با نام خدا
استاد موحدي (استاد عقايد سال چهارم طلبگي) گفت:
مدتي بود كه براي نماز شب به حرم حضرت معصومه سلام الله عليها ميرفتم و در قنوت نماز وتر دعاي ابوحمزهي ثمالي را (اگر اشتباه نكنم!) ميخواندم. بعد از مدتي چيزهايي ميديدم كه در حالت عادي قابل مشاهده نيست. يك روز يكي از آشنايان را ديدم كه روحاني هم بود. ديدم كه صورتش خيلي تيره و تار و انگار گلآلود است. از ديگر رفقا از احوال او جويا شدم، يكي از رفقا گفت: سعي كن با او نشست و برخاست نكني. گفتم: چرا؟ گفت: افكار و عقايدش حسابي منحرف شده. مدتي است عقيده دارد امام باقر و امام صادق عليهما السلام بزرگترين خيانت را به اسلام و تشيع كردهاند!
استاد موحدي ميگفت: اين باز شدن چشم برزخيام را با يكي از اساتيد اخلاق و عرفان درميان گذاشتم. ايشان گفت: اگر ميخواهي در ميان اين مردم زندگي كني و در كار طلبگي خودت موفق باشي اينها را بگذار كنار. من هم ديگر آن اعمال را كنار گذاشتم و همه چيز عادي شد.
نظرات