بسم الله
ماه رجب است و زیباییهای وصفناپذیرش! به نظر من دعای معروف «یا من ارجوه لکل شیء» در بین دعاها بینظیر است. نهایت عظمت و اوج عاشقی خدا در این دعا موج که نه، فواره میزند! من وقتی این دعا را میخوانم آنقدر بزرگواری خدا برایم سنگینی میکند که از خواندن این دعا شرمنده میشوم. کاش میشد این دعا را نخواند!
یاد جملهای از الهینامهی علامه حسنزاده آملی افتادم: «الهی، از خواندن نماز شرم دارم و از نخواندن آن شرم بیشتر!»
هنگام خواندن این دعا، در دو جا چنان احساس نادانی و خرفتی به من دست میدهد که در نتیجه فقط الفاظ را بر زبان جاری میکنم و انگار از معانی آن هیچ نمیفهمم! یکی عبارت «و آمن سخطته عند کل شر» است و دیگری عبارت «...جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الآخرة».
دربارهی این دعای شریف یک اشتباه رخ داده است که متأسفانه خیلی هم فراگیر است و معمولاً تذکر داده نمیشود. خود من هم سالها نمیدانستم. اغلب مؤمنان وقتی به فقرهی پایانی این دعا (یا ذالجلال و الاکرام...) میرسند، به تأسی از امام صادق علیهالسلام دست بر محاسن خود میگیرند و با تکان دادن انگشت اشارهی خود اظهار تضرع و عبودیت میکنند. شاید این رفتار حکمت دیگری غیر از تضرع و تذلل داشته باشد؛ نمیدانم؛ ولی نکته اینجا است که دست بر محاسن گرفتن و تکان دادن انگشت مربوط به بخش پیشین دعا است نه بخش پایانی آن. در مفاتیح آمده:
... حضرت فرمود: بنویس بسم الله الرحمن الرحیم بگو در هر روز از رجب در صبح و شام در عقب نمازهای روز و شب: «یا من ارجوه لکل خیر... و زدنی من فضلک یا کریم». راوی گفت: پس گرفت حضرت محاسن شریف خود را در پنجهی چپ خود و خواند این دعا را به حال التجاء و تضرع با حرکت دادن انگشت سبابهی دست راست. پس گفت بعد از آن: «یا ذالجلال و الاکرام...»
همانطور که مشخص است، حضرت ابتدا دعا را به راوی املا کرده است و سپس خودش یک بار آن را با حالت تضرع و با دست بر محاسن گرفتن و تکان دادن انگشت اشاره خوانده است و در ادامه، فقرهی پایانی را هم خوانده است. اینکه آیا امام صادق علیهالسلام هنگام خواندن فقرهی پایانی هم دست بر محاسن شریف داشت یا نه، از این عبارت چیزی به دست نمیآید ولی اینکه حضرت از ابتدای دعا تا قبل از «یا ذالجلال و الاکرام» دست بر محاسن بوده، مسلم و قطعی است. پس از این به بعد اگر میخواهیم به امام صادق علیهالسلام تأسی کنیم، باید از ابتدای دعا دست بر محاسن بگیریم.
به نظر میآید منشأ این اشتباه، نوع جملهبندی مفاتیح است که خیلیها را به اشتباه انداخته است. متأسفانه در مفاتیح نوین آیت الله مکارم شیرازی هم این نکته رعایت نشده و به همین سبک نوشته شده است و فقط تغییر اندکی در واژهها داده شده است.
نکتهی دیگر اینکه آنچه در مفاتیح آمده این است که حضرت انگشت اشارهی خود را تکان میداد؛ ولی متأسفانه بعضی از متدینان به جای اینکه فقط انگشت اشارهی خود را به آرامی تکان دهند، همهی دست خود را از مچ به پایین و گاه از آرنج به پایین و گاه از کتف به پایین تکان میدهند؛ طوری که آدم احساس میکند هرچه حرکت دست بیشتر باشد، ثواب و اثر دعا بیشتر خواهد شد!
نکتهی دیگر اینکه به دست گرفتن محاسن و تکان دادن انگشت، شرط لازم خواندن این دعا نیست. یعنی میتوان دعا را بدون این کارها خواند. انجام این کارها مستحب در مستحب است؛ یعنی مستحب اولیه هم نیست؛ بلکه مستحب ثانویه است. من بزرگانی (از جمله امام خامنهای) را دیدهام که بدون این کارها دعا را خواندهاند. من هرگز نمیگویم انجام ندادن این کارها بهتر است؛ بلکه میگویم بهجای اینکه همهی همتمان را صرف تکان دادن دست و پا بکنیم، کمی بیشتر به معنا و حقایق سازندهی این دعا توجه کنیم.
نکتهی پایانی اینکه در آخرین جملهی این دعا «حرم شیبتی علی النار»، شیبه به معنای ریش نیست تا افراد بیریش (خانمها و پسران کمسن و سال) با آن مشکل داشته باشند. شیبه یعنی پیری که کنایه از ضعف و ناتوانی و عجز و نیاز است.
نظرات (13)