با نام خدا
نوشتهی حاضر، چکیدهی کتاب «مردان مريخي، زنان ونوسي» است که در بیست نکته خلاصه شده است.
راز اول: وقتي خانم صحبت ميكند آقا، فقط بايد گوش بدهد.
وقتي خانم از مسألهاي ناراحت است و از مشكلي شكايت ميكند نياز به همدردي و درك شدن دارد و در پي راه حل نيست، به كسي نياز دارد كه به حرفهايش گوش دهد و به او دلداري بدهد. وقتي خانم شروع به حرف زدن در بارهي مشكلي ميكند و احساس خود را با همسر خود در ميان ميگذارد، آقا فقط بايد گوش بدهد و نسبت به همسرش همدردي كند و او را دلداري دهد. معمولاً آقا به جاي گوش دادن و همدردي، شروع به ريشهيابي و ارائهي راه حل ميكند و ميبيند كه خانم به راه حلهاي پيشنهادي او توجهي نميكند (زيرا خانم محتاج همدردي و گوش دادن است و در پي راه حل نيست) از اين رو ديگر به حرفهاي خانم گوش نميكند (چون فايدهاي در اين كار نميبيند) و خانم فكر ميكند كه او و مشكلاتش براي همسرش اهميت ندارد و به اين شكل سوء تفاهم و اختلاف پيش ميآيد.
در چنين حالتي آقا فقط بايد گوش بدهد و نسبت به همسرش همدردي كند و او را دلداري دهد و ريشهيابي و ارائهي طريق را به وقت ديگري موكول كند.
هچنين آقا نبايد ناراحتي و نگراني همسرش را بيمورد و بيدليل بداند و سعي نكند از اهميت آن بكاهد. وقتي خانم از يك چيزي نگران است دوست دارد ديگران واقعاً براي او نگران باشند. سعي در كاستن اهميت نگراني او فقط باعث افزايش ناراحتي او ميشود. مرد نبايد سعي كند به همسرش توضيح دهد كه چرا نبايد ناراحت و دلخور باشد؛ چون اين كار فقط وضع را بدتر و خرابتر ميكند. آنچه خانم ميخواهد اين است كه همسرش ناراحتي او را درك كند.
وقتي خانم احساس ناراحتي ميكند ممكن است طوري به نظر برسد كه انگار همسرش را سرزنش و ملامت ميكند، اما اگر همسرش به او توجه كند و او را درك كند ديگر او را سرزنش نخواهد كرد.
راز دوم: پيشنهاد كمك به همسر
پيشنهاد كمك كردن به مرد در نظر او نوعي تحقير و توهين است؛ زيرا پيشنهاد كمك در نظر او يعني: «تو نميتواني اين كار را انجام دهي» ولي وقتي به يك خانم پيشنهاد كمك ميشود او از اين امر خوشحال شده، آن را يك موفقيت براي خود حساب ميكند؛ زيرا پيشنهاد كمك در نظر او يعني: «من به تو توجه دارم».
راز سوم: خانم بايد به آقا اطمينان داشته باشد.
وقتي آقا مشغول كاري است، خانم نبايد به او پيشنهاد كمك كند و نبايد نظر دهد و توصيه و سفارش كند. تنها چيزي كه ميتواند بگويد اين است: من اطمينان دارم به تنهايي از عهدهي كارت برميآيي وگرنه خودت درخواست كمك خواهي كرد.
وقتي كه آقا كاري را انجام ميدهد و از آن بوي شكست ميآيد معمولاً خانم شروع به اظهار نظر ميكند و توصيه ميكند كه اين كار را بكن و آن كار را نكن. در اين حال، آقا كه استقلال طلب است و اينكه «حتماً بتواند به تنهايي از عهدهي كار برآيد» برايش خيلي مهم است و پيشنهاد كمك از طرف خانم را نوعي توهين و تحقير ميپندارد، ناراحت شده، به توصيههاي خانم توجهي نميكند و سعي ميكند به تنهايي مشكل را حل كند. در اين هنگام خانم احساس ميكند كه آقا به او و نظراتش هيچ اهميتي نميدهد و به اين شكل ناراحتي و اختلاف به وجود ميآيد.
در چنين حالتي خانم بايد ساكت باشد و به همسرش اعتماد داشته باشد و نظرات و پيشنهادات خود را در وقت ديگري اظهار كند.
راز چهارم: خانم نبايد آقا رابه خاطر اشتباهش توبيخ كند.
وقتي آقا مرتكب اشتباهي ميشود يا فراموش ميكند خواستهاي را اجابت كند و يا از عهدهي مسؤوليتي به خوبي بر نميآيد اين درست زماني است كه آقا بيش از هميشه به محبت و اعتماد خانم نياز دارد. وقتي خانم نارضايتي خود را در اين موقع نشان ميدهد، آقا ناراحتي زيادي را تحمل ميكند.
وقتي خانم به خاطر اشتباه آقا ناراحت ميشود و ناراحتي خود را ابراز ميكند، آقا به شدت عصباني ميشود و نميتواند اين وضع را تحمل كند. خانمها گاهي از اين موضوع در شگفتند كه چرا آقايان در قبال اشتباهاتشان اظهار تأسف نميكنند. پاسخ اين است كه مردها از اين نگرانند كه نكند به خاطر آن اشتباه بخشوده نشوند و عزت آنها زير سؤال برود. براي مرد بسيار دردناك است كه در برابر همسرش احساس سرشكستگي كند و ببيند كه همسرش به خاطر ضعف و ناتواني او، از دستش دلخور است.
در اين موارد خانم بايد به آقا اعتماد كامل داشته باشد و اطمينان و اعتماد خود را به او ابراز كند و به شدت از توبيخ و اظهار ناراحتي بپرهيزد؛ زيرا ناراحت شدن مشكلي را حل نميكند و اوضاع را بدتر ميكند. در چنين موقعيتي، آقا بيش از هر زماني آمادهي جروبحث است و ناراحتي خانم به گسترش اختلاف دامن ميزند. در مقابل، اگر خانم ناراحت نشود و محبت خود را از همسرش دريغ نكند و با او طوري رفتار كند كه عزّتش لكهدار نشود و احساس سرشكستگي نكند، او براي قدرداني از محبت خانم و جبران لطف او و با تكيه بر اعتماد به نفسي كه خانم به او هديه كرده است، در صدد حل مشكل برميآيد و همه چيز روبهراه ميشود.
راز پنجم: چگونه همسر بيحال خود را سر ذوق آوريد؟
وقتي خانم، بيحال و حوصله ميشود آقا بايد با «ابراز عشق و محبت» به او، او را سر ذوق آورد و آن حالت خستگي و كسالت را از او برطرف كند. وقتي خانم ناراحت و گرفته و درمانده است، آنچه را كه پيش از هر چيز ديگر به آن نياز دارد، همدلي و درك است، او بايد احساس كند كه تنها نيست، بايد نسيم محبت و عشق روح او را بنوازد، خانم هنگامي كه ابراز عشق و محبت زيادي از سوي همسرش ميبيند، به آرامش ميرسد. خانم خود را شايسته و سزاوار عشق ورزي ميداند.
همچنين اگر آقا بيحال و بيحوصله شد، خانم ميتواند از راه «اظهار نياز و ابراز احتياج»، آقا را سر حال بياورد و بيحوصلگي را از او بزدايد. وقتي مرد احساس كند ديگران به او نياز ندارند، انگيزه دادن به او مشكل ميشود. براي اينكه دوباره در او انگيزه ايجاد شود، بايد اين احساس را داشته باشد كه براي همسرش مهم و باارزش است و همسرش به او نياز دارد. مرگ تدريجي مرد هنگامي است كه تصور كند كسي به او نياز ندارد.
راز ششم: آقا بيصدا فكر ميكند و خانم با صدا.
وقتي آقا با مشكلي مواجه ميشود و يا از مسألهاي ناراحت ميشود سكوت ميكند و به فكر مشغول ميشود تا راه حلي پيدا كند و مطرح كند ولي وقتي خانم با مشكلي مواجه ميشود از همان ابتدا شروع ميكند به صحبت كردن و در واقع با صداي بلند فكر ميكند. او سعي ميكند از راه گفتوگو و درد دل كردن، به آنچه قصد گفتن آن را دارد، دست پيدا كند و پي ببرد. او افكار و انديشههاي خود را آزادانه بر زبان جاري ميسازد و آنها را با صداي بلند بيان ميكند و همين كار موجب افزايش سطح بينش او ميشود. اين روند كاملاً طبيعي است و گاهي هم بسيار ضروري به نظر ميآيد.
راز هفتم: صحبت كردن آقا
غالباً آقا برخلاف خانم، خيلي تمايل به حرف زدن ندارد و نياز زيادي به صحبت كردن ندارد.
خانم به اشتباه گمان ميكند كه آقا نياز به صحبت كردن دارد و به همين دليل بايد صحبت كند. او فراموش ميكند كه همسرش از عالم ديگري است. خانم حتي گمان ميكند كه اگر همسرش صحبت نكند در واقع او را دوست ندارد.
بعضي از خانمها براي اين كه همسرش با او حرف بزند و صحبت كند، مستقيماً او را به صحبت كردن وادار ميكند و از او درخواست صحبت ميكند؛ در حالي كه تلاش مستقيم جهت به صحبت واداشتن مرد شيوهي مناسبي نيست. خانم با درخواست صحبت از همسرش موجب سردي و خاموشي او ميشود؛ به همين دليل بعضي از مردها هنگامي كه تصور ميكنند همسرشان از آنها تقاضاي حرف زدن دارد، سعي ميكنند خاموش بمانند و در مقابل درخواست همسرشان مقاومت ميكنند.
اگر خانم ميخواهد همسرش بيشتر با او صحبت كند، بايد زماني كه آقا براي گفتوگو آمادگي دارد، به او نشان دهد كه حتي وقتي به حرفهايش گوش ميكند، از او سپاسگزار است. اگر آقا به خاطر گوش دادن به سخنان همسرش مورد تشويق و تقدير قرار بگيرد، به تدريج خودش را وارد گفتوگو ميكند.
آقا بدون تقدير و تشويق، علاقه و تمايل خود را براي گوش دادن از دست ميدهد؛ چون تصور ميكند كه گوش دادن او كاري بيفايده است. او نميداند كه گوش دادن او تا چه اندازه براي همسرش ارزشمند است. وقتي آقا به دليل گوش دادن از سوي همسرش تشويق ميشود، ياد ميگيرد كه براي صحبت كردن با همسرش ارزش خاصي قايل شود.
راز هشتم: تفاوت معنا در حرفهاي آقا و خانم
زبان مردان و زنان واژگاني مشابه دارد؛ اما نحوهي كاربرد آنها موجب تفاوت معنا ميشود. اصطلاحات آنها مشابه است اما معناي ضمني يا بار عاطفي آنها متفاوت است. سوء تفاهم به راحتي امكانپذير است.
وقتي آقا و خانم در صدد جر و بحث با يكديگر برميآيند معمولاً حرف يكديگر را درست برداشت نميكنند. در چنان شرايطي اين نكته اهميت دارد كه دربارهي آنچه از يكديگر ميشنوند خوب فكر كنند و مفهوم واقعي حرف هم را درك نمايند. مثلاً وقتي خانم ميگويد:
هيچ كس به حرف من گوش نميدهد.
آقا نبايد «هيچ كس» را به معناي واقعي خود بگيرد و جواب بدهد:
اما من الآن به حرفهايت گوش ميكنم.
او بايد بداند كه معناي جملهي خانم اين است:
ممكن است به من بيشتر توجه كني؟ توجه تو به من آرامش ميدهد، روز سختي را پشت سر گذاشتهام و احساس ميكنم كه انگار كسي دوست ندارد به آنچه مجبورم بگويم گوش دهد. ممكن است به حرفهايم گوش كني؟
يا وقتي خانم ميگويد:
ما هيچ وقت بيرون نميرويم.
آقا نبايد لفظ «هيچ وقت» را به معناي حقيقي آن فرض كند و جواب بدهد:
اشتباه ميكني، هفتهي پيش بيرون رفتيم.
بلكه منظور خانم اين است كه:
دوست دارم برويم بيرون، من خيلي دوست دارم با تو باشم.
اين نوع عبارات را نبايد به گونهی تحت اللفظي معنا و ترجمه كرد؛ بلكه آن عبارت صرفاً روشي است كه زنان براي ابراز كامل احساسات خويش به كار ميبرند.
وقتي خللي در روابط آقا و خانم به وجود ميآيد آنها بايد فرض را بر اين بگذارند كه حرف يكديگر را بد برداشت كردهاند و مطمئن باشند كه با كمي همكاري، حرف يكديگر را ميفهمند.
راز نهم: گفتوگو يا جر و بحث؟
آقا و خانم، خواهناخواه فكرها و سليقههاي متفاوتي دارند و در زندگي همه، اختلاف نظر و ناهماهنگي سليقهها بروز ميكند. بسيار اتفاق ميافتد كه يكي از زوجين از بعضي از كارها و حركات همسر خود ناراحت ميشود و آن را نميپسندد.
در مواردي كه اختلاف و درگيري پيش آمده، آقا و خانم بايد با يكديگر به گفتوگو بپردازند و نظرات مثبت و منفي و احساسات خوشايند و ناخوشايند خود را با كمال صداقت و محبت بگويند و از اين راه به توافق برسند. ولي گاهي وقتها اين گفتوگو به جر و بحث و در نهايت به جنگ و دعوا تبديل ميشود.
برخي از زن و شوهرها براي اينكه گرفتار جر و بحث نشوند يا در صورت بروز، به آن خاتمه دهند به سادگي از صحبت كردن دربارهي اختلافاتشان خودداري ميكنند و وانمود ميكنند كه همه چيز مرتب است و مشكلي وجود ندارد. يا حتي گاهي وقتها تمام تقصيرها را به گردن ميگيرند و مسؤوليت همهي اتفاقات را ميپذيرند. اين كار در كوتاه مدت موجب آرامش و هماهنگي است اما اگر در مورد مسائل و مشكلات گفتوگويي ميان زوجين صورت نگيرد و آنها به احساسهاي يكديگر گوش نكنند، ناراحتي و رنجش ظهور پيدا ميكند و در دراز مدت، آنها از احساسهاي عاشقانه و صميمي و دلسوزانهاي كه موجب نزديك شدن آنها بود محروم ميشوند.
روش مفيد آن است كه تفاوت ميان گفتوگو با جر و بحث را بشناسيم:
گفتوگوي صحيح آن است كه با احترام و محبت صحبت كنيم و با فكر درست و منطقي با مسائل برخورد كنيم و حرف طرف مقابل را اگر منطقي و درست است به راحتي بپذيريم و بر چيزي كه به صحت و درستي آن اطمينان نداريم بيدليل پافشاري نكنيم. و جر و بحث آن است كه هدف از صحبت، شكست طرف مقابل و به كرسي نشاندن حرف خود باشد و در آن، خشم و خودبيني و هواهاي نفساني به جاي احترام و حقيقتجويي حاكم باشد.
اگر ناخواسته گفتوگوي زوجين به جر و بحث تبديل شد در اين صورت بايد دانست كه: بر خلاف جر و بحث كردن كه به دو نفر نياز دارد، براي پايان دادن به آن، يك نفر كافي است.
بهترين راه اين است كه يكي از طرفين سكوت كند و مدتي كوتاه حرف نزند و آرامش و خونسردي خود را حفظ كند. پس از آن دوباره شروع به صحبت كند اما اين بار به گونهاي كه محبتآميز و محترمانه باشد.
راز دهم: نوشتن به جاي حرف زدن
گاهي اوقات به علت خاصي مثل ناراحتي زياد يا عصبانيت، انسان نميتواند با همسر خود صحبت و گفتوگو كند و حتي گفتوگو در آن حالت فايدهاي ندارد و ممكن است وضع را خرابتر كند. در اين هنگام بهترين كار، بيان مطالب به صورت كتبي است. يعني هرچه را كه در دل داريد در قالب نامهاي براي طرف مقابل خود بنويسيد. خيلي مفيد است، ميتوانيد تجربه كنيد.
راز یازدهم: خانم نبايد بيش از حد، فداكاري و ازخودگذشتگي كند.
بعضي از خانمها گاهي وقتها در درون خود چنين باور غلطي را پرورش ميدهند كه شايستگي برخورداري از عشق و محبت بيشتر را ندارند؛ لذا براي كسب اين قابليت بيش از حد فداكاري و ازخودگذشتگي ميكنند و بيش از اندازه در زندگي از خود مايه ميگذارند كه در نهايت از اين كار خسته و شاكي ميشوند. در حالي كه نيازي نيست خانم به منظور بهتر شدن رابطه با همسر تا آن اندازه ازخودگذشتگي نشان دهد. اگر خانم در اين كار افراط و زيادهروي نكند، همسرش واقعاً محبت بيشتري به او مينمايد.
وقتي آقا به نيازهاي همسرش بيتوجه ميشود مثل اين است كه هر دو نفر آنها به خواب رفتهاند. هنگامي كه خانم بيدار ميشود و به ياد خود و نيازهايش ميافتد، آقا نيز برميخيزد و تمايل پيدا ميكند تا به همسرش بيشتر محبت نمايد. وقتي خانم بيش از اندازه از خود مايه نميگذارد، آن هم به اين دليل كه احساس ميكند داراي ارزش و شخصيت است، آقا به خودش ميآيد و سعي ميكند تا موجب شادماني همسرش شود.
راز دوازدهم: خانم فراموش نكند كه آقا قهرمان او است.
آقا خود را قهرماني ميداند كه مأموريت او نگهداري از خانم و تأمين خواستههاي اوست. خانم بايد در رفتارها و گفتارهايش به اين نكته توجه داشته باشد و كاري نكند و چيزي نگويد كه روحيهي قهرماني همسرش آسيب ببيند؛ مثلاً وقتي خانم خيلي دربارهي مسائل و مشكلات زندگي صحبت ميكند و دائماً از اوضاع موجود گله ميكند، آقا احساس شكست خوردگي ميكند و احساس ميكند كه در قهرماني خود كم آورده و وظيفهي قهرماني خود را نتوانسته است به خوبي انجام دهد و اين حالت خيلي برايش سخت و غيرقابل تحمل است. به همين دليل است كه برخي اوقات آقا به سخنان و درد دلهاي خانم گوش نميدهد.
راز سیزدهم: وقتي آقا به غار ميرود
وقتي آقا با مشكل مواجه ميشود يا مسألهاي فكر او را مشغول ميكند، او مثل خانم با صداي بلند فكر نميكند؛ بلكه پيش از آنكه صحبت كند يا پاسخ دهد، ابتدا سكوت كرده، ميانديشد و دربارهي آن موضوع به تفكر ميپردازد. او در باطن خويش و در سكوت و تنهايي، به درستترين و مفيدترين پاسخ دست مييابد. خانم بايد بداند كه وقتي آقا ساكت است در واقع ميگويد:
هنوز در مورد آن، چيزي نميدانم اما دارم دربارهي آن فكر ميكنم.
اما آنچه خانم از سكوت آقا به اشتباه استنباط ميكند اين است:
من به تو جواب نميدهم؛ چون حواسم به تو نيست. آنچه گفتي مهم نيست و به همين دليل به آن پاسخ نميدهم.
براي اينكه خانم رفتار آقا را درست درك كند، بهتر است آقا اين جمله را بيان كند:
من بايد مدتي به اين موضوع فكر كنم. بعداً ميتوانيم با هم صحبت كنيم.
وقتي آقا ساكت است و حرفي نميزند و در اصطلاح به درون غار خويش رفته است، خانم بايد او را تنها بگذارد و سعي نكند از كارش سر دربياورد. او بايد بداند كه هيچ كس مجاز نيست در غار ذهن مرد پا گذارد. او نبايد نگران باشد و تصور كند كه حتماً كار ناپسند و ناشايستي از او سرزده است. بايد به تدريج دريابد كه اگر آقا به درون غار خويش ميرود پس از مدتي دوباره از آنجا بيرون ميآيد و همه چيز مثل گذشته روال خوب خود را طي ميكند.
زنان فكر ميكنند كه نبايد دوستي را كه ناراحت است تنها گذاشت. به نظر آنها دور از محبت و دوستي است كه خانم همسرش را در هنگام ناراحتي تنها بگذارد؛ از اين رو سعي ميكند براي كمك به او وارد غار ذهنش شود. او به اشتباه تصور ميكند كه اگر بتواند سؤالات زيادي را از همسرش دربارهي احساسي كه دارد بپرسد و شنوندهي خوبي باشد، حتماً حال همسرش بهتر ميشود؛ اما اين كار فقط ناراحتي آقا را افزايش ميدهد. خانم بهطور غريزي ميخواهد به شيوهاي به همسرش كمك كند كه خودش به آن شيوه مورد حمايت و ياري قرار ميگيرد. خانم حسن نيّت دارد اما پيامد اين كار نامطلوب و منفي است.
خانم بايد اين نكتهي مهم را بداند كه آقا را در زماني كه آمادگي صحبت ندارد نبايد وادار به حرف زدن نمايد. او اين موضوع را درك نكرده است كه آقا در زمان ناراحتي بايد در غار خود تنها باشد و حرفي نزند. وقتي آقا به درون غار خويش ميخزد خانم نميتواند درك كند كه چه اتفاقي ميافتد. او بهطور طبيعي تلاش ميكند تا آقا را وادار به صحبت نمايد.
خانم اميدوار است اگر مشكلي وجود دارد، با بيرون كشيدن آقا از درون غار ذهنش به او كمك كند و او را وادار به صحبت دربارهي آن مشكل كند. خانم ميپرسد:
ـ آيا مشكلي پيش آمده؟
آقا پاسخ ميدهد:
ـ نه.
اما خانم احساس ميكند كه آقا از چيزي ناراحت است. او تعجب ميكند كه چرا همسرش احساساتش را از او پنهان ميكند. او به جاي آنكه به آقا اجازه بدهد تا راه حلي را در درون غار ذهن خويش پيدا كند، ندانسته تمركز او را به هم ميزند و دوباره ميپرسد:
ـ ميدانم كه ناراحتي، از چه ناراحتي؟
آقا ميگويد:
ـ هيچي.
خانم ميگويد:
ـ هيچي؟! تو از يك چيزي ناراحتي، آن چيست؟
آقا ميگويد:
ـ ببين، حال من خوب است الآن فقط تنهايم بگذار.
خانم ميپرسد:
ـ چرا با من اينطور رفتار ميكني؟ اصلاً ديگر با من حرف نميزني. تو مرا دوست نداري. فكر ميكنم از من بدت ميآيد.
در اين لحظه آقا كنترل خود را از دست ميدهد و شروع ميكند به گفتن حرفهايي كه بعداً پشيمان ميشود.
در چنين وضعيتي خانم نبايد هيچ اعتراضي بكند و سعي نكند با ارائهي راه حل در صدد كمك به همسرش برآيد. او نبايد تلاش كند با پرسش دربارهي احساسات همسرش با او همدردي كند، كنار دهنهي غار ننشيند و منتظر بيرون آمدن او نباشد، نگران حال او نباشد و براي او تأسف نخورد، به كاري بپردازد كه موجب خوشحالي خودش ميشود.
خانم بايد اين نكته را بداند كه اگر از ارائهي توصيههاي ناخواسته جهت مشكلات همسرش خودداري كند، در واقع از او حمايت و به او خدمت كرده است، ارائهي توصيه و پيشنهاد تنها زماني مفيد است كه آقا به گونهاي مستقيم خودش آن را درخواست نموده باشد.
وقتي مردي قصد رفتن به درون غار را دارد و متوجه ناراحتي همسرش ميشود شايد براي خشنودي او از رفتن به درون غار صرف نظر نمايد. اين يك اشتباه بزرگ است؛ اگر او از رفتن به درون غار خودداري كند به فردي تندمزاج، بسيار حساس، ضعيف، فرومايه و منفعل تبديل ميشود و اوضاع بدتر ميشود.
راز چهاردهم: آقا عقبنشيني ميكند.
وقتي آقا به خانمش عشق ميورزد، بعد از مدتي خودش را عقب ميكشد و دوباره به او نزديك ميشود.
آقا پس از آنكه نياز خود را به داشتن رابطهاي صميمي با همسرش تأمين كرد به فكر استقلال و خودمختاري ميافتد و خود به خود، شروع به عقبنشيني و دوري از خانم ميكند.
خانم به آقا ميگويد: بيا با هم حرف بزنيم، ولي آقا از نظر عاطفي از او فاصله ميگيرد. درست هنگامي كه خانم ميخواهد با آغوش باز به همسرش نزديكتر شود، آقا ميكوشد خودش را عقب بكشد.
در اين هنگام خانم دچار هول و هراس ميشود. دليل اين هول و هراس آن است كه او نميداند وقتي همسرش عقبنشيني ميكند و نياز به استقلال و خودمختار بودن خويش را برآورده ميكند، دوباره باز ميگردد و تمايل به ادامهي روابط صميمانه با او دارد. در واقع مرد بهخوديخود جاي نياز به «صميميت» و «استقلال» را مرتب عوض ميكند.
چنانچه مرد امكان عقبنشيني پيدا نكند، هيچگاه فرصتي را جهت نزديك شدن به همسرش به دست نميآورد. آگاهي از اين نكته براي خانمها ضرورت دارد كه اگر به صميميت مداوم پافشاري ورزند و يا به دنبال همسرشان كه در حال عقبنشيني است راه بيفتند در اين حالت مرد همواره ميكوشد بگريزد و از همسرش فاصله بگيرد؛ زيرا او هيچگاه فرصتي پيدا نميكند تا احساس كند كه نياز به صميميت و تمايل به عشقورزي دارد.
هنگامي كه مرد عقبنشيني ميكند، خانم با هول و هراس همسرش را دنبال ميكند و در اين فكر است كه چه كار اشتباهي مرتكب شده و چگونه باعث دلسردي همسرش شده است. او تصور ميكند همسرش از او انتظار دارد كه بايد با او رابطهاي صميميتر برقرار كند. او نگران آن است كه نكند همسرش از او براي هميشه فاصله بگيرد. خانم تصور ميكند كه توان بازگرداندن همسرش را ندارد؛ چون نميداند كدام كار او موجب دلسردي همسرش شده است و اين موضوع شرايط را بدتر ميكند. او نميداند كه اين رفتار همسرش، بخشي از چرخش مدار صميميت او به شمار ميرود. چنانچه خانم شناختي در مورد اين رفتار نداشته باشد به آساني ممكن است اين رفتار همسرش را نادرست تفسير كند.
وقتي مرد خودش را عقب ميكشد به اين دليل نيست كه تمايلي به حرف زدن با همسرش ندارد. مرد نياز به مدتي تنهايي دارد. مدتي ميخواهد با خودش باشد و مسؤوليت هيچ كس را بر دوشش احساس نكند. زماني است كه ميخواهد از خودش مراقبت و به خودش توجه نمايد. پس از اين مدت او آمادگي لازم را جهت صحبت با هر كسي پيدا ميكند.
شايد بتوان گفت كه وقتي آقا با همسرش ارتباط عاطفي برقرار ميكند، تا اندازهاي خودش را فراموش ميكند. هنگامي كه به فكر نيازها، مشكلات، خواستهها، و عواطف همسرش ميافتد ممكن است از ارتباط با خويشتن خود غافل بماند. مرد با عقب كشيدن خويش فرصتي مييابد تا حدود شخصي خود را دوباره تعيين و تثبيت نمايد و نياز خويش به مستقل و خودمختار بودن را برآورده سازد.
وقتي مرد در حال عقبنشيني است، زمان مناسبي براي گفتوگو يا نزديك شدن به او نيست. بگذاريد او عقبنشيني كند كه پس از مدتي دوباره باز ميگردد. در آن هنگام مشاهده خواهيد كرد كه او رفتاري همراه با محبت و حمايت دارد و به گونهاي عمل ميكند كه گويا هيچ اتفاقي نيفتاده است. اين لحظه بهترين فرصت براي گفتوگو است.
درك اين مدار صميميت براي مردان به اندازهي زنان اهميت دارد. بعضي از مردان به خاطر عقبنشيني خود، احساس تقصير ميكنند و يا وقتي شروع به عقبنشيني ميكنند و بعد دوباره باز ميگردند، گيج ميشوند و ممكن است به اشتباه گمان كنند كه حتماً اشكال و اشتباهي در كارشان وجود دارد. خانم و آقا به منظور آسودگي خاطر بايد كه با اين رموز و اسرار مردان آشنا شوند و آن را درك كنند.
آقا در اين حالت بايد به همسرش اطمينان بدهد كه پس از عقبنشيني، دوباره به نزد او بازخواهد گشت. او ميتواند بگويد:
احساس ميكنم بايد تنها باشم. بعد از آن، اوقات خوب و خوشي را در كنار تو خواهم بود.
يا اگر در حالي كه مشغول صحبت است، قصد عقبنشيني دارد ميتواند بگويد:
من بايد مدتي دربارهي اين موضوع فكر بكنم. بعد از آن ميتوانيم با هم صحبت كنيم.
راز پانزدهم: خانم مانند موج، جزر و مد دارد.
خانم مانند موج جزر و مد دارد؛ گاهي اوج ميگيرد كه در اين صورت حس ميكند دريايي از عشق و محبت را براي همسرش در وجود خويش دارد و در اين هنگام دوست داشتنيتر است. و گاهي افت ميكند كه به شدت شخصيت و عزت نفس خود را از دست ميدهد و شديداً محتاج توجه و محبت شوهر است.
مواقعي پيش ميآيد كه خانم به راستي نميتواند شاد و خشنود باشد، خانم براي اين كه حقيقتاً شاد و خشنود شود نيازمند اين است كه به درون چاه خويش فرو برود تا در آنجا احساسات و عواطف خود را تخليه، بهبود و تصفيه نمايد. اين جريان طبيعي و بدون اشكال است. اگر قرار است به احساسات مثبت عشق و شادي و اعتماد و حقشناسي دست يابيم، ناگزيريم كه گاهي احساساتي چون خشم و اندوه و ترس و غم را حس كنيم. وقتي خانم به درون چاه خود ميرود در آن زمان ميتواند احساسات منفي خود را بهبود بخشد.
وقتي خانم در اوج بلندي موج خود قرار ميگيرد از آنچه دارد خشنود است، اما هنگامي كه موج او فروكش ميكند به فكر آنچه از آن برخوردار نيست ميافتد، هنگامي كه موج او در حال بالا رفتن است، به نيمهي پر زندگيش نگاه ميكند و هنگامي كه موج او در حال فرونشستن است به نيمهي خالي زندگيش توجه ميكند.
وقتي موج خانم فروكش ميكند شديداً محتاج توجه و محبت همسرش است. در اين هنگام، آقا بايد به او توجه و محبت فراوان نمايد و با صحبتهاي خود سعي كند او را دلداري و آرامش بدهد.
راز شانزدهم: تقارن عقبنشيني آقا و جزر خانم
اگر عقبنشيني و دوري گزيني آقا همزمان با فروكش كردن موج خانم باشد، آقا ميخواهد تنها باشد و به كسي جز خودش فكر نكند و خانم خواهان توجه و محبت و همدلي همسرش است.
در اين شرايط خانم نبايد از همسرش بخواهد كه به حرفهاي او گوش بدهد؛ زيرا عقبنشيني مرد يك نياز واقعي است و مرد واقعاً به آن نياز دارد. خانم بايد به خاطر بسپارد هنگامي كه آقا ميخواهد خودش را عقب بكشد، وقتي باز ميگردد عشق و محبت بيشتري ابراز ميكند و در آن هنگام ميتواند به صحبتهاي همسرش گوش بدهد. اين زمان بهترين فرصت براي آغاز گفتوگو است.
اگر خانم احساس ميكند كه بايد حرف بزند ولي همسرش آمادگي شنيدن حرفهاي او را ندارد، ميتواند با افراد ديگر مثلاً با دوستانش شروع به گفتوگو كند. وقتي موج خانم فروكش ميكند و همسرش نيز در غار به سر ميبرد ضروري است كه خانم به دنبال منابع ديگري جهت حمايت از خويش برود. در غير اين صورت چارهاي ندارد جز آن كه احساس درماندگي كند و موجب رنجش همسرش شود.
راز هفدهم: نيازهاي متفاوت آقا و خانم
نيازهاي عاطفي مردان با نيازهاي عاطفي زنان متفاوت است؛ آقا و خانم به اشتباه تصور ميكنند كه طرف مقابل آنها نيز نيازها و خواستههايي مشابه دارد و بر مبناي همين تصور، با همسر خود رفتار ميكنند. در نتيجه آنها از يكديگر ناخشنود و رنجيده خاطر ميشوند.
هم آقا و هم خانم گمان ميكنند كه در قبال آنچه به ديگري ارزاني ميدارند، از چيزي بهرهمند نميشوند. احساس ميكنند كه ابراز عشق و محبت آنان بيپاسخ ميماند و كسي از آن قدرداني نميكند. حقيقت اين است كه هم خانم و هم آقا اظهار محبت ميكنند اما نوع اظهار كردن آن درست نيست.
اساسيترين نياز عاطفي كه در بين آقا و خانم مشترك است، «نياز به عشق و محبت» است.
علاوه بر آن، يكي از مهمترين نيازهاي آقا، اين است كه همسرش به او اعتماد داشته باشد و او را باور داشته باشد. و در مقابل يكي از اساسيترين نيازهاي خانم اين است كه همسرش به او و احساساتش توجه كند و او را درك نمايد.
آقا در صورتي به نيازهاي خانم توجه ميكند كه نيازهاي اساسي خودش برآورده شده باشد. خانم نيز همينطور.
غالباً عشق و عاطفه بين زوجين رو به زوال مينهد و رفته رفته كمرنگتر ميشود؛ زيرا هیچكدام گمان نميكند كه نياز او با ديگري تفاوت دارد. در نتيجه نميتواند نياز عاطفي او را پاسخ دهد و ارضا كند.
از آنجا كه يكي از اساسيترين نيازهاي خانم، مورد توجه قرار گرفتن و درك شدن است، لذا خودبهخود ميكوشد كه به همسرش توجه زيادي داشته باشد و او را درك كند؛ اما آقا، چنين توجه و حمايتي را ناشي از عدم اعتماد همسرش نسبت به خويش ميداند. نياز اساسي آقا اين است كه همسرش به او اعتماد داشته باشد نه اين كه از او مراقبت كند، به همين دليل وقتي آقا واكنش مثبتي به توجه و مراقبت همسرش نشان نميدهد خانم نميتواند بفهمد كه چرا همسرش از او قدرداني نميكند.
البته آقا هم آن نوع عشق و محبتي را كه خودش خواهان آن است به همسرش ابراز ميكند كه چندان براي همسرش ارضا كننده نيست؛ به همين دليل آقا و خانم نميتوانند نيازهاي يكديگر را برآورده سازند و ناكام ميمانند.
اگر آقا و خانم نيازهاي اساسي يكديگر را درك كنند ميتوانند به راحتي با يكديگر ارتباط برقرار نمايند. اگر آقا و خانم از آنچه كه واقعاً به آن نياز دارند بهرهمند شوند، هيچگاه از زندگي با يكديگر خسته نميشوند. هر كدام از آنها حمايت عاشقانه و محبتآميز خود را بر اساس نيازهاي طرف مقابلش پايه ريزي ميكند و در نتيجه، روابط زناشويي آنها بهتر و راضي كنندهتر ميشود.
براي اين كه آقا و خانم به نيازهاي خود پيببرند ميتوانند اين موضوع را با يكديگر در ميان بگذارند و به سادگي و با صميميت دربارهي نيازهاي عاطفي خود به گفتوگو بنشينند.
راز هجدهم: كارهاي بزرگ و كارهاي كوچك
آقا بهطور غريزي ميل دارد كه تمام توان خود را بر روي يك كار بزرگ متمركز نمايد و به كارهاي جزئي كمتر اهميت ميدهد؛ از اين رو وقتي ميخواهد به همسرش محبت و خدمت كند، سعي ميكند براي او كارهاي بزرگ انجام دهد (مثلاً در شغل و كارش همّت بيشتري به خرج ميدهد تا خانوادهاش در رفاه باشند) و گمان ميكند با انجام يك كار بزرگ، به اندازهي همان، به همسرش محبت و خدمت كرده است؛ لذا به كارهاي جزئي و كوچك اهميت نميدهد؛ در حالي كه ابراز محبت و خدمت با كارهاي كوچك و جزئي در نظر خانم يكسان و برابر با ابراز محبت و خدمت با كارهاي بزرگ است. خانم به همهي آنها امتياز مساوي ميدهد.
آقا كارهاي بزرگ براي همسرش انجام ميدهد و فكر ميكند كه خدمت بزرگي را انجام داده و از ابراز محبت و علاقه به وسيلهي امور جزئي خودداري ميكند؛ در حالي كه خانم در قبال خدمت بزرگ او فقط يك امتياز به او داده است و انتظار خدمات بعدي را دارد ولي چون خدمتي نميبيند ناراحت ميشود كه همسرش به او كمتوجه است و خدماتش را ارج نمينهد. آقا كه با كارهاي بزرگ خود احساس ميكند وظيفهاش را خوب انجام داده و در حق خانمش هيچ كوتاهي نكرده، ناراحتي او را توقع زيادي و بيجا ميپندارد.
براي اين كه چنين مشكلاتي پيش نيايد، آقا بايد بداند كه خانم مانند خودرو كه داراي مخزن سوخت است، داراي مخزن عشق است و اين مخزن بايد بارها و بارها پر شود. راز پر كردن مخزن عشق خانم آن است كه به انجام كار هاي جزئي و كوچك زيادي مبادرت كنيد. براي پر كردن مخزن عشق خانم نياز نيست كه كارهاي بزرگ انجام دهيد؛ بلكه ميتوانيد با كارهاي كوچك و كمهزينه، همسرتان را از نظر محبت و عاطفه اشباع كنيد. وقتي مخزن عشق خانم پر است احساس ميكند مورد محبت قرار گرفته است و در نتيجه ميتواند به همسرش بيشتر عشق بورزد، به همسرش اعتماد كند، او را بپذيرد و تأييد كند و مورد تقدير قرار دهد.
چند نمونه از كارهاي كوچك و جزئي كه آقا ميتواند انجام دهد:
ـ به محض اين كه وارد خانه شد، پيش از انجام هر كاري، همسرش را پيدا كند و احوال او را بپرسد.
ـ از او در مورد كارهايش سؤال كند.
ـ از محل كار به او زنگ بزند و حالش را جويا شود.
ـ براي او هداياي كوچك مثل يك بسته شكلات يا ادكلن بخرد.
ـ او را به سفرهاي كوتاه ببرد.
ـ در مناسبتهاي ويژه مثل سالگرد ازدواج و روز تولد براي او هديه بخرد و يادداشت بنويسد.
ـ در را براي او باز كند.
ـ اگر خسته است برايش چايي آماده كند.
راز نوزدهم: درخواست نياز از آقا
خانمها بهطور غريزي به فكر نيازهاي ديگران هستند و بدون درخواست آنان، هر آنچه را كه بتوانند براي آنان انجام ميدهند. خانم توقع دارد كه آقا هم نسبت به او اينگونه باشد؛ در حالي كه مردها، خودبهخود، انگيزهي لازم را براي ارائهي حمايت خويش ندارند و خانم بايد از آنان درخواست كند. مثلاً خيلي راحت و دوستانه بگويد: بيزحمت بخاري را روشن كن.
اگر خانم از همسرش درخواست حمايت و كمك نكند، آقا فكر ميكند كه به اندازهي كافي از او حمايت و به او خدمت مينمايد.
خانم توجه داشته باشد كه وقتي درخواستي را مطرح ميكند، خودش را براي شنيدن «نه» آماده كند و اگر همسرش از او خواست كه آن كار را خودش انجام دهد پاسخ مثبت بدهد و به ياد داشته باشد كه مرد بايد جهت رد كردن درخواست همسرش احساس امنيت خاطر كند. اگر آقا احساس كند كه ميتواند درخواست همسرش را رد كند، بيشتر تمايل پيدا ميكند كه به درخواستهاي او پاسخ مثبت بدهد. هرباري كه خانمي از همسرش درخوست كمك ميكند و او با اینکه پاسخ منفی میدهد، احساس مي كند كه همسرش او را به خاطر پاسخ منفياش ملامت نميكند، به او امتياز ميدهد و اين موضوع را از ياد نخواهد برد و بار ديگر كه همسرش درخواست ديگري نمايد، با ميل و رغبت بيشتري پاسخ مثبت خواهد داد.
گاهي وقتها مرد بعد از پاسخ خانم، غرغر ميكند و آن كار را غرغركنان انجام ميدهد. معمولاً خانم غرغر آقا را اشتباه برداشت ميكند. او به اشتباه تصور ميكند كه همسرش تمايلي به برآوردن نيازها و درخواستهاي او ندارد؛ اما اينگونه نيست؛ غرغر مرد نشانهي اين است كه مرد ميكوشد به درخواست همسرش توجه نمايد و بيانگر اين است كه او در صدد است كه درخواست همسرش را در برابر نيازهاي خودش مورد توجه قرار دهد.
اگر خانم بداند كه غرغر كردن همسرش اغلب راهي است كه ميخواهد از آن طريق به درخواست او پاسخ مثبت بدهد، سكوت اختيار ميكند و حرفي نميزند. سكوت خانم نشانهي آن است كه مطمئن است كه مرد درگير كشمكش دروني است و ميخواهد به او پاسخ مثبت بدهد.
تا هنگامي كه خانم ساكت است، احتمال اين كه از حمايت و كمك همسرش برخوردار شود زياد است؛ اما اگر سكوت خود را بشكند نتيجهاي نميگيرد. معمولاً خانمها از روي ناآگاهي سكوت خود را ميشكنند و با اظهار جملاتي مانند: «فراموشش كن» و يا: «از تو چيز زيادي كه نخواستم!» كار را خراب ميكنند.
نكتهي بسيار مهم در مطرح كردن درخواست اين است كه درخواست خود را صريح و رك بگوييد، نه با كنايه و بهطور ضمني؛ مثلاً اگر درخواست داريد كه سطل زباله را خالي كند، نگوييد:
سطل زباله پر شده است.
بلكه بگوييد:
ممكن است سطل زباله را خالي كني؟
يا براي درخواست تميز كردن حياط نگوييد:
حياط واقعاً كثيف شده!
بلكه بگوييد:
ميشود حياط را تميز كني؟
يا براي درخواست رفتن به گردش يا مهماني، به جاي:
ما هفته هاست كه جايي نرفتهايم!
بگوييد:
ميتواني اين هفته مرا بيرون ببري؟
راز بیستم: سردي بعد از محبت
يكي از پيچيدگيهاي روابط زناشويي آن است كه وقتي همه چيز خوب پيش ميرود و از محبت همسرتان برخوردار هستيد، احساس ميكنيد كه از نظر عاطفي از او فاصله گرفتهايد. گاهي وقتها شما دلباخته و شيفتهي همسرتان ميشويد اما بعد تصور ميكنيد كه در حضور او هيچ احساس خاصي نداريد.
اين حالت كاملاً متداول و عادي است كه آقا و خانمي كه به شدت يكديگر را دوست دارند، از يكديگر ناراحت و منزجر شوند و حتي با هم دعوا كنند. اين تغييرات ناگهاني با اين كه گيج كننده است، امري عادي و رايج به شمار ميرود.
مهم اين است كه نبايد به اشتباه فكر كنيم كه عشق ميان ما و همسرمان مرده است.
اين را بدانيد كه عشق و محبت مانند «موج» فراز و نشيب دارد، گاهي دست يافتن به عشق آسان است و گاهي دشوار، گاهي ممكن است كه از نظر عاطفي احساس رضايت كنيد و گاهي احساس كنيد كه از عشق تهي هستيد. گاهي ممكن است سرشار از اميد و آرزو باشيد و زماني ديگر احساس يأس و نااميدي كنيد، تمام اين موارد بخشي از يك چرخه است؛ اما پايان شب سيه سپيد است. بايد به منظور موفقيت در روابط زناشويي خويش، اين نوسانات و حالات مختلف عشق را بپذيريم و درك كنيم. گاهي عشق بهخوديخود و به آساني شكوفا ميشود، اما زماني ديگر شكوفا شدن آن نيازمند تلاش است. گاهي قلب سرشار از عشق و زماني از آن تهي ميشود. نبايد انتظار داشته باشيم كه همسرمان هميشه به ما محبت كند و ما هميشه به او مهر بورزيم. مهم اين است كه با فراگرفتن اين نكتهها و با شناختن خود و همسرمان و با آگاهي از حقيقت زندگي و هدف از آن، سعي كنيم رشد كنيم و بهتر و بهتر شويم و هر لحظه به قلهي كمال حقيقي نزديكتر شويم.
نظرات