پرسش:
من دوستانی دارم که نماز نمیخوانند ولی در درسشان حتی شده با اختلاف چند صدم از من بهترند؛ درحالیکه ما تلاش یکسانی داریم. حتی در زندگی عادی و خیلی چیزهای دیگر هم همینطور است. مگر نماز سعادتبخش نیست، پس چرا کسانی که به این وظیفه عمل نمیکنند، زندگی بهتری دارند؟
پاسخ:
این سخن که «کسانی که نماز نمیخوانند از کسانی که اهل نماز هستند موفقترند و زندگیشان بهتر است»، با این کلیت هرگز قابل پذیرش نیست. اگر با دقت و با لحاظ ابعاد مختلف زندگی بنگریم و از دو سه نفر دور و بر خودمان فراتر رویم و جامعهی آماری وسیعتری را ارزیابی کنیم، به نتیجهی دیگری خواهیم رسید.
بله، میپذیریم که کموبیش هستند کسانی که با اینکه اهل نمازند، ولی دیگرانی که اهل نماز نیستند، از آنها موفقتر و جلوترند. برخی از مشاهدهی چنین صحنههایی فکرشان به اشتباه میافتد و با قضاوتی سطحی، بینمازی را بر بانمازی برتری میدهند. برای اینکه چنین سوءتفاهمهایی از ریشه رفع شود، باید کمی عمیقتر به مسأله نگریست:
خداوند متعال دو نوع نعمت دارد:
۱. نعمت رحمانی
نعمتهای رحمانی مانند: سلامت و زیبایی چهره و اندام، هوش و استعداد، حافظهی قوی، ثروت و مکنت مادّی، آبرو و موقعیت اجتماعی موروثی، ذوق هنری و حس زیبادوستی، شادی و آرامش دنیوی، و... .
۲. نعمت رحیمی
نعمتهای رحیمی مانند: عقل، اخلاق نیک، ادب، ایمان، معنویت الهی، محبت الهی، اخلاص، حضور قلب در عبادت، حکمت (فهم عمیق دینی)، روح بلند و ملکوتی، قرب الهی، شادی و آرامش حقیقی، و... .
تفاوت نعمتهای رحمانی و رحیمی این است که:
۱. نعمتهای رحمانی ماندگار نیستند و به آسانی زایل میشوند؛ ولی نعمتهای رحیمی حقیقت انسان را تشکیل میدهند و در وجود او باقی میمانند.
۲. نعمتهای رحمانی ملاک ارزش و اعتبار نیستند؛ ولی نعمتهای رحیمی نشانهی ارزش و فضیلتاند و هرکه از این نعمتها بیشتر برخوردار باشد، انسانتر است و از نظر خدا ارزشمندتر است.
۳. نعمتهای رحمانی گاه بدون استحقاق و صرفاً برای امتحان به انسان داده میشوند؛ ولی نعمتهای رحیمی هرگز بدون تلاش و استحقاق به دست نمیآیند.
نعمتهای رحمانی را خداوند متعال تقریباً به همهی انسانها کم و بیش داده است. وجود تفاوت در بهرهمندی انسانها از نعمتهای رحمانی برای سامان یافتن نظام زندگی دنیوی امری ضروری است. اگر قرار باشد همهی انسانها از نظر شکل و قیافه و زبان و رنگ و هوش و استعداد و ثروت و ذوق و سلیقه و... یکسان باشند، زندگی اجتماعی مختل میشد و بسیاری از محاسبات بینتیجه میماند و زمینهای برای رشد و توسعهی مادی و معنوی به وجود نمیآمد. پس هرچند تفاوت در بهرهمندی از نعمتهای رحمانی امری ضروری است، ولی همهی انسانها از این نعمتها بهرهمند هستند. بسیاری از این نعمتها بیحساب به انسانها داده شده است و گاه بیحساب نیز از انسان گرفته میشود؛ مثلاً انسانی را فرض کنید که از نظر زیبایی چهره و اندام، از نعمت بسیاری بهرهمند است و مورد حسرت دیگران است ولی همین فرد در یک حادثهی آتشسوزی ناخواسته، همهی زیبایی خود را یکباره از دست میدهد و دیگر کسی حتی به همنشینی با او تمایل نشان نمیدهد.
از نظر ارزشی نیز، نه بهرهی زیاد از نعمتهای رحمانی نشانهی ارزشمندی دارندهی آن است و نه بهرهی کم نشانهی بیارزشی دارندهی آن است. نه چنین است که انسانی که جسم سالمی دارد از نظر انسانیت بالاتر از یک انسان معلول باشد.
مولوی در یکی از غزلهایش میگوید:
گویم: سخن را بازگو؛ مردی؛ کرم زآغاز گو هین بیملولی شرح کن؛ من سخت کند و کودنم!
گوید که: آن گوش گران، بهتر ز هوش دیگران صد فضل دارد این بر آن؛ کانجا هوا، اینجا منم!
آری، از نگاه خداوند، جوان فقیر و سیاهچرده و بیکسی چون بلال حبشی از هزاران ابوسفیان و معاویه و عمروعاص ـ با همهی مال و منال و هوش و زرنگیشان ـ برتر و بالاتر است؛ چون بلال حبشی عقل و ایمان و ادب دارد که یک جویش با خروارها زر و سیم و هوش و زرنگی کفار، قابل مقایسه نیست.
خداوند متعال در آیهی ۱۳ سورهی حجرات ابتدا به تفاوتهای انسانها از نظر نعمتهای رحمانی اشاره میفرماید و در انتها یک نعمت رحیمی را گوشزد میکند و بیان میفرماید که ارزش و اعتبار به این نعمت رحیمی است، نه آن نعمتهای رحمانی:
«اى مردم، ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را در دستهها و قبيلههای مختلفی قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد. (اينها ملاك امتياز نيست؛ بلکه) گرامىترين شما نزد خداوند، باتقواترين شما است. به درستی که خداوند دانا و آگاه است.»
«يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ»
برای تقویت نعمتهای الهی (رحمانی و رحیمی)، عوامل گوناگونی نقش دارند؛ مثلاً ورزش کردن نعمت سلامتی جسم و روان را افزایش میدهد؛ و مطالعه، نعمت آگاهی و درک را بالا میبرد؛ و کار و تلاش بسیار، نعمت ثروت و رفاه را افزایش میدهد. یکی از عواملی که باعث افزایش نعمتهای الهی است، «نماز» است.
نماز در هر دو حوزهی «نعمتهای رحمانی» و «نعمتهای رحیمی» تأثیرهای مثبت دارد؛ یعنی گذشته از اینکه عقل و اخلاق و ادب و معنویت و محبت الهی را بالا میبرد و روح انسان را بزرگتر و او را به خدا نزدیکتر میکند، علاوه بر آن، در بهبود تمرکز و هوش و آرامش و سلامت جسم و روان و افزایش روزی او هم اثرهای مثبت فراوانی دارد؛ اما حوزهی اصلی نقشآفرینی نماز، نعمتهای رحیمی است، نه نعمتهای رحمانی. و این نکتهای است که پرسشگر گرامی از آن غفلت کرده و گمان برده است که آثار اصلی نماز، بالا بردن سطح نعمتهای رحمانی است.
توضیح اینکه: هدف اصلی از تشریع نماز، بهدست آوردن نعمتهای رحیمی و افزایش آنها است؛ نعمتهایی که هم ماندگارند و هم مایهی ارزش و فضیلتند و جز در سایهی تلاش و استحقاق به دست نمیآیند و پایههای زندگی حقیقی و جاویدان انسان را میسازند. این نعمتها جز در سایهسار نماز به دست نمیآیند و برای تحصیل این نعمتها و افزایش و توسعهی آنها، راهی جز نماز وجود ندارد. اما با این حال، خداوند حکیم شاکلهی نماز را طوری تنظیم کرده است که بر نعمتهای رحمانی نیز تأثیرهای مثبت فراوانی میگذارد؛ اما چنین نیست که راه انحصاریِ به دست آوردن نعمتهای رحمانی، نماز باشد. درست است که نماز بر تمرکز و دقت و بر سلامت جسم و روان تأثیرهای شگرفی دارد، ولی میتوان برای این تأثیرها، عوامل جایگزین یافت؛ کسی که نماز میخواند، از برکات رحمانی آن هم برخوردار میشود و امید و انگیزه و آرامش و صبر و همت و هوش و دقت و ذوقش نیز بهبود مییابد، ولی کسی که نماز نمیخواند، به اندازهای که فرد نمازخوان از برکات رحمانی نماز بهرهمند است، از این برکات بهرهای ندارد؛ ولی ممکن است با استفاده از عوامل دیگری به درجات بیشتری از این نعمتهای رحمانی دست یابد؛ مانند انجام تمرینهای افزایش هوش و حافظه و اهتمام به ورزش و مصرف بعضی خوراکیها بر اساس برنامهی کارشناسیشده.
نیز درست است که نماز باعث افزایش رزق و روزی میشود و فقر را از انسان دور میکند، ولی ممکن است کسی که نماز نمیخواند، از عوامل دیگری برای افزایش ثروت و رفاه زندگیاش بهره ببرد و زندگی مرفهتری از زندگی فرد نمازخوان برای خودش فراهم کند.
وقتی گفته میشود نماز تنها عامل نجات و سعادت انسان است، منظور نعمتهای رحیمی است که اساس زندگی انسان را تشکیل میدهند؛ نه نعمتهای رحمانی که گذرا و بیحسابند و تنها خاصیت مهم آنها این است که بستری مناسب برای امتحان و کسب نعمتهای رحیمی هستند.
آیات ۳۸ تا ۴۸ سورهی مدثر حال نیکوکاران و بدکاران را در آخرت توصیف میکند و میگوید:
«هر کسی در گرو اعمال خویش است. در آخرت نیکوکاران از بدکاران میپرسند: چرا شما در جهنم هستید؟ چه چیزی باعث شده شما اهل دوزخ باشید؟ بدکاران پاسخ میدهند: ما نماز نمیخواندیم و اهل نماز نبودیم؛ با اینکه پیوسته خوش بودیم و با اهل دنیا غرق خوشیها و لذتها بودیم! از روز جزا همواره غافل بودیم و آن را انکار میکردیم؛ تا اینکه مرگ فرارسید!»
کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ ﴿٣٨﴾ إِلا أَصْحَابَ الْیَمِینِ ﴿٣٩﴾ فِی جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿٤٠﴾ عَنِ الْمُجْرِمِینَ ﴿٤١﴾ مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ﴿٤٢﴾ قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ﴿٤٣﴾ وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ ﴿٤٤﴾ وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ ﴿٤٥﴾ وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ ﴿٤٦﴾ حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ ﴿٤٧﴾ فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ ﴿٤٨﴾
نکتهی پایانی اینکه اگر بسیاری از ماها از نمازهایمان اثرهای قابل توجهی نمیبینیم، دلیلش این است که نمازهایمان نماز نیست؛ نه حضور قلب درستی داریم، نه آداب آن را (اعم از زمان و مکان و...) درست رعایت میکنیم، و نه در نمازمان میتوانیم پلی به آسمان بزنیم و روحمان را با روح آسمانیان پیوند بزنیم. آن وقت از چنین نمازی چهقدر میتوان انتظار داشت جز اینکه ما را از آتش جهنم و از اینکه با فرعون و یزیدها همنشین باشیم، نجاتمان دهد؟!
رَبِّ اجْعَلْني مُقيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ
پروردگارا، مرا و فرزندانم را برپا كنندهی نماز قرار ده، پروردگارا، دعاى مرا بپذير!
مطالب مرتبط:
نظرات (10)