پرسش: لطفاً توضیح بفرمایید چرا زبان قرآن و نماز عربی است؟
پاسخ:
دربارهی قرآن:
در تفاسیر بیان شده که قرآن یک حقیقت نورانی دارد که آنجا دیگر جای آیه و سوره و کلمه نیست؛ یک حقیقتی است از جنس دیگر. این حقیقت نورانی یک باره در شب قدر بر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نازل شده است. از این جهت باید گفت: قرآن زبان خاصی ندارد و اساساً امری فراتر از زبانهای بشری است.
علاوه بر این حقیقت بسیط و نورانی، حقیقتی مرکب و دنیوی نیز هست که قرآن در اینجا مجموعهی معانی مرکبی است نهفته در دل واژگان و عبارات. این حقیقت زمینی قرآن به تدریج و در طول ۲۳ سال بر پیامبر نازل شد. این حقیقت زمینی قرآن بالاخره باید در قالب یکی از زبانهای بشری ریخته میشد که خدا هم به دو دلیل زبان عربی را برای این کار انتخاب کرده است؛
۱. اولین مخاطبان قرآن عربزبان بودند و قرآن ابتدا برای اهالی حجاز و عربها نازل شد و از آنجا به همهی دنیا منتشر شد؛ پس باید با زبان عربی میبود تا نقض غرض نشود و هدف مورد نظر محقق شود.
۲. به اعتراف کارشناسان زبانشناس، عربی کاملترین و غنیترین زبان است و زبانی شایستهتر از آن برای وحی الاهی وجود ندارد.
اما نماز:
حقیقت باطنی نماز، ارتباط با خدا و گفتوگو و مناجات با او است. این کار نیازمند زبان خاصی نیست. اگر کسی بتواند حقیقتاً از عمق جان با خدا ارتباط برقرار کند باطن نماز را به دست آورده.
اما نماز ظاهری هم دارد که آن نیز بسیار مهم است و اگر کسی عمداً و دانسته به آن بیتوجه باشد، باطن نمازش نیز فاسد میشود؛ زیرا بیتوجهی به ظاهر نماز عصیان است و پرهیز از عصیان یکی از ارکان تحقق باطن نماز است. اما اگر کسی از رعایت شرایط ظاهری نماز عاجز باشد، همین که باطن نماز را محقق کند، کافی است؛ مثل بیماری که از ایستادن و حرف زدن عاجز است. به چنین کسی گفته میشود: در رختخواب دراز بکش و با ایما و اشاره سعی کن باطن نماز را به دست آوری.
در ظاهر نماز، زمان و مکان و حرکات و الفاظ و آداب خاصی شرط است که باید رعایت شود. برای ظاهر نماز ناچار باید الفاظ و عباراتی تعیین شود که این الفاظ و عبارات در دو حالت قابل فرض است:
۱. به یک زبان خاص باشد؛
۲. به زبانهای متعدد باشد، نه به یک زبان واحد.
خدا ـ که در اینجا تنها صاحب اختیار است ـ حالت اول را انتخاب کرده و زبان عربی را برای تنظیم الفاظ و عبارات ظاهر نماز برگزیده است؛ زیرا:
۱. انتخاب یک زبان واحد جدّیّت و رسمیت کار را بیشتر میکند. (مثل بسیاری از امور بینالمللی که به یک زبان و شیوهی ثابتی هست و به کشورهای مختلف اجازه داده نمیشود آنها را با زبان و شرایط ملی خود انجام دهند.)
۲. انتخاب زبان واحد گامی مؤثر در ایجاد وحدت و یکپارچگی در جامعهی اسلامی است.
۳. زبان عربی کاملترین و شیواترین زبان است که میتواند ظرافتهای هنری و عرفانی پرستش و مناجات را منعکس کند.
ممکن است کسی بگوید: من با زبان مادری خودم بهتر و راحتتر میتوانم با خدا مناجات کنم. کاش میشد نماز را با زبان مادری بخوانم!
به چنین عزیزی باید گفت: دربارهی خدا همانطور که احساس صمیمیت و خودمانی بودن امری خوب و پسندیده است، رعایت حریم کبریایی نیز امری لازم و بایسته است. خداوند مهربان و حکیم فکر هر دو را کرده است؛ از طرفی با وضع قوانین خاصی (مثل انتخاب زبان و الفاظ خاصی) به نماز رسمیت داده و حریمی جدی و رسمی برای آن ایجاد کرده است؛ از طرفی دیگر راه صمیمیت و ارتباط نزدیک با خود را باز گذاشته و هم در بخشی از داخل نماز و هم در بیرون از نماز به ما اجازه داده که با هر زبان و ادبیاتی که خواستیم با خدا حرف بزنیم و مناجاب کنیم. در داخل نماز در کنار سایر بخشهای رسمی، بخشی را به نام «قنوت» قرار داده که در این بخش شرط زبان و الفاظ تعیین شده وجود ندارد و نمازگزار اجازه دارد با هر زبان و هر ادبیات مناسب دیگری با پروردگارش مناجات کند. (به فتوای اغلب مراجع تقلید در قنوت میتوان به هر زبانی با خدا سخن گفت و مناجات کرد). در بیرون از نماز هم میشود بهصورت نامحدود در قالب تعقیبات و دعا و توسل به گفتوگو با خدا با زبان و عبارات مورد علاقه پرداخت. پس عربی بودن بخشهایی از الفاظ نماز مانع صمیمیت و ارتباط خودمانی با معبود نیست.
نظرات