با نام خدا
امروز (82/8/19) نماز ظهر و عصر را پشت سر آيت الله جوادي آملي حفظه الله خواندم. كمي زودتر از وقت رفته بودم. در صف اول جماعت نشسته بودم و مشغول مطالعه بودم. بعد از چند دقيقه حاج آقا از در پشتي تشريف آوردند و جمعيت راه باز كردند و حاج آقا با متانت خاص خود سلامكنان جلو آمدند. من به ايشان نزديك نبودم و نميتوانستم از نزديك سلام بگويم. حاج آقا از بين صفوف عبور كرده، به جايگاه امام جماعت رسيدند. سر مباركشان را براي سلام دادن به سمت مخالف من برگردانده بودند و پشتشان به من بود. من در دلم خيلي رسمي به ايشان گفتم: «السلام عليكم». ايشان به سمت ما برگشتند و از بين آنهمه افراد، به من ـكه نسبتاً دور بودم ـنگاه كردند و جواب سلامم را دادند.
صدايشان را نشنيدم ولي عبارت «سلام عليكم» به خوبي از حركت لبهايشان مشهود بود. قبلاً چنين كرامتي را دربارهي يكي از ائمه عليهم السلام خوانده بودم ولي اين بار با چشم خودم دربارهي يكي از شاگردان اهل بيت عليهم السلام مشاهده كردم.
نظرات