموات مؤمنان از جمله اموات شما رو غریق رحمت کنه!

  • #1218

    داود

    سلام. اول به پسرت املاء صحیح کلمات رو یاد بده بعدش انشاء او را در سایت منتشر کن. اول به پسرت تذکر بده که کلمه ی "جان کری" را درست بنویسد بعدش برایش به به و چه چه کن. ضمنا به پسرت یاد بده به مسوولان وقت کشور، توهین نکند. البته جای نگرانی نیست چون شما و افرادی مثل شما از قبیل رسایی، کوچک زاده، نقدی، زاکانی، زارعی، بذرپاش و ... همیشه مصونیت دارید بنابراین اگر به رئیس جمهور و وزیر محترم امور خارجه، توهین هم بکنید و فحش هم بدهید هیچ اشکالی نداره و ایرادی بر شما وارد نیست چون شما بصیرت دارید و دیگران ندارند. پدر خدابیامرزت - رحمت الله تعالی علیه - هم آدم تندرویی بود دقیقا همینطور که شما و پسرت هستی. خدا رحمتش کند، مرحوم پدرت در خلخال، خیلی ها را بدبخت و بیچاره کرد (وقتی که در هسته ی گزینش آموزش و پرورش بود)، البته ایشان و همه ی دوستان و رفقای ایشان، تندرو بودند و جزو دار و دسته ی یکتایی. اعضای دار و دسته ی یکتایی، ظلم های فراوانی به مردم خلخال کرده اند که نمونه ی بارز آن، پاکسازی کردن 580 معلم از آموزش و پرورش خلخال می باشد. حسابش رو بکن: در شهر اردبیل به اون بزرگی که 59 تا مغازه ی مشروب فروشی داشت، فقط 7 معلم، پاکسازی شدند در حالی که در شهر خلخال که فقط یک مغازه ی مشروب فروشی داشت و آن یک مغازه هم تعطیل شده بود، 580 معلم با نام خدا و قرآن و پیامبر صلی الله و امام زمان عج توسط نمایندگان و پیروان انجمن حجتیه در خلخال، پاکسازی و شرمنده ی زن و بچه هایشان شدند (دوران ریاست میر بشیر ملعون و انواری). بله، این کارنامه ی سیاه دار و دسته ی یکتایی در خلخال می باشد که حق الناس سنگینی بر گردنشان است، دار و دسته ای با این افراد: میر بشیر لطیفی - اباصلت جعفرزاده - میر غیاث لطیفی - تقی بابایی - حاجی بابایی - انواری - سید روح الله عزیزی - فولادی - حقمراد شاد و ... چنین افرادی. سرت رو درد نیاورم. خدا پدرت رو رحمت کند و ببخشد انشاءالله. امیدوارم پدر مرحومت و دوستان عزیزش در قیامت بتوانند بخاطر تضییع و پایمال نمودن حقوق مردم بی گناه خلخال در دهه ی 60 به خدا جواب دهند. "عالم در محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید". و من الله التوفیق

    ***** پاسخ *****

    علیکم السلام
    اگر قرار به گرفتن غلط املایی و لفظی باشد، شما هم چند غلط در این چند سطر دارید؛ از همزه‌ی آخر واژه‌های «املا» و «انشا» گرفته تا «درِ» اضافی در جمله‌ی امام (عالم محضر خدا است)!
    گذشته از این، چه کسی گفته باید املای آدم بیست باشد تا اجازه‌ی انشا نوشتن داشته باشد؟!
    تنها غلط املایی امیرمهدی اسم نامبارک وزیر آمریکا است. جا داشت اسم اوباما و ترامپ را هم کج و معوج و به‌هم‌ریخته بنویسد. چنین واژه‌هایی از ریشه و اساس غلطند؛ پس چه بهتر که لفظشان هم نازیبا باشد! شما باید یادتان بیاید «مرگ بر شاه»هایی که با شاه معکوس بر در و دیوار نوشته می‌شد!
    گفتید پسرم در انشایش به مسؤولان کشور توهین کرده است. کدام توهین؟ آیا این‌که اسم چند مسؤول خودباخته را کنار اسم دشمنان آورده، توهین است؟ یا این‌که گفته این‌ها جامعه را از اسلام و قرآن دور می‌کنند؟ یا شاید هم این‌که از هم‌کلاسی‌هایش خواسته خوب و درست درس بخوانند تا در آینده به جامعه‌ی خودشان خیانت نکنند، در نظر شما به مسؤولان ناتوان و ناکارامد توهین شده است؟!
    با ملاکی که شما برای ارزیابی آدم‌ها دارید، فکر می‌کنم اگر چند صفحه قرآن بخوانید، به این نتیجه می‌رسید که خود خدا از همه تندروتر است! و اگر چند صفحه از تاریخ اسلام را مطالعه کنید، به این نتیجه می‌رسید که شخص پیامبر و امام علی انسان‌هایی افراطی و تندرو بودند! و اگر واقعه‌ی کربلا و عاشورا را بشنوید، مانند آن نویسنده‌ی دگراندیش می‌گویید: امام حسین افراط کرد و نتیجه‌ی افراطش را هم دید! اگر شجاعت داشته باشید و با همین ملاکی که من و پسر و پدرم را ارزیابی می‌کنید درست پیش بروید، خواهید دید که در تاریخ معاصر، تندروتر و افراطی‌تر از امام خمینی و امام خامنه‌ای کسی نیست!
    تندروی و کندروی اموری نسبی هستند. ممکن است کسی با یک معیار، تندرو و با معیاری دیگر، کندرو ارزیابی شود. احتمالاً معیار و میزان شما برای ارزیابی دیگران، خودتان و عملکرد خودتان است. دیگران را با خودتان مقایسه می‌کنید و هرکه را جلوتر بیابید، انگ تندروی بر او می‌چسبانید!
    درباره‌ی عملکرد پدرم در هسته‌ی گزینش معلمان اطلاعات درستی ندارم و ندانسته از او دفاع نمی‌کنم؛ ولی تا کنون همیشه و هرجا مدح عدالت و دقت و صلابت پدرم را در این مأموریت مهم شنیده‌ام. همه او را برای درست انجام دادن این وظیفه‌ی حساس می‌ستایند؛ البته همه به‌جز زخم خورده‌ها!
    به یاد دارم یک بار پدر مرحومم می‌گفت: درباره‌ی اهتمام و پای‌بندی یکی از متقاضیان معلمی به نماز به نتیجه‌ی قاطع نرسیده بودم. برخی شواهد نشان می‌داد که اهل نماز است و برخی شواهد نشان از بی‌توجهی‌اش به نماز داشت. برای اطمینان خاطر رفتم به سراغ خودش و از او خواستم صادقانه بگوید نماز می‌خواند یا خیر. او هم صادقانه گفت: راستش را بخواهی تابستان‌ها نمی‌خوانم! پدرم می‌گفت: من هم تنها به همین دلیل او را رد کردم. می‌گفت: کسی که بعد از یک عمر برخورداری از نعمت‌های گوناگون خدا هنوز اهمیت و جایگاه نماز را به درستی نفهمیده، اگر در جایگاه آموزش و تربیت کودکان جامعه قرار بگیرد، آیا کسی بهتر از خود تربیت خواهد کرد؟!
    نیز به یاد دارم دختر یکی از همکاران پدرم به دلیل بدحجابی رد شده بود. خیلی‌ها به پدرم فشار می‌آوردند که تجدید نظر کند؛ ولی پدرم رعایت عدالت و قانون را به ملاحظه‌ی همکار و توصیه‌ی دوستان ترجیح داد و اجازه نداد آن خانم بدحجاب وارد عرصه‌ی معلمی شود.
    این‌ها را که می‌گویم یاد اوایل طلبگی خودم می‌افتم؛ پایه‌ی سوم طلبگی، سال ۱۳۷۷. در آن سال مرا به عنوان نماینده‌ی کلاس انتخاب کردند. مسؤول آموزش لیست طلبه‌ها را به دستم داد و وظایف نماینده‌ی کلاس را برایم تشریح کرد و قوانین حضور و غیاب را بیان کرد. گفت: با ورود استاد به کلاس، حضور و غیاب شروع می‌شود و هر کسی که بعد از استاد پا به کلاس گذاشت، تأخیر می‌خورد؛ حتی اگر بلافاصله پشت سر استاد وارد کلاس شود. تأخیر بیش از ده دقیقه هم غیبت است. هر سه تأخیر هم یک غیبت محسوب می‌شود. من از سختی قوانین تعجب کردم و پرسیدم: واقعاً باید همین‌طور عمل کنم؟ گفتند: بله و بر دقت کار تأکید کردند.
    من هم با همین دقت حضور و غیاب می‌کردم و با دقت ثانیه‌ای انجام وظیفه می‌کردم. گاه پیش می‌آمد که وقتی به کلاس می‌رسیدم می‌دیدم استاد سر کلاس است. در چنین مواقعی برای خودم هم تأخیر می‌زدم. بعد از مدتی دیدم که همه از دستم شاکی هستند. رفتم پیش مسؤول آموزش و از نمایندگی کلاس استعفا دادم و گفتم: رعایت قوانین سخت شما باعث می‌شود همه از دستم ناراحت و شاکی شوند. گفتم: یا قوانین را تسهیل کنید یا مرا از ادامه‌ی کار معاف کنید. نپذیرفتند و گفتند: نه این و نه آن!
    یکی دو ماه به همین منوال پیش رفت تا این‌که دیگر طاقت‌ها تمام شد و همه علیه من شورش کردند و با هجوم به دفتر آموزش، مسؤول آموزش را مجبور کردند تا مرا عزل کند و کسی دیگر را جایگزین کند. کس دیگری را به جای من گذاشتند که دیگر آن سخت‌گیری‌ها را نداشت و با بچه‌ها همراه و هماهنگ بود و هوایشان را داشت. نمی‌دانم آیا قانون را اصلاح کردند یا این‌که نماینده‌ی جدید مصالحی را می‌دید و می‌فهمید که من نمی‌دیدم و نمی‌فهمیدم!
    بعد از آن ماجرا من دیگر نمایندگی هیچ کلاسی را به عهده نگرفتم!
    یادش به‌خیر؛ آن روزها بچه‌های کلاس مرا تندرو و افراطی می‌دانستند و می‌گفتند: شورش را درآوردی!
    توصیه‌ی پایانی: وقتی ادعایی مطرح می‌کنید و اعداد و ارقام و آمار ارائه می‌کنید، حتماً با سند و مدرک حرف بزنید. در غیر این صورت، حرف‌های شما ارزشی نخواهد داشت. متأسفانه این روزها دیگر کسی آمار و ارقام بی‌سند و مدرک را باور نمی‌کند! من که نمی‌توانم عددهای ۵۸۰ و ۵۹ و ۷ را همین‌طور بی‌حساب و کیلویی از شما قبول کنم! مگر شهرستان خلخال در بیست سی سال گذشته چند تا معلم داشت که ۵۸۰ نفرشان اخراج شوند؟! حداقل می‌گفتید ۵۸ نفر تا بشود باور کرد!

  • #1217

    مهدی

    خیلی جالب بود....ماشاءالله امیر مهدی

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان میهمان

0 / 5000 محدودیت حروف
متن شما باید کمتر از 5000 حرف باشد

مطالب برگزیده

جمهوری اسلامی ایران تبیین ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت


زنان و ازدواج پاسخ به چند ابهام درباره‌ی زنان و ازدواج در آیین اسلام


حجاب ده تلنگر درباره‌ی حجاب و عفاف


شراب یک لحظه مستی، یک عمر پستی! (شراب‌خواری)


یوسف علیه‌السلام علاقه به هم‌جنس زیبارو


دوستش دارم دوستش دارم (سلسله مقالات)


آزادی جنسی غربی چرا نباید در آزادی جنسی از غرب و اروپا که الگوی پیشرفت و تمدن هستند پیروی کنیم؟


عصبانیت چگونه عصبانیت خود را کنترل کنم؟


خودشناسی چگونه می‌توانم خودم را بشناسم و بحران هویت را پشت سر بگذارم؟


استخاره، آری یا نه، چرا و چگونه؟ استخاره، آری یا نه؟ چرا و چگونه؟


چگونه خوش‌تیپ و امروزی و در عین حال باحجاب باشم؟ چگونه خوش‌تیپ و امروزی و در عین حال باحجاب باشم؟


چرا خدا مشکل همه‌ی بنده‌هاشو حل می‌کنه جز ما؟! چرا خدا مشکل همه‌ی بنده‌هاشو حل می‌کنه جز ما؟!


چرا فقط اسلام؟! چرا ادیان دیگر نه؟! چرا فقط اسلام؟! چرا ادیان دیگر نه؟!


حسین علیه‌السلام در مصاف ابلیس حسین علیه‌السلام در مصاف ابلیس


رنج پُرارج (عادت ماهانه) رنج پُرارج (عادت ماهانه)


هدف آفرینش انسان هدف آفرینش انسان


حالا کی بهشت و جهنم رو دیده؟!! حالا کی بهشت و جهنم رو دیده؟!!


رجعت، افسانه یا حقیقت؟! رجعت، افسانه یا حقیقت؟!


حکم خشن سنگسار چگونه با عقل و فطرت انسانی سازگار است؟ حکم خشن سنگسار چگونه با عقل و فطرت انسانی سازگار است؟


آیا حکم اسلامی ارتداد با آزادی اندیشه و حقیقت‌جویی منافات ندارد؟! آیا حکم اسلامی ارتداد با آزادی اندیشه و حقیقت‌جویی منافات ندارد؟!


چگونه این چشم صاحب‌مرده را کنترل کنم؟ چگونه این چشم صاحب‌مرده را کنترل کنم؟


چگونه توبه‌ای پایدار و شکست‌ناپذیر داشته باشم؟ چگونه توبه‌ای پایدار و شکست‌ناپذیر داشته باشم؟


چرا امام خامنه‌ای؟ چرا امام خامنه‌ای؟


کنترل جمعیت یا انقراض شیعه؟! کنترل جمعیت یا انقراض شیعه؟!


شبهه‌ای درباره‌ی نماز و پاسخ آن شبهه‌ای درباره‌ی نماز و پاسخ آن


بررسی روزه‌ی دختران نه ساله + گفت‌وگو باچند فرشته‌ی نوبالغ بررسی روزه‌ی دختران نه ساله + گفت‌وگو باچند فرشته‌ی نوبالغ


هنری به نام «امر به معروف و نهی از منکر» هنری به نام «امر به معروف و نهی از منکر»


حقیقت دعا و اسرار اجابت حقیقت دعا و اسرار اجابت


شب قدر و معمای سرنوشت شب قدر و معمّای سرنوشت


20 راز در زندگی مشترک 20 راز در زندگی مشترک