با نام خدا
یکی از مخاطبان محترم در ذیل شعر «اصلح خداوکیلی، کس نیست جز جلیلی» کامنتی را ثبت کرده بود که علاوه بر طولانی بودن اصل کامنت، پاسخش هم طولانی شد. به همین دلیل تصمیم گرفتم آن را به صورت مطلبی مستقل منعکس کنم.
اندکی تامل !!!
آیت الله مصباح یزدی : " بینی و بین الله زیر سقف آسمان ایران کسی اصلح تر از لنکرانی نیست "
آیت الله مصباح چند روز بعد و پس از رد صلاحیت لنکرانی: " بینی و بین الله کسی اصلح تر از جلیلی نیست"
مریدان آیت الله در فردای آن روز : اختراع چند واژه جدید: صالح مقبول و اصلح
چند سوال :
1- چرا کسی که آیت الله مصباح او را در زیر سقف آسمان ایران از همه اصلح تر می داند شورای نگهبان منسوب رهبری اصلح تشخیص نمیدهد؟
2- چرا برخی از افراد پایداری مانند رسایی و حسینیان که قبل از رد صلاحیت لنکرانی از جلیلی انتقاد بسیار تندی می کردند پس از اطلاع از رد صلاحیت وی شروع به تمجید از جلیلی کرده و وی را منجی ایران و قهرمان هسته ای خطاب کردند ( خوشبختانه تمام این موارد مکتوب در اینترنت است و به قول احمدی نژاد و جلیلی مدارکش موجوده و متاسفانه آقای شاد نمی تونید انکار کنین- شرمنده شدیم- به آرشیو فارس و مهر و ... سری بزنین و یا در گوگل سرچ کنین)
3- چرا جبهه پایداری اصرار دارد حتما در انتخابات از یک کاندیدا حمایت کند
4- چرا سیاست های هسته ای جناب جلیلی مورد انتقاد شدید مشاور عالی امور خارجه رهبری ( که قطعا نظر رهبری به نظر ولایتی بسیار نزدیک تر از جلیلی است) قرار میگیرد و ایشان از نظر مصباح و بقیه همچنان اصلحند ؟
5- چرا برخلاف فرمایشات رهبری که تاکید شدیدی کردند که کسی از رای ایشان مطلع نیست و هیچ کاندیدای حق ندارد خود را به رهبری بچسباند ( به تلویح) و از رهبری برای رای آوری استفاده کند ، جناب جلیلی خلاف این دستور را پیش گرفته و قصد دارد به جامعه القا کند که رهبری با اوست ( رجوع کنید به فیلم مستند شماره 2 ایشان)
6- چرا پایداری و مصباح حتی یکی بار به خاطر حمایت از احمدی نژاد در 4 و 8 سال پیش از مردم ایران عذرخواهی نکردند و یا حتی به خاطر حمایت از ایشان اظهار تاسف نکردند ؟
...
چند روز بعد از رای گیری و عدم رای آوری جلیلی و رای آوردن مثلا عارف یا روحانی :
آیت الله مصباح : " به خدا بینی و بین الله در زیر سقف آسمان ایران کسی اصلح تر از عارف سراغ ندارم "
روز بعد اختراع واژگان جدید :
اصلح و مصلح رای بیار
جناب شاد بنده نمی دونم شما چقدر به آزادی بیان و به چه شکلش اعتقاد داری اما امید وارم تایید کنی تا در سایتت منتشر بشه وگرنه به قول شما "صحبت با موافق که هنر نیست برادر، آدم باید صدای مخالف رو هم بشنوه "
یادداشت مدیر سایت:
نکتهی 1: علامه مصباح هم آقای لنکرانی و هم آقای جلیلی را اصلح معرفی کردند ولی نه با این عبارات که شما نقل کردید. ضمناً ترکیب «اصلحتر» غلط است؛ اصلح خود صیغهی افعل تفضیل است و معنای افضلیت دارد و افزودن پسوند «تر» به آن درست نیست.
نکتهی 2: واژهی «اصلح» و «صالح مقبول» سالها است در ادبیات سیاسی ما حضور دارد. در دورههای قبلی انتخابات ریاست جمهوری هم مطرح بود. در یادداشت «بررسی دقیق مسألهی اصلح یا صالح مقبول» مفصل توضیح دادهام. نکتهای که اینجا باید اضافه کنم این است که طرح این مسأله (اصلح یا صالح مقبول) ربطی به معرفی جلیلی بعد از لنکرانی ندارد. طرح این مسأله در پاسخ به کسانی است که میگفتند: «فلانی اصلح است ولی بعید است رأی بیاورد، چون کسی او را نمیشناسد.»، این صحبتها دربارهی لنکرانی و جلیلی بهطور یکسان مطرح بود و هنوز هم شاید باشد.
نکتهی 3: اصلح دانستن جلیلی بعد از اصلح دانستن لنکرانی، در دو شرایط متفاوت بود نه در شرایط مساوی. یعنی چنین نیست که نظر آقای مصباح و جبههی پایداری عوض شد و اصلح را عوض کردند. هنوز هم آنها لنکرانی را برتر از جلیلی میدانند. پاسخ عوض شده است برای اینکه صورت مسأله عوض شده است. درست مثل این است که کسی از شما بپرسد: از یک تا هزار، کدام عدد بزرگتر است؟ شما پاسخ میدهید: هزار. دوباره بپرسد: از یک تا صد کدام عدد بزرگتر است؟ شما پاسخ میدهید: صد. این تفاوت پاسخ به این معنا نیست که شما یک بار هزار را از صد بزرگتر میدانید و یک بار صد را از هزار بزرگتر. وقتی صورت مسأله عوض شود، پاسخ هم عوض میشود. به همین سادگی!
نکتهی 4: طعنه زدن و متلک انداختن به بزرگان نشانهی خوبی نیست.
1. دلیل این کار را باید از شورای نگهبان پرسید. ولی آنها طبق قانون لازم نیست به کسی توضیح بدهند. به همین خاطر دلایل عدم احراز صلاحیتها را اعلام نکردند. با دقت در ملاکهای قانونی احراز صلاحیتهای شورای نگهبان، تنها دلیل رد صلاحیت آقای لنکرانی میتواند ایرانیالاصل نبودن ایشان باشد. در این باره اطلاعات دقیقی ندارم، ولی میدانم اگر دلیل رد صلاحیت ایشان همین باشد، دیگر نمیتواند بهانهای برای طعنه به بصیرت مصباح باشد. ضمناً «منسوب رهبری» درست نیست؛ «منصوب رهبری» درست است.
2. راستش را بخواهید من خبری از مواضع کسانی که اسم بردید ندارم و تا الآن نظر آنها را پیگیری نکردهام. به آنها احترام میگذارم ولی خیلی به سیاستمردان در این رتبه دلبستگی ندارم. نقل چنین مطالبی را هم زود باور نمیکنم. من از رسانهها مخصوصاً از نوع اینترنتیاش جعل و دروغ کم ندیدهام. گاهی میبینی اصل مطلب دروغ نیست، ولی گوینده چیزی گفته و شنونده چیز دیگری برداشت کرده و برداشت خود را منعکس کرده است. از این دست سوء تفاهمها تا دلتان بخواهد سراغ دارم.
حالا یا آنها رفتار مورد اشارهی شما را انجام دادهاند یا ندادهاند؛ چیزی که مهم است این است که رفتار آنها دوگانه و متناقض نیست. تناقض و رفتار دوگانه در فرضی تحقق دارد که آنها در شرایط یکسان و از یک جهت مساوی، هم از جلیلی انتقاد کنند و هم از او حمایت کنند. اما به گفتهی خود شما شرایط انتقاد و حمایت یکسان نبوده است؛ انتقادشان با لحاظ حضور لنکرانی و در مقام مقایسهی جلیلی و لنکرانی بوده است و حمایتشان با لحاظ عدم حضور لنکرانی و در مقایسهی جلیلی با دیگران است. مسألهی خیلی روشنی است.
3. من نه سخنگوی جبههی پایداری هستم و نه عضو رسمی آنها؛ اما این را میدانم که قبل از اجماع بر اصلحیت لنکرانی، اعلام کرده بودند اگر ما فردی شایسته و همآهنگ با آرمانهای پایداری سراغ داشتیم اعلام میکنیم وگرنه هیچ نمایندهای در انتخابات ریاست جمهوری نخواهیم داشت و از کسی حمایت نخواهیم کرد.
از این که بگذریم، اصلاً چرا نباید به حمایت از کاندیدای اصلح اصرار داشته باشند؟! مگر دشمن به تخریب اصلح اصرار ندارد؟! مگر بدخواهان و دنیاطلبان به معرفی کاندیدای اصلحشان اصرار ندارند؟! چرا پایداری که خود را در پای ارزشهای انقلاب پایدارترین میداند، اصرار نداشته باشد؟!
4. من با مشاهدهی مناظرهی سیاسی و با مطالعات دیگر در این زمینه به این نتیجه رسیدم که دکتر ولایتی به علت فاصلهای که از معرکهی سیاست خارجی و از متن مسائل گرفته است، در برخی مسائل دچار سوء تفاهم شده است. شاید شما به نتیجهی دیگری برسید؛ ولی به هرحال هیچ رابطهی منطقی بین «مشاور رهبری بودن» و «نزدیک بودن به رهبری از لحاظ فکر و نظر» نیست. رهبری برای رسیدن به رأی و نظر جامع و کامل، با افکار و سلایق گوناگون مشورت میکنند. آیا مشاوران دیگر رهبری را میشناسید؟
در مسألهی مورد مناقشه بین جلیلی و ولایتی در مناظرهی سیاسی، جلیلی اشاره کرد که آقا گزارش ولایتی را خلاف واقع و نادرست قلمداد کرده بودند.
5. جلیلی جزء معدود کسانی است که در تبلیغات انتخاباتی خود، بر خلاف دیگران، به هیچ وجه از امام و رهبری به نفع خود خرج نمیکند؛ اگر میخواست چنین کند، خیلی راحت و در جاهای متعددی این کار را میکرد. همین که شما جز یک صحنه در مستند دوم سراغ ندارید، نشان از این امر دارد. در آن صحنه هم هدف و منظور اصلی، بیان دیدگاه دشمنان انقلاب دربارهی جلیلی است نه چسباندن جلیلی به رهبری. برای چسباندن جلیلی به رهبری راههای مناسبتری هست و نیازی به تمسک به حرف دشمنان نیست. خود امام و رهبری بارها فرمودهاند ببینید دشمن از چه کسی حمایت و چه کسی را تخریب میکند. یکی از ملاکهای تشخیص خوب و بد، همین نگاه دشمن است.
6. مگر احمدینژاد را فقط مصباح و پایداری انتخاب و معرفی و حمایت کردند؟! مصباح و پایداری خیلی باید به خود بنازند که 28 میلیون نفر مطیع امر و آمادهی اشارهی آنها هستند! نهخیر! هرکه خربزه میخورد، پای لرزش هم مینشیند. قرار نیست که 28 میلیون خواص و عوام خربزه را بخورند و لرزش را برای مصباح و پایداری بگذارند!
از آن گذشته، راستی شما فکر میکنید انتخاب احمدینژاد اشتباه بود؟! زهی بصیرت و آگاهی! من خود در هر دو دوره به احمدینژاد رأی دادم و الآن یک ذره از رأی خود پشیمان نیستم. به سه دلیل:
1. من برای شناخت اصلح تلاش کافی کردم و بین خود و خدای خود به حجت قطعی رسیدم و به او رأی دادم. پس هیچ نگرانی ندارم؛ حتی اگر بعداً متوجه شده باشم که منتخب من اصلح نبوده است.
2. احمدینژاد آن زمان اصلح و شایستهترین بود. اینکه او بعداً عوض شد، ربطی به اصلح بودنش در آن زمان ندارد. فقط کسی را میتوان بهخاطر انتخاب احمدینژاد سرزنش کرد که از آیندهی او خبر داشته باشد. سرنوشت انسان به دست خود او است. عاقبتبهخیری هیچکس بهجز معصومان تضمین نشده است. اگر من بخواهم به کسی رأی بدهم که از آیندهی او مطمئن باشم، به هیچ کس رأی نمیدهم؛ حتی جلیلی!
3. درست است که احمدینژاد در برخی موارد حرف ولایت را زمین گذاشت و در ادارهی اقتصادی کشور مخصوصاً در یک سال اخیر کوتاهی کرد و اشتباهات ریز و درشت سیاسی و غیرسیاسی دیگری هم داشت، ولی با همهی اینها یک تار مویش میارزد به صد تا موسوی و هاشمی. اگر ما به او رأی نمیدادیم، در سال 84 هاشمی رئیسجمهور میشد و در سال 88 میرحسین موسوی. اگر میخواهید ببینید رأی به احمدینژاد درست بود یا نه، احمدینژاد را با همهی کاستیهایش مقایسه کنید با هاشمی و موسوی.
در ارزیابی وضعیت اقتصاد کشور، در کنار بیعرضگی احمدینژاد، بحران اقتصادی جهانی و فشارهای سنگین تحریمهای خارجی را هم لحاظ کنید.
تکرار نکتهی 4: طعنه زدن و متلک انداختن به بزرگان نشانهی خوبی نیست.
نکتهی 5: بسیاری از شبهاتی که دانسته یا نادانسته برای تضعیف مصباح و پایداری و جلیلی مطرح میشود از این قماش است. حواسمان را جمع کنیم. به قول شما: اندکی تأمل!!!
نظرات (8)