بسم الله
علاقهی پسر به دختر و علاقهی دختر به پسر تفاوتهای زیادی دارند که ما در اینجا فقط به دو تفاوت خیلی مهم اشاره میکنیم.
تفاوت اول این است که علاقهی دخترها عاطفی و پاک از شهوت است؛ برخلاف علاقهی پسرها که آلوده به شهوت است.
گرایش دختر به پسر در حالت اولیه، یک گرایش عاطفی و احساسی و رها از امیال جنسی است؛ هرچند ممکن است در حالت ثانویه و در اثر عواملی به شهوت آلوده گردد و با امیال جنسی آمیخته شود؛ اما گرایش پسر به دختر در ذات خود و در حالت اولیهاش گرایشی شهوانی و آمیخته با میل جنسی است؛ هرچند ممکن است گاه آتش شهوت در زیر خاکستر احساسات پاک خفته باشد؛ تا جایی که حتی برخی پسران بهشدت منکر شهوانی بودن علاقهی خود هستند.
به یاد دارم یکی از رفقای دانشجویم که پسری مؤمن و نمازخوان و مقیَّد به حلال و حرام بود میگفت: در دانشگاه با دختری آشنا شدهام که گاهی وقتها در محیط دانشگاه با هم دربارهی درس و مسائل عادی زندگی گفتوگو میکنیم؛ ولی نمیدانم چرا هروقت با او حرف میزنم یا کنارش مینشینم، سراسر وجودم پر از شهوت میشود!
بعضی از پسرها چنان احساسات و عواطف خود را پاک و بیآلایش میپندارند و چنان نسبت به آتش زیر خاکسر بیتوجه هستند که به آسانی غافلگیر میشوند و وقتی با حقیقت روبهرو میشوند که دیگر کار از کار گذشته باشد. آن وقت با تعجب از خود میپرسند: من که اینطوری نبودم! پس این چه غلطی بود که کردم؟!
خلاصه آنکه علاقهی دختر به پسر ـ در مرتبهی دستنخوردهی فطرت ـ عمدتاً یک علاقهی عاطفیِ پاک و بیآلایش است؛ ولی علاقهی پسر به دختر خردهشیشه دارد و آلوده به امیال شهوانی است. البته این به معنای بد بودن پسرها نیست؛ چون این ویژگی در فطرت آنها قرار دارد و خلقت آنها چنین شکل گرفته است.پسر بد پسری است که این ویژگی را نادیده گرفته، با تظاهر به عشق پاک، دختران را میفریبد. پسر خوب وقتی میبیند علاقهاش شهوانی است، با نیروی تقوا با آن مقابله میکند و هرگز به خود اجازه نمیدهد با جنس مخالف ارتباط خارج از چارچوب شرع داشته باشد.
بسیاری از دختران از خردهشیشه داشتن عشق پسران بیاطلاعند و بر اساس قاعدهی یکسانپنداری، خیال میکنند علاقهی پسرها هم از جنس علاقهی خودشان است و دل آنها هم مثل دل خودشان یکپارچه عاطفه و احساسهای رمانتیک است و هیچ چیز دیگری در میان نیست. همین پندار غلط زمینهی بسیاری از گولخوردنها را پدید میآورد. بله؛ طبیعی است کودکی که مار را نمیشناسد و دربارهی نیش مرگبارش چیزی نمیداند، به آسانی گول زیبایی و درخشش خط و خالش را میخورد و دستش را برای لمس کردنش دراز میکند.
همانطور که گفتیم، برخی از پسرها هم از خردهشیشه داشتن علاقهی خود به جنس مخالف بیاطلاعند. مَثَل اینها هم مَثَل کودکی است که شکلاتش را از ترس کودکان دیگر در دستش محکم گرفته و خوابیده است؛ که وقتی بیدار میشود، میبیند نهتنها شکلاتش خراب شده و از دست رفته، بلکه دست و لباسش هم کثیف شده است.
تفاوت دوم دربارهی نوع عشق دختر و پسر است. در بخشهای قبلی گفتیم که عشق دو سو دارد (عاشق و معشوق) و به دو نوع «عاشقی» و «معشوقی» تقسیم میشود. و گفتیم با اینکه دختر و پسر در درجهای از عاشقی و معشوقی مشترکند، ولی با این حال، پسرها بیشتر از دخترها عاشق و تشنهی دوست داشتن هستند و دخترها بیشتر از پسرها معشوق و تشنهی دوست داشته شدن هستند.
این تفاوت، همانطور که اگر خوب دیده شود و درست مدیریت شود، میتواند منشأ درخششهای خیره کننده باشد، همانطور اگر بد دیده شود و مورد سوء استفاده قرار گیرد، میتواند منشأ تاریکیها و کژیها باشد.
دختر و پسر هردو هم «ناز» دارند و هم «نیاز»؛ اما در پسرها «نیاز» بروز دارد و «ناز» در خفا است و در دخترها «ناز» بروز دارد و «نیاز» در خفا است.
بر اساس همین تفاوت است که پاسخ منفی دختر، اغلب جدی تلقی نمیشود و بر ناز کردن حمل میشود. و نیز بر اساس همین تفاوت است که پسری که جواب منفی شنیده، از رو نمیرود و در طلبش اصرار میکند.
زبان حال عاشق این است:
دست از طلب ندارم تا جان من برآید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید!1
در مقولهی عشق، عاشق طالب و خواهنده است و معشوق، مطلوب و پذیرنده. بلکه در مرتبهی عشق انسانی میتوان گفت: عاشق فعال است و تأثیرگذار، و معشوق، منفعل است و تأثیرپذیر.
به دلیل همین انفعال و تأثیرپذیریِ دختر است که اصرار و پافشاری پسر در عوض کردن نظر دختر تأثیر شگرف دارد و میتواند سرسختترین جواب منفی را به نرمترین جواب مثبت تبدیل کند.
در ابتدا دختر در موضع برتر «ناز» قرار دارد و پسر در موضع «نیاز و التماس». دختر به آسانی «نه» میگوید و در دل به ضجهزدن پسر میخندد و از زجر کشیدنش لذت میبرد. پسر به اقتضای عاشق بودنش از رو نمیرود و اصرار میکند؛ اصراری که تا اعماق دل دختر نفوذ میکند و «نیاز» مخفی او را متلاطم میکند و آن را از «خفا» به «بروز» میآورد. وقتی کار به اینجا کشید، جای دختر و پسر عوض میشود و دختری که معشوق بود، دیگر عاشقانه رفتار میکند و پسری که عاشق بود، از به چنگ آوردن معشوقش چنان اطمینان خاطر دارد که به خودش جرأت «ناز» میدهد!
آری!درست است که رود عشق از اولین حرکت عاشق جریان مییابد؛ ولی تا کوی معشوق شیب نداشته باشد، هیچ عشق و هیچ عاشقی کار به جایی نمیبرد.
تا که از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد.2
و این حقیقتی است که دخترها و پسرهای مؤمن و باتقوا باید بهشدت مراقبش باشند و دل عشقزدهی خود را با دانایی و آگاهی عقل بهزیبایی کنترل کنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
1. حافظ
2. علامه طباطبایی
این مقاله برگرفته از کتاب «دوستش دارم!» نوشتهی حامد شاد است. اطلاعات بیشتر دربارهی این کتاب: اینجا
سلسله مقالات «دوستش دارم»:
- چرا دو جنس «دختر» و «پسر»؟ (دوستش دارم 1)
- و خدا دختر و پسر را عاشق آفرید... (دوستش دارم 2)
- تفاوتهای علاقهی پسر به دختر و علاقهی دختر به پسر (دوستش دارم 3)
- مقایسهی فرهنگ محرم و نامحرم اسلامی با فرهنگ بیبندوباری غربی (دوستش دارم 4)
- خطرهای ویرانگر دوستی با نامحرم (دوستش دارم 5)
- چند حقیقت تلخ دربارهی دوستی با نامحرم (دوستش دارم 6)
- عشق سه طرفه (دوستش دارم 7)
- حکم دین دربارهی دوستی با نامحرم (دوستش دارم 8)
- محدودهی ارتباط مجاز با نامحرم (دوستش دارم 9)
- نقاط ضعف و قوتِ دختر بودن (دوستش دارم 10)
- دختران بر سر دوراهی «جذابیت» و «امنیت» (دوستش دارم 11)
- دختران و برخورد با مزاحمتهای ناموسی (دوستش دارم 12)
- ابزار سنجش و انتخاب همسر (دوستش دارم 13)
- یک راز دربارهی انتخاب همسر (دوستش دارم 14)
- تفاوت دختر و پسر در انتخاب کردن و انتخاب شدن (دوستش دارم 15)
- خطر به تأخیر انداختن ازدواج (دوستش دارم 16)
- درمان آسیبدیدگان عشق شیطانی (دوستش دارم 17)
- توبه و آشتی با خدا (دوستش دارم 18)
- لیلا و فرزاد (دوستش دارم 19)
نظرات (2)