گفتم گفتا

صبر پیاده روی

با نام خدا

گفتم: «هدا»، گفتا: «من!»               گفتم: «خدا»، گفتــــا: «من!»

گفتــــــم: غـم جوانــــــــــان               گفتـــــــــــا که: غصه‌ی نـــــان

گفتم: هجـــوم فرهنــــــــگ               گفت: با زمــــــــــــــانه هم‌رنگ

گفتــــــــم: روش، پلان، فکر               برنـــــــــــامه، دغدغه، کـــــــار

گفت: ســــــــــــاعت اداری               عکـــــس و گزارش، آمـــــــــــار

گفتم: وظیفه، تکلـــــــــــیف               مســـــــؤولیت، رســـــــــــــالت

گفتــــــــــا: حقوق، تشویق               وام، صنـــــــــــــــــــــدلیّ راحت

گفتــــــــــــــــم: حیا و عفت               حفظ حریــــــم خوبــــــــــــــــان

گفت: بی‌بی‌سی مــــزدور!               ای دشـــــمن شهیـــــــــــدان!

گفتم: ره شهیــــــــــــــدان،               نه عکـــــــــس و پوســــــــتر او

فکرش، رهش، پیـــــــامش،               نه نــــــــــــــــــــاز دختـــــــر او!

گفت: مرگ بر مخــــــــــالف               گم شــــــــــــو، برو تو از بیـــــن

گفتــــم: کی امر کــــــرده؟               گفت:«فِ.بِ»،«سین.قاف.غین»

گفتم که: تا کی این جهل؟               مکر عیـــــــــــان و پنهـــــــــــان

تا کی و تا کجـــــــا؟ گفت:               تا هست ســــاده لوحــــــــــان!

گفتم: برو و خوش بــــــاش               مـــــا جمله بد، شمــــــا پـــاک!

گفتـــــــــــــــا: دروغ، غیبت               تهــــمت، کــــــــــلام هتّـــــــاک

تخریب ناشیـــــــــــــــــــانه               پشـــــت نقــــــــــــــــاب وبلاگ!

امتیاز کلی این مطلب (0)

0 از 5 ستاره

نظرات (8)

  • #399

    ؟..............

    سلام
    آقای حسین آقابه شما هم سلام
    از آنجایی که احتمال قوی می دهم مطلبم تایید نشود ولی باز می نویسم
    آقای حسین که قبل از من نظر دادی
    سلام
    این هیئت امنا رو کی آورد
    اسم نمی آورم ولی هرکسی به این افراد رای داد بخاطر چند عامل تبلیغاتی مهم بود که یکی از آن ها همین حامد بود
    آقای حسین جانم
    همین آقا حامد بود که در انتخابات مجلس 100درصد با هیئت امنا همگام شد ومن و چند نفر دیگر مانده بودیم چکار کنیم
    آری حسین جان
    من هم خوشحالم هم ناراحت
    ناراحتم که تا دقیقه 90مانده بودم در مجلس به ××× رای بدهم و یا به ×××
    ناراحتم که چرا برای ××× کار نکردم مثل ××× و ××× و...
    اما خوشحالم که در روزرای دادن یکی از طلبه هارادیدم که مرا قانع نمود
    آ ری حسین جان
    از حامد هم می خواهم اگر نظرم را تایید کرد تبسم نکند بلکه جواب بدهد
    چرا که به هرحال حامد برای ما زحمت هم کشیده است و...

    ***** پاسخ *****

    ۱. علیکم السلام.
    ۲. مطلب شما تا تأیید نشدن خیلی فاصله دارد، فقط از چند نفر اسم برده‌اید که به جای آن‌ها ××× گذاشته‌ام.
    ۳. تمام تلاش ما در انتخابات هیأت امنا این بود که یکی از نامزدها (علی‌رغم تبلیغات گسترده و نابه‌جایی که برایش شده بود) رأی اول را نیاورد؛ نه انتخاب بهترین‌ها!
    شایسته بودن هیأت امنا در دست ما نیست، ما فقط می‌توانیم از بین افرادی که نامزد شده‌اند، به بعضی‌ها رأی بدهیم. گاهی انسان مجبور است از بین «بد» و «بدتر»، بد را انتخاب کند. انتخاب بد در چنین مواقعی به معنای خوب بودن او نیست.
    علاوه بر این‌که بنده هیأت امنای مسجد را بد نمی‌دانم. من نسبت به آن‌ها خوش بین هستم و برایشان آرزوی موفقیت دارم.
    ۴. من در انتخابات مجلس با کسی هم‌گام نشدم. من نظر خودم را داشتم و با استدلال از آن دفاع می‌کردم. هنوز هم بر عقیده‌ی خود هستم. البته بین خودمان بماند، قضیه‌ی انتخابات مجلس خلخال هم قضیه‌ی «بد» و «بدتر» بود.
    ۵. من به نظرهای ارزنده جواب می‌دهم. تبسم، بی‌توجهی مؤدبانه‌ای است که قرآن شریف از آن به «سلام» یاد می‌کند: و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما (فرقان، 63)
    ۶. من سه نقطه (...) را نشانه‌ی خوبی نمی‌دانم. اگر مطلبی باقی مانده بگویید. سه نقطه گذاشتن و رد شدن، نشانه‌ی ضعف بیان است مگر در جاهای خاص و با شرایط خاص.
    ۷. برای پاسخ به نظر دیگر، از قابلیت «نقل قول» (زیر نظر، سمت چپ) استفاده کنید.

    0 لینک کوتاه: پاسخ
  • #398

    ع.س

    شعرتون عالیه
    این آدم ها هم ان شاالله هدایت میشن
    و گرنه اون دنیا به خاطر این کارشون بازخواست میشن
    وجود هدی بزرگ ترین نعمت فرهنگی تو خلخال بود

    0 لینک کوتاه: پاسخ
  • #397

    حسین

    سلام آقا حامد<br />ببخشید که این نوشته هام ربطی به موضوع سایتت نداره<br />ولی بهتره که بگم :<br />با توجه به علائم ظهوری که از ائمه نقل شده یعنی اسلام کم رنگتر میشه ، نماز کمتر خوانده میشه ، مساجد رو مثل کاخ تزیین می کنند اما دریغ از دو رکعت نمازی که توش خوانده بشه ، قرآن خوانده نمیشه ، یا اگر خوانده بشه عمل میشه و.....<br />این علائم متاسفانه در مسجد امام جعفر صادق (ع) رویت میشه . متاسفانه چند روزی هستش که ظهر ها اذان داده نمیشه .<br />با وجود این همه روحانی نماز جماعت برگزار نمیشه منم دیگه مسجد نمیرم که ببینم نماز جماعت هستش یا نه !<br />دعا های توسل ، ندبه ، کمیل هم که خیلی وقته تعطیل شده<br />من واقعا متاسفم برای هیئت امنای که بعد از چند روز که محرم شروع میشه و حرف از مشکلات و پول مسجد میزنند .<br />به نظر من تو ماه محرم یک شیعه اگه جشن بگیره بهتر از اینه که به اهداف و سفارشات امام حسین (ع) عمل نکنه. امام حسین برای احسان دادن و سینه زدن و قمه زدن شهید نشده برای زنده نگه داشتن دین اسلام شهید شده .<br />متاسفانه الان دیگه از اسلام خبری نیست .<br />از این میترسم که روزی ما ها مقابل حضرت مهدی (عج) قرار بگیریم جنگ کنیم . خدا اون روز رو نیاره<br />خیلی عذر میخوام که اولا این نوشته ها رو اینجا نوشتم دوما اگه با حرفام کسی رو ناراحت کردم خیلی عذر میخوام چون وظیفه دینی منه که این حرفا رو بزنم .<br />این نوشته ها رو اگه تایید کنید که تو سایت همه ببیند بهتره .<br />التماس دعا<br />یا علی

    0 لینک کوتاه: پاسخ
  • #396

    www.h-shad.blogfa.com

    به نام خداوند اکبر
    متاسفم که شما بی شرمانه در شعرتان می نویسید ناز دختر شهید را بکشید آن هم با قرینه معلوم
    خدا هدایت کند تورا
    نه ناز استغفروالله ربی و اتوب الیه
    خدایا منحرفین را هدایت نما

    ***** پاسخ *****

    تبسم!

    0 لینک کوتاه: پاسخ
  • #395

    khalkhalimez.blogfa

    به نام خداوند مهربانم روشنی دهنده برای خوبان درظلمات دنیایی که هیچ ظلمتی در دنیا قدرت تاریک کردن خوبان را ندارد
    خدمت برادر حامدشاد
    آخر من به یک طلبه از خدا بی خبر که هتک می کند حرمت خانواده های شهید را چه بگویم
    جهت اطمینان به وب سایت این روحانی نما رفته و شعرش را نظاره نمایید که نوشته است:
    فکرش، رهش، پیامش، نه ناز دختر او!
    ناز دختر کی؟
    دخترشهید؟
    خدا هدایتت کند و الا نابودت گرداند آمین یارب العالمین

    ***** پاسخ *****

    بله دیگر، وقتی قرار باشد ارزش‌ها را به «هرقیمتی» و با «هرابزاری» حفظ! کنیم، باید به مذاق و پسند روز توجه کنیم. اگر دیدیم عناصر «دختر»، «اختلاط زن و مرد»، «عشق و عاشقی»، «همسریابی»، و مانند آن، مشتری‌پسند است و جذابیت دارد، اشکال ندارد، از همین‌ها استفاده می‌کنیم. مگر هدف وسیله را توجیه نمی‌کند؟! مگر شهدا و رزمندگان دختر زیبا و جذاب نداشتند و ندارند؟! مگر خواهران و برادران رزمنده در جبهه با هم همکاری نمی‌کردند؟! مگر آن‌ها عاشق هم‌دیگر نمی‌شدند؟! مگر آن‌ها ازدواج نمی‌کردند؟! خب از همین المان‌ها استفاده کنیم و فرهنگ جهاد و شهادت را زنده نگه داریم؟!!!
    یک نگاهی به فیلم‌ها و سریال‌هایی که جدیداً برای معرفی فرهنگ جبهه و شهادت تولید می‌شود بیندازید، آن‌وقت می‌فهمید «نه ناز دختر او» یعنی چه؟
    بله ارزش‌ها را باید به هر قیمتی حفظ کرد ولی تا جایی که آن قیمت صرف شده و ابزار مورد استفاده، ارزش را به ضدارزش تبدیل نکند.

    0 لینک کوتاه: پاسخ
  • #394

    محمد حسین

    سلام
    ما شمارا نیروی معتدل با اشتباهات می دانیم
    همانگونه که دیگران نیز اینگونه اند و اشتباهاتی دارند
    اما بی شک همین دونفری که شما در معرتان ازآن ها نام برده اید هستند
    بروید و با آن ها صحبت کنید
    شاید ...
    آیا شما تماس گرفتید و آن ها به شما توهین نمودند
    دوما:
    بنظر حقیر کارهای اینترنتی صورت گرفته علیه هدی(چه درست و چه اشتباه)توسط تعدادی از جوانان است و فکر کنم روح بسیاری از همشهریان نیز از این هیجان اینترنی باخبر نباشد.
    سوما:اگر امام جمعه و یا فرماندار و یا رئیس حوزه علمیه خلخال یکم از شما حمایت می کردند(البته بعد ازآن واقعه)شما به این روز نمی افتادید
    وقتی این ها از شما حمایت نمی کنند و نماد روحانیت همین ها هستند شما چه انتظاری از ما و دیگران دارید

    ***** پاسخ *****

    سلام
    از این‌که به بنده لطف دارید و مرا معتدل می‌دانید متشکرم.
    من عادت ندارم که با تخیلات بدبینانه کسی را متهم کنم. اگر به کسی اشاره دارم حتماً برای ادعای خود دلایل محکمه‌پسند دارم. می‌توانید از طریق رایانامه و البته با هویت حقیقی خود با بنده ارتباط بگیرید تا دلایلم را عرض کنم. (راه‌های ارتباط با بنده در بخش «تماس با من» آمده)
    منظورتان از سه نقطه (شاید ...) چیست؟ مبهم‌گویی و مبهم‌نویسی هنر نیست برادر، واضح و روشن حرفتان را بزنید.
    بنده هم می‌دانم عوامل آن دو وبلاگ یکی دو نفر بیش نیستند. پی بردن به این نکته کار سختی نیست. من هم می‌دانم روح بسیاری از مردم از این شارلاتان بازی‌ها بی‌خبر است. درست هم نیست که جامعه را درگیر این مسخره‌بازی‌ها بکنیم، وگرنه خیلی کارها می‌توانستم بکنم و داد مظلومیت سربدهم و یک عده‌ی بی‌خبر را از خواب غفلت و بی‌تفاوتی بیدار کنم ولی چنین تکلیفی ندارم.
    امام جمعه و رئیس حوزه و فرماندار هم از ما حمایت می‌کنند. در حوزه این قدر به ما یاد داده‌اند که برای بالانگه داشتن خودمان دیگران را خرج نکنیم. برای اطمینان از حمایت ایشان می‌توانید از خودشان سؤال نمایید. انتظار ندارید کاری را که بنده‌ی ناچیز اشتباه می‌دانم (مردم را درگیر حاشیه‌ها کردن) آن‌ها انجام بدهند؟! آن هم در شرایط فعلی که آرامش برای جامعه‌ی اسلامی ما از نان شب هم ضروری‌تر است. گذشته از این‌که من شنیده‌ام امام جمعه‌ی محترم فرمایشاتی در حمایت از نشریه‌ی هدا در نماز جمعه گفته‌اند.
    پاسخ این فقره از نوشته‌تان «به این روز نمی‌افتاید» را هم در راستای اعتقاد به عدم ایجاد تشنج و جنجال، نمی‌دهم.
    به هر حال از نگاه خیرخواهانه‌تان متشکرم.

    0 لینک کوتاه: پاسخ
  • #393

    سید محمد مهدی صدری

    با سلام و تقدیم احترام
    طرح شِکوه و شکایت در قالب شعر، جالب بود؛ باید اعتراف کنم که شخصا در شعر سر رشته‌ای ندارم :-((
    اما همانطور که قبلا عرض شد طرح مباحث این‌چنینی در فضاي عمومي، به صلاح حزب‌اللهي‌ها نيست؛ نه تنها گرهي گشوده نمي‌شود، که اختلافات، شعله‌ورتر مي‌گردد و صد البته سودش به جيب دشمنان مي‌رود. مخصوصا که کنایتا به نام برخی افراد هم شده است.
    توصيه‌ي مؤکد حقیر، گفتگوئي دوستانه تحت عنوان "کرسی آزاد اندیشی"در فضاي حضوري است نه مجازي. اگر چنین گفتگوئی، ثمر نداد سخنان امام جمعه‌ی محترم و نمایندگی ولی فقیه سپاه می‌تواند فصل الخطاب باشد.
    حامد جان! به نظرم سکوت در برابر اتهامات از یک سو و پی‌گیری مصرانه برای انتشار مجدد نشریه از سوی دیگر می‌تواند به حل توهمات موجود کمک کند.
    موفق باشید

    ***** پاسخ *****

    سلام سید مهدی، من مُصرّانه گفت‌وگو و کرسی آزاداندیشی رو قبول دارم ولی با کی؟ با دیوار؟! با اجنه؟! با وبلاگ؟! وقتی طرف این‌قدر جربزه نداره که هویتشو آشکار کنه، با کی می‌خوای حرف بزنی؟! (تخریب بی‌نام و نشان یعنی: من نمی‌خوام و نمی‌تونم رودرور با کسی حرف بزنم).
    دو بیت شعر که با سکوت منافات نداره، باور کن من ساکتم، هنوز هیچ حرفی نزدم و هیچ کاری نکردم. مطمئن باش اگه برنامه‌ای داشته باشم باهات هماهنگ می‌کنم. توی کلاس بودم یه دفعه یه چیزایی تراوش کرد و منم نوشتم روی کاغذ و شد این چند بیت!

    0 لینک کوتاه: پاسخ
  • #392

    حامد شاد

    دمت گرم حاجی! می‌شه بگی قالب این شعر چیه؟ مثنوی؟ رباعی؟ چهارپاره؟ همه رو با هم مخلوط کردیا! ما رو گرفتی؟!

    ***** پاسخ *****

    بهانه‌ی دیگه‌ای نبود برای گیر دادن؟!
    به قول معروف:
    شاعر نیَم و شعر ندانم که چه باشد
    من مرثیه‌خوان دل دیوانه‌ی خویشم

    1 لینک کوتاه: پاسخ

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر بعنوان میهمان

0 / 5000 محدودیت حروف
متن شما باید کمتر از 5000 حرف باشد