پرسش
من دوستی دارم که در بازاریابی شبکهای شرکت ... فعالیت میکند و من را دعوت به کار کرده است. من تحقیق کردم و متوجه شدم که این شرکت تمام مجوزهای قانونی را دارد اما در پاداشهای این شرکت برای بازاریابان بندی وجود دارد که ما از زیر شاخههای خودمان تا درصد مشخص و محدودی سود دریافت میکنیم. وقتی دنبال حکم شرعی این شغل رفتم متوجه شدم که از نظر تمام مراجع تقلید هر مورد مشکوکی که احتمال هرمی بودن داشته باشد، شبههناک است و وجههی شرعی ندارد. به همین علت من به دوستم گفتم که وارد این کار نمیشوم اما به او نگفتم که چرا نمیخواهم وارد این کار شوم.
حالا این سؤال مثل موریانه به جان من افتاده است که من باید او را از این مسأله آگاه میکردم یا نه؟
در واقع اگر بخواهیم هیچ کدام از موارد بالا را هم در نظر نگیریم سؤال من این است آیا وقتی ما حکم شرعی مسألهای را میدانیم باید به کسی که نمیداند بگوییم؟
پاسخ
یکی از وظایف دینی ما نسبت به دیگران «امر به معروف و نهی از منکر» است. از همین جهت وقتی ما میتوانیم آگاهی دینی دیگران را بالا ببریم، شایسته است که این کار را بکنیم.
این وظیفهی دینی دو تقسیم دارد:
تقسیم اول:
اگر موضوع مورد ابتلا از واجبات دینی باشد که ترک آن گناه است، در این صورت اطلاعرسانی و آگاهی دادن به فرد مبتلا واجب است. اما اگر آن موضوع از واجبات نباشد بلکه از اعمال مستحبی باشد، امر به معروف و نهی از منکر دربارهی آن موضوع هم مستحب خواهد بود.
مثال برای قسم اول:
رابطهی دوستانه و صمیمی با نامحرم حرام است و اگر کسی مبتلا به این گناه بود، بر دیگران واجب است که اشتباهش را به او تذکر دهند.
مثال برای قسم دوم:
سلام دادن به دیگران مستحب است و اگر کسی به این سنت دینی عمل نمیکند، خوب است (مستحب است) که دیگران او را نسبت به این ادب انسانی آگاه کنند.
تقسیم دوم:
حکم برخی از کارها مشروط به علم و آگاهی است و اگر کسی نادانسته آن کار را مرتکب شود، آن حکم شامل حالش نمیشود؛ اما حکم برخی دیگر از کارها مشروط به علم و آگاهی نیست و اگر کسی دانسته یا ندانسته آن کار را انجام دهد، مشمول حکم خواهد بود. در صورت اول اطلاع دادن لازم نیست ولی در صورت دوم لازم است.
مثال برای قسم اول:
پاک بودن لباس نمازگزار واجب است اما این حکم مشروط به علم و آگاهی فرد نمازگزار است؛ یعنی اگر کسی نداند و با لباس نجس نماز بخواند، این حکم شامل حال او نمیشود و نمازش درست است. در چنین مواردی آگاهی دادن به فرد مبتلا واجب نیست؛ چون او اصلاً گناهی را انجام نمیدهد تا بخواهیم او را آگاه کنیم؛ چون نماز خواندن با لباس نجس فقط برای کسانی حرام است که به نجاست لباسشان آگاهی دارند. تذکر در چنین مواردی نه تنها واجب نیست، بلکه گاهی موجب مشکلات و دردسرهایی میشود که توصیهی دین در چنین مواقعی این است که لب فروبندیم و شتر دیدی ندیدی!
البته در برخی موارد که اهمیت موضوع بالا است، آگاهی دادن به جاهل واجب است حتی در مواردی که حکم مشروط به علم است؛ مثل آنجایی که کسی در حال رانندگی است و متوجه کودک در حال عبور نیست و اگر نادانسته به او صدمهای بزند، گناهی متوجه او نیست ولی بر ما که شاهد اوضاع هستیم واجب است به راننده اطلاع بدهیم.
مثال برای قسم دوم:
انسان نباید در اموال و دارایی دیگران بدون اجازه تصرف کند. حال فرض کنید بخشی از دارایی یک نفر داخل اموال فردی دیگر است و او از این اختلاط اطلاعی ندارد. اگر ما از این اختلاط آگاهی داشته باشیم، واجب است که به او اطلاع بدهیم تا مال دیگران را به صاحبش برگرداند. چون پس دادن مال دیگران واجب است و آگاهی نداشتن از اختلاط اموال باعث نمیشود که حق دیگران ضایع شود. حتی اگر تا پایان عمر هم آگاهی از این حق حاصل نشود، در قیامت خداوند این حق را محاسبه کرده، به صاحب اصلیش برمیگرداند.
موضوع مورد سؤال شما، در تقسیم اول جزء دستهی اول است (چون پاک و حلال بودن درآمد واجب است) و در تقسیم دوم جزء دستهی دوم است (چون در این کار، حق دیگران با حق فرد مخلوط میشود و دانستن یا ندانستن او نقشی در حکم ندارد و حتی اگر نداند، باز حقالناس بر ذمهی او میآید)؛ پس از هر دو جهت، واجب است که به او اطلاع بدهید تا مال خود را حلال و ذمهی خود را از حقالناس بری کند.
مطالب مرتبط:
نظرات