بسم الله
امام صادق علیهالسلام میفرماید: هنگامی که محمد صلیاللهعلیهوآله به نبوّت مبعوث شد، ابلیس نعرهای کشید و ناله کرد.۱
چرا باید ابلیس ملعون با بعثت رسول گرامی اسلام چنین بیتاب شود و ناله و فغان سردهد؟! دو دلیل مهم را میتوان برای این کار بیان کرد:
۱. ظهور اسلام و معارف اسلامی و آغاز هدایت اسلامی خط بطلانی بود بر تمام نقشههای ابلیس که برای به تباهی کشاندن انسان و انسانیت کشیده بود.
ظهور آیین متعالی اسلام که آخرین دین الهی و تنها دین کامل است، نشانهی بلوغ عقلانی و معنوی جامعهی بشری و کسب آمادگی برای دریافت آخرین نسخه از هدایت الهی است. و این یعنی شکست ابلیس در برنامههای خود در طول سالها فعالیت از زمان آدم ابوالبشر علیهالسلام تا سال ۶۰۹ م. یعنی سال بعثت رسول اعظم(ص).
با این اوصاف، خبر بعثت پیامبر اسلام مانند صدای زنگ پایان مسابقه است برای کسی که عقب مانده و مسابقه را باخته است. طبیعی است که عکسالعمل چنین بازندهای، نعره و فریاد و ناله و فغان باشد.
ظهور هر پیامبری طبعاً برای ابلیس سخت و ناگوار بوده است؛ اما ظهور پیامبر اسلام(ص) نسبت به انبیای دیگر تفاوت ویژهای داشت. هیچیک از انبیای سابق یک قانون ثابت و همیشگی برای زندگی بشر نیاورد. این پدیده تنها با ظهور پیامبر اسلام(ص) رخ داد و دین فاخر اسلام به عنوان مجموعهای منسجم و بینظیر از قوانین جاویدان برای زندگی بشر تا قیام قیامت، طلوع کرد و درخشش یافت. ادیان گذشته هیچکدام قابلیت ادارهی همیشگی زندگی بشر را نداشتند و تنها برنامهای محدود و موقّت برای برههای از تاریخ یا برای قوم و قبیلهای از اقوام و قبایل بودند. تنها دین اسلام است که برای همهی بشریت و تا پایان عمر دنیا طراحی و تنظیم شده است.
دلیل این تفاوت بزرگ بین اسلام و سایر ادیان، این است که نسلهای گذشتهی بشری هنوز ناپخته و نارسیده بودند و هنوز لایق پذیرش دین جاوید نبودند. اگر برنامهی جاوید زندگی بر آنها عرضه میشد، آمادگی و توان اجرای آن را نداشتند و آن را ضایع میکردند. چارهی آنها قوانین و برنامههایی موقت و تکبُعدی بود تا آنها را به سوی بلوغ هدایت کند و افراط و تفریطهایشان را درمان کند و به تعادل برساندشان و آنها را برای رسیدن به آمادگی لازم برای دریافت دین جامع و قانون جاویدان زندگی، یعنی اسلام عزیز تربیت نماید.۲
در جانب دیگر، ابلیس رجیم برای به افراط و تفریط کشاندن بشر، کمر همت بسته بود و تمام تلاش خود را برای عقب نگه داشتن انسان و انسانیت به کار بسته بود؛ اما بهرغم پیروزیها و شادکامیهای کوتاه و بلندی که گاهگاهی کسب میکرد، در کل، کارها بر خلاف انتظارش پیش میرفت و بیم آن میرفت که بشر به تعادل و سامان برسد و نور جاودان هدایت، یعنی اسلام نازل شود... که این پدیدهی مبارک در سالروز مبعث رسول اکرم(ص) روی داد و فغان بیامان ابلیس به هوا برخاست و گوش شیاطین را کر کرد!
با طلوع اسلام و گسترش آیین بینظیر و معارف بیبدیلش، کار بر ابلیس و یارانش بسیار سخت و دشوار شد. اسلام دین عقل و منطق بود و محبت و اخلاق در آن جایگاه ویژه داشت. به اندیشه و دانش و هنر و سلامتی و زیباییهای زندگی دنیا روی خوش نشان میداد و همهی نیازهای معنوی و مادی انسان را پوشش میداد. به زندگی زیبای اجتماعی و به عدالت و مساوات اجتماعی بهای درخور میداد. جاذبهای فوقالعاده داشت که همه را خیره و مجذوب میکرد. به شکلی باورنکردنی پویا و انعطافپذیر طراحی شده بود و در همهی زمانها و شرایط کارایی داشت و با همهی فرهنگها همزبان و همآهنگ بود و به نرمی و زیبایی در همهی دلها و فکرها نفوذ میکرد. غلبه بر چنین دینی غیرممکن بود. این چنین بود که چارهای جز نعرهی بیچارگی و نالهی بینوایی نداشت ابلیس!
۲. ظهور پیامبر آخر الزمان زنگ خطری بود برای اتمام مهلت آزادی و فرارسیدن روز مجازات و کیفر الهی.
آیات 71 تا 85 سورهی مبارک صاد، مروری دارد بر ماجرای عصیان ابلیس. خداوند حضرت آدم(ع) را میآفریند و به جماعت فرشتگان که ابلیس جنّی هم در بین آنها بود دستور میدهد که به احترام آدم سجده کنند. همه سجده میکنند بهجز ابلیس. خداوند او را توبیخ میکند و بهخاطر این عصیان، پردهای را که سالیان دراز نفاقش را پوشانده بود کنار میزند و او را از درگاهش بیرون میکند.
ابلیس از خدا میخواهد که تا روز قیامت به او مهلت بدهد و آزادش بگذارد. خداوند متعال میپذیرد ولی نه تا روز قیامت؛ بلکه تا یک روز خاص و مشخص؛ یوم الوقت المعلوم. ابلیس بعد از آنکه از مهلتِ داده شده اطمینان حاصل میکند، به عزت خدا قسم میخورد که کمر همت به اغوای بنیآدم خواهد بست و آنها را گمراه خواهد کرد.
ابلیس ملعون در راستای عمل پوشاندن به تصمیمی که برایش قسم خورده بود از همان ابتدای خلقت حضرت آدم(ع) برنامهریزی کرد و طرحی دقیق درانداخت. شیاطین را دور خود جمع کرد و یک شبکهی حسابشده راهاندازی کرد. همهی تلاشش این بود که با کار و برنامهی خدا مقابله کند و نگذارد خدا به اهداف خود برسد.
تا میتوانست فرعونها و نمرودها تربیت کرد و آنها را به جان انبیا و جامعهی مؤمنان انداخت. کارشکنیها کرد و در کار خود تجربهها و مهارتها و ظرافتها بهدست آورد.
قبل از تولد پیامبر اسلام(ص)، محل ظهور او (حجاز) را شناسایی کرد و با حضور گروهی از یهودیها (یهودیان خیبر و غیره) در آنجا برای جلوگیری از تولد او و نابودیاش بعد از تولد نقشه کشید. آنها توانستند پدر پیامبر، جناب عبدالله را شناسایی کنند و او را به قتل برسانند؛ غافل از آنکه نطفهی پیامبر اسلام قبل از کشته شدن پدرشان بسته شده بود. پیامبر به دنیا آمد و پدربزرگش جناب عبدالمطلب که نسبت به اوضاع مطلع بود، برای حفظ جانش او را به دایهای به نام حلیمه سپرد تا در روستایی ناشناخته او را شیر بدهد و بزرگ کند.
گذشت تا اینکه حضرت به نبوت مبعوث شد. با بعثت حضرت ابلیس صیحهای کشید و از درد به خود نالید. او زنگ خطر نزدیک شدن به پایان مهلت آزادیش را شنید؛ چرا که «یوم الوقت المعلوم» زمان ظهور آخرین وصی از اوصیای همین پیامبر خواهد بود.
اکنون که دورهی پیامبر سپری شده است و ائمهی بعد از او، یکی پس از دیگری آمدهاند و رفتهاند و تنها آخرین وصی موعود باقی مانده است، نگرانی تمام وجود آن ملعون را فراگرفته است و با تمام عِدّه و عُدّهی خود تلاش میکند تا جلوی ظهور را بگیرد یا دست کم آن را به تأخیر بیندازد.
فعالیتهای مخفیانهی اسرائیل و آمریکا و حضور آنها در منطقه را میتوان در همین راستا تحلیل کرد. آنها که نوچههای ابلیس و ابزار دست اویند، مأموریت دارند که با حضور در منطقه و با حفظ آمادهباش کامل، مراقب حرکتهای مشکوک باشند و اگر زمزمههایی از ظهور و قیام مشاهده کردند، آن را قبل از آنکه جانی بگیرد در نطفه خفه کنند؛ هرچند این حضور و آمادهباش به بهانههایی مانند مبازره با دیکتاتور (صدام در عراق) و مبارزه با تروریسم (القاعده در افغانستان) و حفظ منافع آمریکا و برقراری امنیت جهانی (داعش و تکفیریها در سوریه و عراق) باشد. از این نظر، اهمیت حضور نظامی آنها در خاک ایران بهخوبی روشن میشود که تمام هنر و تلاششان را برای عینیّت بخشیدن به این آرزو بهکار میبندند ولی به لطف حمایتهای غیبی امام زمان، همچون گذشته هیچ غلطی نخواهند توانست بکنند.
خدایا، ظهور امامت را نزدیکتر بفرما و پرچم اسلام و انقلاب را با دست امام خامنهای به دست حضرت برسان و توفیق حضور و یاری در این حماسهی آخرالزمان را به ما عنایت بفرما!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. بحارالانوار، ج 11، ص 145
۲. برای اطلاعات بیشتر دربارهی راز جاودانگی دین اسلام و تفاوت اسلام با ادیان گذشته، مراجعه کنید به کتابهای «ختم نبوت»، «خاتمیت»، و «اسلام و نیازهای زمان» که هرسه از آثار شهید مطهری هستند.
نظرات (4)