با نام خدا
(سال 1379) سؤالي داشتم كه بر روي كاغذ نوشته بودم و ميخواستم جواب آن را از حضرت آيت الله جوادي آملي بگيرم. سال چهارم طلبگيم بود. پرسيدم: چگونه ميشود ايشان را ديد؟ گفتند: ايشان هر روز ساعت 10 تا 11 در مسجد اعظم درس تفسير دارند. بعد از اتمام درس ميتواني نامهي خود را به ايشان بدهي.
قبل از ساعت مذكور به مسجد رفتم و منتظر آقا نشستم. ايشان تشريف آوردند و رفتند بالاي منبر. من هم با فاصلهي كمي از منبر نشستم.
ايشان قرآني را در دست داشتند و در صفحهاي كه تفسيرش ميكردند يك برگ كاغذ بود. ايشان مشغول تدریس و من هم غرق تماشا و استماع بودم...
در اثناء درس خواستند براي مطلب بيان شده، شاهد و دليل از جاي ديگر قرآن بياورند. بعد از ذكر نام سوره و شمارهي آيه قسمت ديگري از قرآن را باز كردند و آيهي مورد نظر را قرائت كردند؛ بدون اينكه دنبال سوره و آيهي مورد نظر بگردند. يعني دقيقاً همان صفحه را باز كردند كه ميخواستند. چند دقيقهي بعد بار ديگر شمارهي آيهاي از سورهاي ديگر را گفتند و قرآن را باز كردند و بدون حتي يك صفحه ورق زدن آيه را از قرآن تلاوت كردند. يعني هرجاي قرآن را كه اراده ميكردند بدون نياز به گشتن برايشان باز ميشد. من شبيه اين ماجرا را قبلاً دربارهي يكي از علما خوانده بودم ولي آن روز به چشم خودم ديدم.
نظرات