پرسش: چرا ما خیلی وقتها حس و حال عبادت را نداریم اما بعضیها همیشه حس و حال معنوی دارند؟ نماز و دعا و قرآن و زیارت خواندن با بیحالی بد است؟ پس چه کار کنیم؟ وقتی حس و حال ندارم، بعضی از کسانی که خیلی اهل خدا و معنویت هستند، توصیه میکنند دو رکعت نماز یا دعا یا چیزی بخوانم تا حالم خوب شود. ولی وقتی من حس و حال ندارم چهطوری بخوانم؟!
پاسخ: امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
إنّ للقُلوبِ شَهوَةً وإقبالاً وإدباراً، فَأْتوها مِن قِبَلِ شَهوَتِها وإقبالِها ؛ فَإنّ القَلبَ إذا أُكرِهَ عَمِيَ (نهج البلاغة : حكمت ۱۹۳)
ترجمه: دل انسان فراز و نشیب دارد؛ گاه میل و اشتیاق دارد و گاه قهر میکند و بیحال است. هنگامی که میل و اشتیاق دارد، آن را به کار بگیرید و از آن کار بکشید ولی وقتی بیحال است، آن را به کاری وادار نکنید؛ که اگر دل انسان با اکراه، به کاری واداشته شود، کور میشود.
لازم نیست وقتی حس و حال ندارید، خودتان را به عبادت مجبور کنید. این کار غلط است. زمانی که قرار است حال انسان با نماز و قرآن و دعا خوب شود، او خودش احساس میکند و دلش برای اینها تنگ میشود؛ ولی وقتی شما خودتان چنین احساسی نداشتید و دلتان تنگ نماز و قرآن و دعا و زیارت نبود، معلوم نیست این کارها نتیجه بدهد و ممکن است تأثیر معکوس داشته باشد.
البته نباید دل و روح و روان را تنبل و تنپرور بار آورد. گاهی وقتها آدم احساس میکند که این بیحسوحالی واقعی نیست، بلکه از سر تنبلی است؛ در این صورت خوب است انسان کمی به خودش سخت بگیر تا حال نفس تنپرورش گرفته شود و تنبلی از سرش بپرد و سرحال بیاید؛ اما وقتی که بیحسی و بیحالی واقعی بود، باید با دل مدارا کرد و به او فرصت داد.
مهمترین چیزی که باید مد نظر داشته باشید، این است که در هر لحظهای (چه لحظهی نشاط و هیجان باشد و چه لحظهی بیحسی و رخوت) مناسبترین کار را انجام دهید و بهترین استفاده را از وقت و سرمایهتان ببرید و اجازه ندهید چیزی از دست برود؛ مثل آشپزی! یک آشپز خوب همیشه سعی میکند بهترین کارش را عرضه کند. امکانات و مواد غذاییاش هرچه باشد، در اصل کارش تأثیر ندارد؛ اگر امکانات و موادش کم و بیکیفیت بود، با همانها سعی میکند یک غذای مناسب تهیه کند و اگر زیاد و باکیفیت بود، یک خوراکی خوبتر و باکیفیتتر درست میکند. اینکه امکانات کم است و مواد خوب نیست، باعث نمیشود او در کارش کم بگذارد. او میداند که نتیجهی کارش متناسب با امکانات و مواد موجود سنجیده میشود.
روح و روان آدم جزر و مد دارد. بعد از هر جزری (بیحسی)، مدی (نشاط) هست و بعد از هر مدی جزری هست. اما آدم میتواند مدت جزرش (بیحسیاش) را کاهش دهد و مدت مدش (نشاطش) را افزایش دهد؛ با خوب کار کردن متناسب با حس و حالش!
به قول انگلیسی زبانها: دو یور بست! (Do your best)
اگر بخواهی تمام شب را به خاطر از دست دادن خورشید قهر و گریه کنی، لذت تماشای ستارهها را هم از دست خواهی داد!
نظرات (2)