پرسش:
خانوادهام چند وقتى است كه قصد خواستگارى كردن از دخترى براى برادرم را دارند؛ اما هر وقت صحبتى از اين موضوع ميشود صبر مىآيد؛ بهطورى كه همگى ما را نگران كرده. ميشود ما را راهنمايى بفرماييد؟ با تشكر
پاسخ:
اعتقاد به لزوم صبر بعد از عطسه کردن، هیچ سند و مدرک شرعی و عقلی و علمی ندارد و در کتابهای علمی از این باور به عنوان خرافه یاد شده است.
نه آیه و روایتی دلالت بر توصیه به صبر بعد از عطسه دارد و نه استدلالی عقلی و منطقی پشت این توصیه خوابیده و نه تجریهای علمی و آزمایشگاهی آن را تأیید میکند.
تعداد بیشماری از انسانها هستند که به لزوم صبر بعد از عطسه هیچ اعتقادی ندارند و هرگز ندیدهاند که بعد از عطسه، اتفاق بدی برایشان پیش آید. من خود هیچ وقت به صبر و دست کشیدن از کار بعد از شنیدن یک عطسه پایبند نبودهام و تا کنون یک مورد هم پیش نیامده که اتفاق بدی برایم رخ دهد.
البته اتفاق بد در زندگی هر کسی و در هر لحظهای ممکن است رخ دهد و گاه ممکن است زمان آن بلافاصله بعد از عطسهی یک نفر باشد؛ ولی این تقارن زمانی نباید باعث شود ما خیال کنیم که ارتباطی منطقی بین عطسه و اتفاق بد وجود دارد. رخ دادن اتفاق بد ممکن است بعد از سرفه یا سکسکه یا آروغ هم پیش آید، پس چرا کسی اعتقادی به لزوم صبر بعد از این موارد ندارد؟!
علاوه بر آن، اگر قرار باشد با عطسه کردن کسی، اتفاق بدی برای او یا دیگری بیفتد، این اتفاق میافتد و ربطی به صبر کردن یا صبر نکردن ندارد؛ مگر اگر کسی بعد از شنیدن عطسه از انجام کاری خودداری کند، دیگر راه هرگونه رخداد بد به رویش بسته میشود؟! اگر کسی با شنیدن عطسه از مسافرت خود منصرف شود و در خانه بماند، دیگر از اتفاق بد در امان خواهد بود و اتفاق بد اجازهی ورود به خانهاش را نخواهد داشت؟! بله، اگر صبر کردن به معنای متوقف کردن روند زندگی و از حرکت انداختن عقربههای زمان بود، میتوانستیم بگوییم صبر کردن میتواند مانع پیشآمد بد باشد، ولی صبر کردن فقط دربارهی یک یا چند کار خاص میتواند صورت پذیرد و بقیهی شؤون زندگی مثل زلزله و سکته و شنیدن یک خبر بد و مانند آن از اختیار ما خارج است و صبر کردن ما دربارهی آنها بیمعنا و مزخرف خواهد بود.
یک نکتهی روانشناسانه: برخی از روانشناسان بر این باورند که اگر انسان به موضوع خاصی عمیقاً باور داشته باشد، همین باور در او زمینهی تأثیرپذیری از آن موضوع را ایجاد میکند و شخص در اثر این باور، به آثار مثبت یا منفی آن میرسد. گاهی اسم این پدیدهی روانی را «تلقین» میگذارند و گاهی آن را تحت عنوان «قانون جذب» توضیح میدهند. یعنی وقتی کسی که عمیقاً به خرافهی عطسه و صبر باور دارد، وقتی عطسهای میشنود، حالت انتظار جدّی برای یک پیشآمد نامطلوب در درونش فعال میشود و همین امر باعث میشود در درونش گرایشی شدید او را به سمت حادثهای بد سوق دهد و او خود مرتکب اشتباهی شود (طبق قاعدهی تلقین) یا حادثهی بدی را به سوی او جذب کند (طبق قانون جذب).
اینکه آیا این نکتهی روانشناسانه چهقدر صحت دارد و آیا دین هم تلقین و جذب را به این معنا تأیید میکند یا نه، نیاز به تحقیق و بررسی دارد؛ ولی اجمالاً میتوان از منابع دینی شواهدی یافت که نشان میدهد اگر کسی در عقیدهی باطل و خرافی خود، دچار لجاجت و تعصب جاهلانه باشد، خدا او را به خودش و عقیدهاش وامینهد و سرنوشتش یا بخشی از سرنوشتش را مطابق باورش رقم میزند.
از پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله نقل شده است: هر کس امر پنهانی در درونش داشته باشد، خدا لباسی همانند آن بر تنش میکند؛ اگر خوب باشد، خوب و اگر بد باشد، بد خواهد بود. مَنْ أَسَرَّ سَرِيرَةً رَدَّاهُ اللَّهُ رِدَاءَهَا إِنْ خَيْراً فَخَيْرٌ وَ إِنْ شَرّاً فَشَرٌ.1
و نیز از امام رضا علیهالسلام نقل شده است: خداوند متعال میفرماید: من نزد گمان و باور بندهام هستم (مطابق باور او عمل میکنم)؛ اگر خوب بود، من هم همانطور عمل میکنم و خوبی برایش مقدر میکنم و اگر بد بود، من هم مطابق گمان و باورش عمل میکنم. أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي إِنْ خَيْراً فَخَيْرٌ وَ إِنْ شَرّاً فَشَرٌ.2
نتیجه آنکه ما نباید به باوری که نه ریشهای دینی و نه عقلی و نه علمی دارد، پایبند باشیم و سرنوشت خود و دیگران را بر مبنای آن شکل دهیم. چنین اعتقادی شایستهی یک انسان عاقل و متدیّن و مسلمان نیست. توجه داشته باشیم که اگر به دعوت عقل حقیقتجو پاسخ مناسب ندهیم و به ندای فطرت حقطلب لبیک نگوییم و حقیقت و خرافه را از هم تفکیک نکنیم و در تعصب جاهلانهی خود اصرار ورزیم، آن وقت دچار یک بیماری روحی و فکری خواهیم شد و خدای حکیم هم ما را به خودمان واگذار خواهد کرد تا در تاریکی اعتقاد باطلمان سرگرم باشیم و هرگز برای دیدن نور حقیقت سرمان را بالا نیاوریم. پناه بر خدا!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. کافی، ج 2
2. عیون اخبار الرضا علیهالسلام
نظرات (6)